دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

توزیع جمعیت Population Distribution

توزیع جمعیت Population Distribution
توزیع جمعیت Population Distribution

كلمات كليدي : توزيع جمعيت، سن، جنس، مسكن، وضع زناشويي

نویسنده : مريم اميني يخداني

واژه Population در لغت به معنی مردم و جمعیت، و Distribution به معنی توزیع و پراکندگی به‌کار رفته است.[1] و Population Distribution در اصطلاح به‌معنی توزیع و پراکندگی جمعیت در یک ناحیه جغرافیایی می‌باشد.[2]

توزیع جمعیت را براساس شاخص‌های مختلفی می‌توان مورد مطالعه و بررسی قرار داد، در این مقاله شکل توزیع جمعیت براساس جنس، سن، وضع زناشویی و مسکن مورد مطالعه قرار گرفته، که در ذیل به هریک از آن‌ها پرداخته خواهد شد.

توزیع جمعیت برحسب جنس

یکی از شیوه‌های مطالعه جمعیت بررسی توزیع جنسی جمعیت در یک زمان معین است. محاسبه تعداد مردان و زنان به تفکیک جنس در کل جمعیت با سن و یا گروه سنی معین، توزیع جنسی (Sex Distribution) نامیده می‌شود.[3]

این شاخص از تقسیم تعداد (یا درصد) مردان بر تعداد (یا درصد) زنان محاسبه می‌شود و به‌منظور سهولت در بیان نتایج، نسبت مزبور معمولاً در 100 ضرب می‌شود. در این‌صورت، نسبت جنسی نشان‌دهنده تعداد مردان در مقابل 100 نفر زن می‌باشد.

M تعداد یا درصد مردان

F تعداد یا درصد زنان.[4]

بنابه دلایل بیولوژیک تعداد موالید پسر بیشتر از موالید دختر است و به همین منظور نسبت جنسی در بدو تولد، در اکثر جوامع رقمی حدود 105نوزاد پسر در مقابل 100نوزاد دختر است. نسبت جنسی در طول زندگی، با توجه به میزان‌های مرگ‌ومیر و مهاجرت دو جنس در یک جمعیت خاص در سنین مختلف تغییرپذیر است. مثلاً در جمعیت‌هایی که مهاجرت نیروی کار جوان مرد به خارج از منطقه رواج دارد نسبت جنسی در گروه‌های سنی جوان به نفع زنان کاهش می‌یابد. از آنجا که در جوامع امروزی میزان مرگ‌ومیر زنان کاهش یافته و در سنین سالمندی تعداد زنان بیشتر از تعداد مردان شده است. تغییرات نسبت جنسی طی سنین مختلف می‌تواند اثرات قابل توجهی بر سایر جنبه‌های زندگی بگذارد.[5]

علاوه‌بر نسبت فوق، سه نسبت جنسی دیگر نیز در توزیع جنسی جمعیت قابل استنباط است، که عبارت‌اند از:

نسبت مردانگی؛ نسبت تعداد مردان جامعه به کل جمعیت جامعه را نسبت مردانگی گویند.

نسبت زنانگی؛ نسبت تعداد زنان جامعه به کل جمعیت را نسبت زنانگی گویند.

ضریب رجولیت؛ نسبت تعداد مردان جامعه به زنان آن را ضریب رجولیت می‌نامند.

ضریب تأنیث؛ نسبت تعداد زنان جامعه به مردان آن را ضریب تانیث می‌نامند.[6]

توزیع جمعیت برحسب سن

سن یک فرد در سرشماری عموماً برحسب تعداد سال‌های کامل خورشیدی که او تا زمان سرشماری پشت سرگذاشته است، تعریف می‌شود. به تعبیر دیگر سن فرد در سرشماری سن او در آخرین سالروز ولادت اوست. "سن در بعضی موارد برحسب نزدیکی به سالروز ولادت و حتی سالروز بعدی تعریف شده است، ولی در سرشماری‌های ملی از این تعاریف استفاده نمی‌شود."

سازمان ملل در کتاب اصول و توصیه‌هایی برای سرشماری‌های نفوس دهه 70، سن را به‌عنوان "فاصله زمانی برآورد یا محاسبه‌شده بین تاریخ تولد و تاریخ سرشماری برحسب سال کامل خورشیدی" تعریف می‌کند.[7]

سن بردو نوع است، سن مداوم و سن درست. نوع سنی که در علم جمعیت‌شناسی اغلب مورد توجه قرار می‌گیرد سن مداوم است و آن سنی است که به طول زمان واقع بین دو سن سالروز اطلاق می‌شود و عنوان آن سالروز اولی است.

سن درست، هرسال فقط یکبار و آن‌هم در سالروز تولد شخص مصداق می‌یابد.

بررسی و طبقه‌بندی جمعیت یک جامعه به تفکیک سن که از روی سال تولد افراد صورت می‌گیرد "توزیع سنی جمعیت" نامیده می‌شود.[8]

توزیع سنی جمعیت امکان شناخت گذشته‌نگر و مطالعه تحولات ساختار سنی جمعیت را فراهم می‌کند. اولین قدمی که برای شناخت ساختمان سنی جمعیت در سرشماری‌های مختلف کشور برداشته شده، کاربرد سه گروه سنی بزرگ: 0-14، 15-64 و 65سال به بالا -که در تمام نشریات جمعیت‌شناختی کشورهای جهان متداول است- می‌باشد.[9]

علاوه‌بر گروه سنی بزرگ، دو گروه سنی پنج‌ساله (4-0، 9-5 و ...) و ده‌ساله (9-0 ،19-10 و ...) نیز در بسیاری از مطالعات جمعیت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در مورد توزیع سن و وضع آن در نواحی مختلف جهان باید دانست که در کشورهای در حال توسعه، توزیع سنی جمعیت با کشورهای صنعتی تفاوت بارز دارد. بدین‌ترتیب که در کشورهای در حال توسعه یا کشورهای دارای جمعیت جوان، افراد زیر 15سال حداقل 40% کل جمعیت را تشکیل می‌دهند و نسبت جمعیت 65‌ساله به بالای آن‌ها از 3 یا 4% تجاوز نمی‌کنند.[10]

سنجش این نسبت (جوانی جمعیت) نخستین‌بار به‌وسیله تست ورتهایم (Wertheim) در سال 1950 انجام گرفت:

یعنی جمعیت صفر‌ساله اقلاً 40% کل جمعیت است.[11] در حالی‌که در کشورهای صنعتی سهم جمعیت کمتر از 15سال به کل جمعیت تقلیل می‌یابد و به حدود 25-20% جمعیت و یا کمتر از آن می‌رسد و نسبت افراد سالخورده به 8% و یا بیشتر افزایش می‌یابد.[12]

شاخص دیگری که وضع ساختمان و توزیع سنی جمعیت را نشان می‌دهد"نسبت بستگی" است و این شاخص که نسبت افراد خارج از سن فعالیت به افراد واقع در سن فعالیت می‌باشد، به طریق زیر محاسبه می‌شود:

نسبت بستگی معمولاً بین 5/0 تا حدود 2/1 در نوسان است. اصولاً نسبت بستگی در کشورهای دارای جمعیت جوان و یا دارای جمعیت سالخورده به‌طور نمایان بیشتر از سایر کشورهاست و این امر نشانگر برتری عددی افراد واقع در خارج از سنین فعالیت نسبت به افراد واقع در سنین فعالیت است.

برای نمایش هندسی توزیع جمعیت برحسب سن نموداری تدوین می‌شود که بنام "هرم سنی" معروف است. این هرم دارای دو محور افقی و عمودی است. محور عمودی اختصاص به سن دارد و معمولاً براساس گروه‌های سنی پنج‌ساله از کم به زیاد به قسمت‌های مساوی تقسیم می‌شود. و محور افقی اختصاص به تعداد افراد در هریک از گروه‌های سنی دارد. معمولاً سمت راست هرم برای زنان و سمت چپ برای مردان در نظر گرفته می‌شود.[13]

نظر به متفاوت بودن الگوهای باروری و مرگ‌ومیر و مهاجرت در جوامع مختلف، هرم‌های سنی کشورها می‌تواند به‌طور قابل توجهی باهم فرق داشته باشد. باوجوداین، تمامی این هرم‌ها می‌توانند در سه گروه زیر قرار بگیرند:

1. هرم‌های مثلثی‌شکل که در آن‌ها درصد بالایی از جمعیت در سنین پایین قرار دارند و نماینگر رشد سریع جمعیتی هستند.

2. هرم‌هایی که در آن‌ها تعداد جمعیت در گروه‌های سنی جوان کم است. این هرم‌ها نشان‌دهنده جمعیت‌هایی با رشد کم می‌باشند.

3. هرم‌هایی که در آن‌ها درصد افراد در بیشتر سنین (به جز سنین بالا) تقریباً مساوی است. این جمعیت‌ها رشد صفر و یا منفی را تجربه می‌کنند.[14]

توزیع جمعیت برحسب وضع زناشویی

جمعیتی که در سنین قانونی ازدواج و سنین بعد از آن قرار دارند برحسب وضع و موقعیت زناشویی دارای یکی از چهار وضعیت زیر هستند:

- هنوز ازدواج نکرده؛

- همسردار؛

- بدون همسر در نتیجه فوت همسر؛

- بدون همسر در نتیجه طلاق.

درصد جمعیت در هریک از وضعیت‌های فوق قابل محاسبه است. به‌عنوان نمونه:

شاخص‌های مربوط به وضعیت زناشویی

الف) میانگین سن ازدواج؛ در هرسال میانگین سن زنان و مردان ازدواج کرده در همان سال به تفکیک محاسبه می‌گردد. هرچند این رقم کمتر باشد بیانگر پیش‌رسی ازدواج در آن جامعه است. معمولاً میانگین سن ازدواج بین 15 تا 30سال در نوسان است.

سن بلوغ، قوانین کشورها در مورد حداقل سن ازدواج، آداب و رسوم و فرهنگ جوامع و مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی در نوسانات سن ازدواج موثر هستند.

ب) پیش‌رسی ازدواج؛ این شاخص درصد مجردین در گروه سنی 19-15ساله را نشان می‌دهد. هرچه این درصد بیشتر باشد پیش‌رسی ازدواج در آن جامعه یا گروه کمتر است.[15]

ج) عمومیت ازدواج؛ ازدواج واقعه‌ای است که برای اکثر جمعیت 15ساله به بالا در هر جامعه حداقل یک‌بار اتفاق می‌افتد، به استثنای تعداد معدودی که در تجرد قطعی قرار می‌گیرند. برای پی‌بردن به میزان عمومیت ازدواج در هر جامعه درصد مجردین در گروه سنی 44-40 ساله برای زنان و 54-50 ساله برای مردان (سن تجرد قطعی) مورد محاسبه قرار می‌گیرد. هرچند این درصد کمتر باشد عمومیت ازدواج در آن جامعه بیشتر است.

میزان عمومیت ازدواج در جوامع روستایی و توسعه‌نیافته بیش از کشورهای صنعتی و توسعه‌یافته است.

د) سن تجرد قطعی؛ درصد مجردین در تمام گروه‌های سنی 15ساله به بالا مورد محاسبه قرار می‌گیرد و هرچه به سن افراد اضافه می‌شود از رقم درصد مجردین کاسته می‌گردد. در سنی که این رقم به حداقل رسیده و پس از آن تکرار می‌گردد. سن تجرد قطعی نامیده می‌شود. معمولاً گروه سنی 44-40 سال برای زنان و 54-50 سال برای مردان سن تجرد قطعی است. البته باید متذکر شد که این سن در تمام جوامع یکسان نیست.[16]

ه) طلاق و میزان آن؛ جدایی رسمی زن و شوهر را طلاق می‌گویند. زندگی شهرنشینی، توسعه جوامع صنعتی، توقعات نابجای زن و مرد از همدیگر، سست شدن ارزش‌های فرهنگی و دگرگونی در بافت خانواده از جمله عواملی هستند که در دنیای امروز سبب بالارفتن میزان طلاق در کشورهای مختلف جهان گردیده است.

میزان ناخالص طلاق، از تقسیم تعداد طلاق‌های اتفاق افتاده در یک سال معین و در یک منطقه یا کشور بر جمعیت میانه همان سال در جامعه مورد مطالعه به دست می‌آید:

شاخص دیگری که برای تعیین شدت طلاق در یک جامعه به‌کار برده می‌شود، محاسبه نسبت طلاق به ازدواج در یک دوره معین است. در این شاخص تعداد طلاق‌های به وقوع پیوسته در یک سال معین به تعداد ازدواج‌های صورت گرفته در آن سال تقسیم می‌شود.[17]

توزیع جمعیت برحسب وضع مسکن

جمعیت‌ها معمولاً جایی در مکان دارند که در آن زندگی می‌کنند و در اصطلاح، مسکن یا واحد مسکونی نامیده می‌شود. "مسکن" یک مفهوم آماری است شامل محل زندگی و سکونت یک یا چند خانوار، و "واحد مسکونی" عبارت است از یک ساختمان یا قسمت مستقلی از ساختمان که محل سکونت یک یا چند خانوار معمولی باشد. مسکن و واحد مسکونی ممکن است به‌صورت انفرادی باشد یا جمعی، یعنی یک یا چند خانوار یک یا چندنفری را دربر گیرد.[18]

وضع مسکن ارتباط مستقیمی با جمعیت دارد. به‌همین جهت در مطالعات و آمارگیری‌های جمعیتی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

شاخص‌های مسکن به سه گروه زیر تقسیم می‌شود:

الف) کیفیت مسکن؛ در کیفیت مسکن سه شاخص زیر مورد ارزیابی قرار می‌گیرد:

· مصالح عمده به‌کار رفته در ساختمان؛ در بررسی‌های مربوط به مسکن، مصالح عمده به‌کار رفته در ساختمان از مرغوب به نامرغوب و غیرقابل قبول به شرح ذیل طبقه‌بندی می‌شود.

-بتون آرمه -چوب

-سنگ و آهن -چوب و خشت

-سنگ و چوب -خشت و گل

-آجر و آهن -حصیر، چادر و کپر

-آجر و چوب

· عمرساختمان؛ عمر واحدهای مسکونی یعنی تعداد سال‌های پس از احداث بنا که در سرشماری‌ها مورد پرسش قرار می‌گیرد، به سه گروه کمتر از 5سال، 10-5 سال و 10 سال یا بیشتر طبقه‌بندی می‌شود.

· تسهیلات مسکونی؛ جهت پی‌بردن به کیفیت مسکن، تسهیلات نیز مورد پرسش قرار می‌گیرد که عبارت‌اند از: لوله‌کشی آب، برق، حمام، توالت بهداشتی، تلفن، گاز، وسایل حرارتی و برودتی و ...[19]

ب) شاخص تراکم سکونتی؛ برای سنجش تراکم سکونتی دو نوع شاخص بررسی می‌شود:

· تراکم خانوار در واحد مسکونی؛ یعنی در هر واحد مسکونی چند خانوار زندگی می‌کنند. طرز محاسبه این شاخص به روش زیر است.

در صورتی‌که در یک منطقه تعداد واحدهای مسکونی با تعداد خانوارها برابر باشد، نسبت فوق مساوی یک به دست می‌آید. یعنی در آن منطقه استقلال خانوار در واحد مسکونی برای تمامی خانوارها وجود دارد. در صورتی‌که تعداد واحدهای مسکونی کمتر از تعداد خانوارها باشد رقم فوق بیش از یک به دست می‌آید.

در مواقعی که در اثر ساخت و سازهای بی‌رویه و یا قیمت بالای ساختمان‌های جدید، و یا مهاجرفرستی، برخی از واحدهای مسکونی خالی باشند تراکم خانوار در واحد مسکونی به رقم کمتر از یک می‌رسد.

· تراکم نفر در اتاق؛ تعداد اتاق‌های مورد تصرف در خانوار در زمان سرشماری مورد پرسش قرار می‌گیرد. که در سنجش ارتباط بین تعداد اتاق و تعداد اعضای خانوار، شاخص تراکم نفر در اتاق به‌دست می‌آید.

اتاق‌ها با تراکم 2نفر را تراکم مناسب می‌دانند و اتاق‌های با بیش از 2نفر، پرتراکم و کمتر از 2نفر، کم‌تراکم نامیده می‌شود. کاهش تراکم سکونتی به‌منظور افزایش رفاه خانوارها، یکی از اهداف عمده برنامه‌ریزی‌های مسکن است.[20]

ج) نحوه تصرف واحد مسکونی؛ ساکن یک واحد مسکونی ممکن است مالک یا مستاجر باشد. "مستاجر" فردی است که واحد مسکونی را از مالک آن اجاره می‌کند. مالک خانه را "موجر" گویند. فردی که بدون هیچ‌گونه حق و مجوزی، واحد مسکونی را اشغال نماید، متصرف عدوانی و عمل او را "تصرف عدوانی" می‌نامند.[21] اشکال مالکیت و تصرف واحد مسکونی عبارت است از:

-ملکی(عرصه و اعیان) -ملکی(اعیان)

-رهن -رهن و اجاره

-اجاره -سازمانی

-موقوفه -مجانی و بلاعوض.[22]

مقاله

نویسنده مريم اميني يخداني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

قرار دادگاه

No image

قرار تحقیقی

No image

سازش Conciliation

No image

رویه قضایی

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS