دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

میرزا آقا خان نوری (اعتماد الدوله)

No image
میرزا آقا خان نوری (اعتماد الدوله)

كلمات كليدي : تاريخ، ميرزا آقاخان نوري، اعتماد الدوله، وزير لشكر، استقلال افغانستان، جنگهاي كريمه.

نویسنده : رحمان فتاح زاده

میرزا "نصرالله خان نوری" معروف به "میرزا آقاخان" و ملقب به "اعتمادالدوله" در سال 1222ه.ق متولد شد. پدرش "میرزا اسدالله" از اهالی نور مازندران و جزو اولین کسانی بود که به هنگام جمع آوری سپاه توسط "آقا محمدخان" در مازندران به وی پیوست و راه رشد و ترقی را پیمود تا به منصب "لشکر نویسی باشی" (وزیر لشکر) رسید. هنگامی که "میرزا اسدالله خان" از دنیا رفت چند تن از فرزندان او در خدمت فتحعلی شاه مشغول انجام وظیفه بودند، کوچکترین آنها میرزا آقاخان بود، گر چه وی نوجوانی بیش نبود؛ اما به سبب جوهر ذاتی و غیر فطری، ارشد و بالاتر از سایرین بود وی در دربار قاجار "عارض سپاه" و "لشکر نویس" درگاه گردید و بعد چندی به منصب "وزارت لشکر" رسید.[1]

میرزا آقاخان قبل از رسیدن به منصب لشکر نویسی در خدمت "اللهیارخان آصف الدوله" مشغول انجام وظیفه بود که تمایلات جانبداری از انگلیسی‌ها را داشت. او در جوانی با هوش و با استعداد و چرب زبان بود به همین دلیل توانست در دستگاه قاجاریۀ و مخصوصا حکومت فتحعلی شاه و محمد شاه ترقی کند و از طریق شغل لشکر نویسی به ثروت زیادی دست یافت و در سال 1251ه.ق عنوان لشکر نویسی را به وزارت لشکر تغییر داد. او حتی در زمان صدارت هم این شغل را داشت تا در اواسط صدارت به دستور "ناصرالدین شاه" به "میرزا عنایت الله امین لشکر" واگذار شد. و پس از مرگ عنایت الله میرزا آقاخان فرزند خود "داودخان" را که پانزده سال بیشتر نداشت وزیر لشکر نمود و او تا سال 1275 ه.ق یعنی سال عزل پدر در این سمت بود.[2]

در زمان "محمد شاه" او با "حاج میرزا آقاسی" صدر اعظم وقت کدورت پیدا کرد و این مسئله باعث شد که او را به همراه برادر بزرگش "میرزا فضل الله خان" امیردیوان به کاشان تبعید کنند و این تا مرگ محمد شاه ادامه داشت. او به مجرد خبر مرگ محمد شاه بدون اجازه عازم تهران گردید به این امید که بتواند سمت صدراعظمی ناصرالدین شاه را کسب نماید تا رسیدن شاه جدید به پایتخت، "مهدعلیا"، مادر ناصرالدین شاه عهده‌ار امور پایتخت بود و اطرافیان وی از آمدن میرزا آقاخان به تهران چندان راضی نبودند، وی نیز برای حفظ جان خویش به وزارت انگلیس رفت و تابعیت این کشور را بدست آورد.[3]

"امیرکبیر" نیز به خاطر، اولاً، حمایت انگلستان و ثانیاً، طرفداری مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه و ثالثا،ً بخاطر کمک میرزا آقاخان در خواباندن شورش سربازانی که بر علیه وی (امیرکبیر) قیام کرده بودند، دگر بار او را به کاشان تبعید نکرد و او را وارد کارهای دولتی کرد و لقب "اعتماد الدوله" به وی داده شد. میرزا آقاخان چون مردی جاه طلب بود و از طرفی از حمایت انگلیسی‌ها برخوردار بود با توطئه توانست امیرکبیر را از قدرت برکنار و با همدستی مخالفان دیگر امیرکبیر او را بقتل رساند و راه را برای صدارت خود هموار کند.[4]

میرزا آقا خان هنگام صدارت

میرزا آقاخان نوری بعد از مرگ امیرکبیر در ششم ماه صفر سال 1268ه.ق که عید ولادت سلطانی بود به صدارت اعظمی انتخاب گردید و با در خواست ناصرالدین شاه قبل از عهده‌دار شدن صدارت با نوشتن نامه به وزیر مختار انگلیس در ایران، از تابعیت این کشور خارج شد[5] و با دو شرط این سمت را پذیرفت اول اینکه امیرکبیر از میان برداشته شود و دوم اینکه اگر قصوری در امر وزارت از او سر زد جان او محفوظ باشد ناصرالدین شاه هم با هر دو شرط او موافقت کرد.[6]

در اوایل صدارت میرزا آقاخان نوری سوء قصد پیروان باب علیه ناصرالدین شاه اتفاق افتاد که در شوال سال 1268ه.ق در شمیران بود. این ترور ناموافق ماند و عاملین آن که شش نفر بودند اعدام شدند.[7]

تحولات بین المللی و تلاش دولت‌های روسیه و انگلستان و عثمانی جهت جلب دوستی ایران در "جنگهای کریمه" و نتایج این جنگ و جدایی افغانستان از ایران از مهمترین حوادث دوران صدارت میرزا آقاخان نوری است.[8]

میرزا آقاخان بعد از یک سال بعد از قتل امیرکبیر به پاس قدردانی از حمایت انگلیسی‌ها از وی، بدون مقدمه و هیچ دلیل آشکاری قباله شهر هرات را تنظیم نموده به انگلیسی‌ها واگذار کرد. و حمله به هرات و افغانستان در سال‌های بعد یکی دیگر از اتفاقات دوران صدارت میرزا آقاخان می‌باشد که در پی آن انگلیسی‌ها وارد جنوب ایران شدند و این باعث شد که ایران دست از جنگ با افغانستان بردارد و استقلال آن را به رسمیت بشناسد و افغانستان برای همیشه از ایران جدا شود.[9]

دوران صدارت میرزا آقاخان نوری برای انگلستان دورۀ پیشرفت و تحکیم نفوذ سیاسی و اقتصادی و نظامی و اقتصادی بود و آنجه عمال این دولت خواستند انجام شد و مسئله جدایی هرات بزرگترین ضربتی بود که در این دوران به ایران وارد شد.[10]

سرانجام کار آقاخان نوری

بی‌کفایتی میرزا آقاخان در حمله به هرات و عدم مقاومت در برابر انگلیسی‌ها موجب گردید تا مخالفین وی بر شدت انتقادات خود نسبت به او بیفزایند به علاوه انگلیسی‌ها که از دوستی میرزا آقاخان حداکثر استفاده را کرده بودند برای اینکه پس از شکست مفتضحانه نیروهای ایران در بوشهر و محمره و تخلیه هرات، در برقراری صلح هم از وجود او استفاده کنند لذا میرزا آقاخان را طرفدار روسیه معرفی کردند و وی را دشمن انگلیس و مانع صلح قلمداد کردند[11] و در شرایط تعیین شده خود در مذاکرات "قسطنطنیه" عزل میرزا آقاخان نوری از صدارت را نیز خواستار شدند.

به همین دلیل میرزا آقاخان نوری چون هم حمایت دول خارجی را از دست داده بود و هم مخالفین داخلی وی رو به افزایش بودند و شاه نیز از نحوۀ عملکرد او راضی نبود زمینه لازم جهت بر کناری او فراهم آمد. از طرفی مخالفین میرزا آقاخان طوماری از خلاف کاری‌های او را تهیه و تعدادی از این موارد خیانت را برشمردند و برای شاه فرستادند. از جمله این خلاف‌ کاری‌ها عبارتنداز: « توطئه در قتل امیرکبیر و واگذاری بندر عباس به امام مسقط و خیانت وی در قضیه هرات، بیرون آوردن شاه از کاخ نیاوران و سوء قصد به وی، فرستادن قشون به مرو، بی اعتنایی به سفیر فرانسه...».

و از طرفی ناراحتی ناصرالدین شاه از قتل امیرکبیر و مداخله انگلیسی‌ها در امور کشور، باعث عصبانی شدن شاه شد و به دلیل بی‌کفایتی صدراعظم ، در بیستم محرم سال 1275ه.ق او را با نوشتن دست خطی عزل کرد.[12]

میرزا آقاخان نوری بعد از عزل از صدارت، از آنجا که ناصرالدین شاه در ابتدای صدارت میرزا آقاخان به وی قول داده بود که جان وی از آسیب محفوظ بماند از کشتن او خوداری نمود. وی نیز مدتی به ورامین رفت و سپس مدتی در اراک، یزد، اصفهان و سپس به قم رفت و شش سال بعد از عزل از صدارت در قید حیات بود تا اینکه در شوال 1281ه.ق در سن 59 سالگی فوت و جنازه وی به کربلا انتقال و در صحن مسجدی که از ثلث اموال امیرکبیر ساخته شده بود دفن گردید.[13]

میرزا آقاخان فرزندان زیادی داشت که عده‌ای از آنها در زمان حیات وی و عده‌ای نیز بعد از فوت وی مصدر خدماتی بودند از جمله "میرزا کاظم خان نظام الملک" که به پیشکاری "امیر نظام"، ولیعهد اول ناصرالدین شاه انتحاب گردید همچنین "حسینقلی خان صدر السلطنه" که سفیر ایران در آمریکا شد.[14]

از آنجایی که بازماندگان آقاخان نوری هر یک به سرنوشتی ناخوشایند دچار شدند پاره‌‌ای معتقدند که اینان مورد نفرین مادر امیرکبیر قرار گرفته‌اند.[15]

مقاله

نویسنده رحمان فتاح زاده
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

جنگ های اعراب جاهلی

No image

فتح مغرب و اندلس

No image

یاسر و سمیه

No image

حکومت عباسیان

Powered by TayaCMS