كلمات كليدي : پروتستانتيزم، هزاره گرايي، ادونتيستها، ويليام ميلر، ادونتيستهاي روز هفتم
نویسنده : محسن گلپايگاني
نهضت اصلاح دینی در نیمه نخست قرن شانزدهم تحوّلی بزرگ وانفجاری عظیم در جهان مسیحیت بودکه تمامی ساختهای دینی ، اجتماعی وسیاسی اروپا در قرن شانزدهم وپس از آن را سخت تحت تأثیر قرار داد و انشقاق بزرگی در کلیسای مسیحی پدید آورده وازدلایننهضت، "پروتستانتیزم" سر برآورد.[1]
نهضت اصلاح دینی شاهد اهتمامی نو به کتاب مقدّس یا احیای نگرشی کهن به اهمیّت کتاب مقدّس بود. اندیشه «فقط کتاب مقدّس»یکی از شعارهای اصلی آنان به شمار میرفت.[2]
نهضت اصلاح دینی معتقد بود که کتاب مقدّس دربردارنده کلام خداست وهمه نسلها باهدایت روحالقدس میتوانند به این کلام دست یابند وآنرا درک کنند.این نهضت،انحصارگرایی کلیسای کاتولیک در خواندن و فهم و تفسیر کتاب مقدس را رد مینمود.[3]این دیدگاه درباره خواندن وتفسیر کتاب مقدّس، بسیاری از مسیحیان رابا دین آشتی داد وفواید زیادی برای القای روح دینی ومعنوی در جوامع مسیحی دربرداشت اما یک مشکل اساسی هم در میان بود: تنوّع فراوان تفاسیر وظهور فرقههای بیشمار براساس این تفسیرها؛ چیزی که در کلیسای کاتولیک کمتر به چشم میخورد.
یک فرقه ازاین فرقههای بسیار وانشعابات فراوان در کلیسای پروتستان فرقهای است به نام «ادونتیستها».
تا ظهور ادونتیستها
حدود یک قرن بعداز نهضت اصلاح دینی، یعنی در قرن هفدهم که انگلیسیها در آمریکا مستقر شدند پیروان بسیاری از مذاهب مسیحی مانند کاتولیکها ، لوتریها و...را به خود جلب کردند.
تحمّل این همه گرایشهای پروتستانی و کاتولیکی و بعدها یهودی، حکم یک ضرورت اجتماعی را یافت. بعد از استقلال یافتن آمریکا یکی از متمّمهای قانون اساسی جدید آمریکا بر این قرار گرفت که دولت مرکزی درمورد دین باید کاملا بیطرف باشد وازهیچ مذهبی به عنوان مذهب رسمی آمریکا یاد نشود. دیدگاهی که بر این پایه بوجود آمد «تفرّقگرایی» نام گرفت.
در همین قرن وبا ظهور "عصر روشنگری" وتشویق فراوانی که بر جستجوی مسیحیتی عقلانیتربوجود آمد راه برای نهضتهای مسیحی جدیدی هموارشد که میخواستندعناصر تجربی غیر عقلانی دین را بالاتر از عناصر نظری و عقلانی آن قرار دهند.
نمونهی این نهضتها «تورّع»بود. این نهضت تأکید بسیار بر دیانتی شخصیتر همراه با ورع و پرهیزکاری داشت.پیروان این نهضت بر احیای روح مذهبی ودمیدن احساس وایمان صادق و پرشور دربین پروتستانهای سرخورده از جنگهای مذهبی وایجاد اشتیاق عمیق برای تبشیرو تبلیغ مسیحیت دردنیا تأکید میورزیدند.
در سده بعد که معروف به «عصر خرد» گردید دوموج عظیم احیای مذهبی مبتنی بر نهضت «تورع»، اروپا و آمریکا را فرا گرفت. اوّلی با نام «بیداری عظیم» ازحدود سال ۱۷۲۰به جنبش درآمد. ریشه این جنبش احیای «هزاره باوری»یا «هزاره گرایی» بود.[4]
هزارهگرایی
اینکه هزارهگرایی چیست واز کجا ریشه میگیرد؟ از حوصله این مقاله خارج استاما بصورت مختصر باید گفت «هزاره گرایی» یا(millennialism) که در طی سالهای پایانی هزاره دوّم وسالهای آغازین هزاره سوّم بسیار پرشور و حرارت دنبال میشود وشاهد انتشار صدها کتاب ومقاله واثر هنری در ارتباط با آن هستیم، عنوان واصطلاحیاست که بیشتر در دنیای مسیحیت رایج شده است هرچندکه شاید ریشههای این معنا را باید در سنّتهای یهودی وغیر آن جستجو کرد.
«هزاره گرایی»، از یک باور برآمده از «کتاب مقدّس» مبنی بر بازگشت وظهور مجدّد عیسی مسیح دروقتی معیّن، یعنی همین مرز میان هزاره دوّم وسوّم ناشی میشود.[5]
اغلب مسیحیان براساس آیات یک تا ده از فصل بیستم «مکاشفه یوحنّا» معتقدند که مسیح یک دوره هزارساله سلطنت پر از سعادت ایجاد خواهد کرد، او بازگشتی دوباره خواهد داشت ومیان زندگان و مردگان قضاوت خواهد نمود.[6]
معتقدان به ظهور مسیح،جنگ نهایی بین نیروهای خدا و شیطان را پیشبینی کردهاند که معمولا بانام "جنگ آرماگدون" شناخته میشود.
با ظهور مسیح ودرجنگی که بین او و شیطان و پیروانش در میگیرد، شیطان به دست مسیح کشته شده وحکومت هزارساله مسیح بر جهان آغاز خواهد شد[7]. درزمان حکومت اورستگاری و نجات به بهترین صورت ممکن رخ خواهد داد ودراین دوران شکوهمند، تمامی غیر مسیحیان از جمله یهودیان به مسیحیت خواهند گروید ومسیحیت حقیقی در سراسر عالم ودر میان تمامی ملتها بسط مییابد. پس از این دوران مبارک و باشکوه سلطنت خدا بر زمین، پایان جهان و روز داوری نهایی فرا خواهد رسید.[8]
به مطلبخود بازگردیم. هزارهباوری وقتی با تورّع در آمیخت ضرورتی عاجل برای دعوت عدّه هرچه بیشتر مردم پیش از آنکه آخرالزّمان فرا رسد، پدید آورد. کشیشان پروتستان ازهر گرایش و در هر کلیسایی به موعظه پرداختند همین امر جنبشی شامل همه گرایشهای مسیحی بوجود آوردکه بعدها «پروتستان تبشیری» نام گرفت.
دربین سالهای ۱۷۹۰ تا۱۸۴۰ کشور آمریکا شاهد یک موج مذهبی عظیم دیگر در سطح ملی بود که «بیداری عظیم دوّم» نام گرفت. این جنبش در مرزهای غربی آمریکا رشد و گسترش بیشتری داشت. مردم مرزنشین بیکلیسا دستهدسته در اردوهای مذهبی شرکت میکردند وگوش به وعّاظ تبشیری پرشور میسپردند. موعظهها گاه آنقدر عاطفی میشد که مردم، بیاختیار ضجّه میزدند و به شیون و زاری میپرداختند ویا میرقصیدند ودچار تشنج میشدند.
در سده نوزدهم، آمریکا شاهد افزایش شمار گروهها یا فرقههای منشعب از مذهب پروتستان بود. بسیاری از این فرقهها ریشه در «بیداری عظیم دوّم» داشتند. [9]
ظهور ادونتیستها
درهمین سالها در آمریکا نهضتی به پاخاست که بعدها نام «ادونتیسم»را به خودگرفت. این نهضت یک نهضت اصلاحی مکاشفهای و مبتنی بر «هزاره گرایی»بود که درکنار دو گروه عمده دیگر از هزارهگرایان یعنی «شاهدان یهوه» و «دیسپنساشنالیستها»(مقطع باوران)، در قرن نوزدهم در ایالات متحده آمریکا در فاصله سالهای ۱۸۳۰ تا۱۸۴۰میلادی ظاهر شد.[10]
برخی، سابقهی تاریخی این نهضت را در دوران پس از ناپلئون جستجو میکنند. انتظارهایی که نسبت به رستاخیز وبازگشت قریبالوقوع مسیح در شهر«وورتمبرگ»براساس تعالیم الهیدانیبه نام "بنجل" بوجود آمد. این انتظارها در انگلستان با نهضتهایی بانام«ایرونگ»و«داربی»شهرت یافت و«ادونتیسم»به عنوان نظیر آمریکایی آن به شمار میرود.
مؤسس این نهضت
مؤسس این نهضت «ویلیام میلر»(۱۷۸۲-۱۸۹۴) نام دارد. او کشاورزی انگلیسی ، تشنه علم و دانش ولی فاقد تحصیلات رسمی بود. او تمام نوشتههایی را که در اختیار داشت خواند و ابتدا شکّاک و بیدین شد اما در سن ۳۴ سالگی تحت نفوذ تعمید، تغییر مذهب دادو در شمارجماعت روحانیون باپتیست (تعمیددهنده)قرار گرفت.[11]
درحقیقت ادونتیسم را بایدانشعابی از «باپتیستها»محسوب کرد. باپتیستها تعمید دادن کودکان کمتر از هفت سال راکاری برخلاف کتاب مقدس وحتّی عملی شیطانی میدانستندومعتقد به لزوم تعمید مجدّد تمام مسیحیان بودند.[12]
پس از تغییر مذهب، «ویلیام میلر» شروع به خواندن کتابهای «دانیال» و«مکاشفات یوحنّا»نمودو به این نتیجه رسید که مسیح به زودی خواهد آمد. میلر معتقد بود این امر به دنبال رستاخیز و تأسیس هزاره یا سلطنت خدا بر روی زمین تحقق خواهد یافت ودرپایان آن، رستاخیز دوم و داوری به وقوع خواهد پیوست.[13]
پیشگویی بازگشت قریبالوقوع مسیح
او با توجّه به فرازهایی از کتاب مقدّس ومحاسبات عددی مخصوصی که انجام میداد، بازگشت مسیح را در زمانی بین ۲۱ مارس ۱۸۴۳ ویا حداکثر۲۲ اکتبر ۱۸۴۴محاسبه نمود. فرازهایی را که میلر در کتاب مقدّس بیشتر مورد نظر و توجّه خویش قرار داد این فرازاز رساله دوّم پطرس بود که میگوید:«لکن ای حبیبان این یک چیز از شما مخفی نماند که یک روز نزد خداوند چون هزار سال است وهزار سال چون یک روز. خداوند در وعده خود تأخیر نمینماید بلکه برشماتحمّل مینمایدجون نمیخواهدکه کسیهلاک گردد بلکه به توبه گرایند. لکن روز خدا چون دزد خواهد آمدکه در آن آسمانهابه صدای عظیمزایل خواهند شدوعناصر سوخته شده، ازهم خواهد پاشیدوزمین وکارهایی که در آنست سوخته خواهد شد».[14]
فرازی دیگر که مورد توجه وی بود، این بخش از کتاب دانیالبود:
«و او به من گفت:تادو هزار و سیصد شام وصبح تطهیر خواهد شد».[15]
و نیز این آیات که:
«هفتاد هفته برای قوم تو و برای شهر مقدّست مقرّر میباشد تا تقصیرهای آنها تمام شود و گناهان آنها به انجام رسد و کفّاره به جهت عصیان کرده شود و عدالت جاودانی آورده شود و رؤیا و نبوّت مختوم گردد و قدسالاقداس مسح شود. پس بدان و بفهم که از صدور فرمان به جهت تعمیر نمودن و بنا کردن اورشلیم تا (ظهور) مسیح رئیس هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود و (اورشلیم) با کوچهها و حصار در زمانهای تنگی تعمیر و بنا خواهد شد. و بعد از آن شصت و دو هفته، مسیح منقطع خواهد گردید و از آن او نخواهد بود بلکه قوم آن رئیس که میآید شهر و قدس را خراب خواهند ساخت و....».[16]
میلر از سال ۱۸۳۱ این نتیجه گیری خود را منتشر ساخت واوّلین موعظه خود را در این سال ایراد نمود. موعظه او ظاهراً قانع کننده بود چون بیش از هفتصد کشیش از فرقههای مختلف او را به منابر خود دعوت کردندوبه او کمک نمودند تا این سخن را تبلیغ نماید.[17]اودر کلیساهای تعمیدی، کانگرگیشنالیست و متدیست درباره این موضوع سخنرانیهایی کرد و درسال ۱۸۳۴ به عنوان یک واعظ در کلیسای تعمیدی پذیرفته شد.
گسترش پیروان میلر
درنتیجه سخنرانیهای اوبسیاری از مردم تغییر کیش دادند وروز به روز بر شمار پیروان میلر افزوده شد. مجلات و روزنامههای زیادی به دست طرفداران وی منتشر گردیدازجمله مجله ویژه این نهضت با نام «نشانههای زمان موعود»که درسال ۱۸۴۰ در شهر بوستون آغاز به کارنمود.این مجله بعدا به «منادی ظهور»تغییرنام داد. از دیگر روزنامههای منتشر شده بوسیله پیروان میلر به گاهنامههای «فریاد نیمه شب»و«شیپور حاضرباش»میتوان اشاره کرد.
بروز نومیدی و یأس
سال ظهور فرا رسید . درطول زمستان آن سال بسیاری از مردم در حالت انتظار شدید به سر بردند، مایملک خود را فروختندیا از آن صرف نظر کردند. روز موعود(۲۱ مارس ۱۸۴۳)ازراه رسید ولی آرزوها تحقّق نیافت.[18]میلر وپیروانش تاریخ دوّمی را تعیین کردند یعنی ۲۲اکتبر ۱۸۴۴. ادونتیستها علیرغم استهزای رقبای خود دست به یک رشته مبارزات تبلیغی احیاگرانه زدند ولی باردیگر آنان دچار یأس و نومیدی شدند زیرا روز موعود دوّم هم بیهیچ اتّفاقی سپری شد. گذشت کامل این روز بدون بازگشت مسیح منجر به آن شد که درکنفرانس سالانه، معتقدان ظهور این روز را به نام روز«ناامیدی بزرگ»نامگذاری کنند.[19]
بسیاری از پیروان میلر وحتّی خود او دچار سرخوردگی شدند. میلر دریک«عذرخواهی ودفاع»درسال۱۸۴۵ پذیرفت که محاسبه در تعیین روزبازگشت مسیح اشتباه بوده واظهار داشت دیگر درآینده از چنین پیشگوییهایی خودداری خواهد کرد. پس از این بحرانها عدّهی زیادی از معتقدان، کلیساهای خود را بطور کلی ترک کردند، برخی هم از کلیساهای خود اخراج شدندوخود میلر هم بوسیله کلیسای تعمیدی تکفیر شد.
ازاین رو آنها مجبور شدند تشکیلاتی مخصوص به خود ایجاد کنند. آنها درسیاست، طرفدار کانگریگیشنالیسم، درتعمید طرفدار کلیسای تعمیدی(باپتیست)ودر دکترین، پروتستان افراطی با تمایلات شدید مکاشفهای شدند.[20]
نسل دوم ادونتیستها
نسل دوم از ادونتیستهارویدادهای سالهای ۱۸۴۳تا۱۸۴۴را ازنو تعبیر کردندومدّعی شدند که مسیح درآن سالها بازگشته امّا درقلمرویی آسمانی و نامریی با پدر میزیسته است. ادونتیستها کوشش برای تعیین زمان دقیق بازگشت مسیح را ترک کرده خود را بااعتقاد به قریبالوقوع بودن این واقعه اقناع کردندوشروع به ترویج گیاهخواری، پرهیزدادن از استعمال مواد مخدر و دیگر اقدامات سالمسازی نمودند.
بروز اختلاف در این کلیسا و ظهور فرقههای نوین
به هر روی به زودی اختلاف بین ادونتیستها برسرمسایل گوناگون مربوط به رستاخیز از قبیل فساد روح وسرنوشت کسانی که بدون توبه از دنیا رفتهاند، پدیدارشد. درنتیجه این اختلافات، انشعابات وگروههای مختلفی در بین آنان بوجودآمد. امّا شکل استحکام یافته ادونتیستهارا در بزرگترین گروه مربوط به این نهضت یعنی «ادونتیست های روز هفتم» (Seventy-day Adventists) میتوان مشاهده نمود.[21]
درمیان پیشگامان این نهضت افراد زیر مشهورند:«جیمز وات»(۱۸۲۱-۱۸۸۱)، «جوزف بیتز»(۱۷۹۲-۱۸۷۲) و«الن گولد هارمن»(۱۸۲۷-۱۹۱۵)که همسر جیمز وایت شد. این زن پیشگوی کلیسای ادونتیست روز هفتم محسوب میشود. نخستین مجمع این کلیسا در باتل کریک درایالت میشیگان در سال۱۸۶۳برپا شد.
اینان روز شنبه (روز هفتم)را روز مناسب عبادت مسیحی میدانند (به جای روز یکشنبه).کتاب مقدس را یگانه اصل معتبر ایمان میدانند و آنرا تحتاللفظی تفسیر میکنند هیچیک از اعتقادنامهها را قبول ندارند، روح نبوت را درشخص «الن وایت»و پیشگوییهای او ظاهرشده میپندارند، ازقوانین رژیم غذایی عهدقدیم تبعیت میکنندیعنی از خوردن گوشت و افیونها پرهیز میکنند، عشریه را به عنوان مالیات خود مینامند وآنرا صرف برنامههای تبلیغی و خیریه میکنند وبسیاری از باورها و شیوههای رفتاری دیگر. اکنون تعداد پیروان این جنبش به ۵میلیون نفر میرسد.[22]
دیگر پیروان ادونتیست در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با پیشگوییهای میلر درقرن نوزدهم ظهور کردند. این گروهها شامل:«ادونتیست های اونجلیکال یا تبشیری»(۱۸۴۵)، «اتحادیه زندگی وظهور»(۱۸۶۲)، «کلیسای مسیحی ادونت»، «کلیسای خدا»(هفتمین روز، ۱۸۶۶)، «کنفرانس عمومی کلیسای خدا»(ایمان ابراهیمی، ۱۸۸۸)، «شاهدان یهوه»، «کلیسای عیسی مسیح قدیسان متأخّر»و.... هستند. این گروههای از ادونتیستها تعلیمات ادونتیستهای روز هفتم درباره تشریفات روز شنبه وقوانین مربوط به رژیم غذایی را رد کردند. آنها شیوه حکومت وکارهمامنگ به شکل گروهی درایالات متحده آمریکاوسراسر جهان را ازطریق کنفرانس عمومی مسیحیان ادونتیست آمریکا اعلان کردند. [23]
«کلیسای مسیحی ادونت»که نظریاتی شبیه به ادونتیستهای روز هفتم داشت، درسال ۱۸۵۵توسط «جاناتان کامینگز»پایهگذاری شد . او وپیروانش بودند که شنبه را به جای یکشنبه روز عبادت و تعطیل نامیدند. درسال ۱۹۶۴«کلیسای مسیحی ادونت» با «انجمن زندگی و ظهور»ادغام شدند.
«شاهدان یهوه»یکی از گروههای ادونتیستی است که تثلیث و خدابودن مسیح را رد میکند. پایه گذار این گروه «چارلز تیزراسل» است.
«کلیسای عیسی مسیح قدیسان متأخّر»هم یکی از کلیساهای ادونتیستی است که البته در «مورمونیسم»به تدریج تقلیل یافت. [24]
اکنون درایران نیز، "کلیسای ادونتیست تبریز" و "کلیسای ادونتیستهای روزهفتم تهران" مشغول به تبلیغ و انجام اعمال عبادی مخصوص به خود هستند.