دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خیانت

No image
خیانت

كلمات كليدي : خيانت، امانت، دشمني، حرص

نویسنده : زينب برجي نژاد

خیانت در لغت به معنای نقیض امانت[1] و به معنای منع حق است.[2] راغب می‌گوید: خیانت و نفاق هر دو یکی است ولی از طریق پیمان شکنی مخفیانه است[3] و نیز به معنای بی‌وفائی و خلف وعده و عهد آمده است.[4] خیانت در اصطلاح از دستورات الهی خارج شدن و منهیات حق را مرتکب شدن، معنا شده است.[5]

خیانت در قرآن:

خداوند متعال یک سلسله قوانین و مقرراتی را که برای بندگان وضع نموده، به عنوان «امانت» از آنها نام برده و از هرگونه خیانتی نسبت به آن به شدت نهی کرده است که در اینجا به مواردی اشاره می‌شود:

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

«اما اگر بخواهند با تو خیانت کنند، (تازگی ندارد) آنها پیش از این (نیز) به خدا خیانت کردند و خداوند (شما را) بر آنها پیروز کرد خداوند دانا و حکیم است». (انفال/ 71)

از این آیه استفاده می‌شود که دشمنان، سابقه خیانت دارند و خیانت آنان، سبب اسارت و تحت سیطره قرار گرفتن آنان است.[6]

در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:

«او چشمهایی را که به خیانت می‌گردد و آنچه را سینه‌ها پنهان می‌دارند، می‌داند»(غافر/19)

این آیه و آیات قبل آن، ادامه توصیف قیامت است و در حقیقت این آیات ویژگی‌های قیامت و حوادث هول انگیز آن را -که هر انسان مؤمنی را عمیقاً در فکر فرو می‌برد- بیان کرده است. در مورد چگونگی قیامت می‌فرماید: خدایی که از حرکات مخفیانه چشمها و اسرار درون سینه‌ها آگاه است در آن روز درباره خلایق، دادرسی و قضاوت می‌کند و با این علم و آگاهی دقیق او روز گنهکاران سیاه و تاریک است. در حدیثی از امام صادق(ع) می‌خوانیم: هنگامیکه از معنی آیه از آن حضرت سؤال شد، فرمود: «آیا ندیده‌ای گاه انسان به چیزی نگاه می‌کند اما چنین وانمود می‌کند که به آن نگاه نمی‌کند؟ این نگاههای خیانت آلود است.» این نگاهها خواه به نوامیس مردم باشد و یا امور دیگری که نگاه کردن به آن ممنوع است بر خداوند که ذره‌ای از آنچه در آسمانها و زمین است از علم او مخفی نیست پنهان نمی‌ماند.[7]

در آیه دیگری می‌فرماید:

«خداوند برای کسانیکه کافر شده‌اند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو(پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد می‌شوند.»(تحریم/ 10)

این آیه کریمه متضمن مثلی است که خدا به وسیله آن حال کفار را مجسم می‌کند و به حال دو زن تاریخ مثل می‌زند که هر دو همسر دو پیامبر بزرگوار بودند؛ دو پیامبری که خداوند عبد صالحشان نامیده- و چه کرامتی بزرگتر از این- و با این حال این دو زن به آن دو بزرگوار خیانت کردند و در نتیجه فرمان الهی رسید که با سایر دوزخیان داخل دوزخ گردند اما همسری آنان سودی به حالشان نبخشید و بدون کسب کمترین امتیازی در زمره هالکان به هلاکت رسیدند.[8] این دو زن به این دو پیامبر خیانت کردند، البته خیانت آنها هرگز انحراف از جاده عفت نبود؛ زیرا هرگز همسر هیچ پیامبری آلوده به بی‌عفتی نبوده است، چنانکه پیامبر اکرم(ص) در حدیثی می‌فرماید: «همسر هیچ پیامبری هرگز آلوده به عمل منافی عفت نشد.» خیانت همسر لوط این بود که با دشمنان آن پیامبر همکاری می‌کرد و اسرار خانه او را به دشمن می‌سپرد و همسر نوح نیز چنین بود.[9]

خیانت در روایات:

با مراجعه به منابع دینی و روایی می توان تفسیر مناسبی از صفت خیانت ارائه کرد. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود:

کسیکه امانت را رعایت نمی‌کند،‌ایمان ندارد.[10]

امام علی(ع) در مورد آثار مهم دنیوی امانت و خیانت فرمود:

امانت رزق و روزی می‌آورد و خیانت مایه فقر است.[11]

در حدیثی دیگر می‌فرماید:

بدترین مردم کسی است که به امانت داری ایمان ندارد و از خیانت نمی‌پرهیزد.[12] از خیانت بر حذر باش؛ زیرا بدترین گناه است و شخص خائن، به جرم خیانتش معذب خواهد بود.[13]

و نیز می‌فرماید:

خیانت دلیل بر کمی پرهیزگاری و بی‌دینی است.[14]

عوامل و زمینه‌های بروز خیانت:

عوامل فراوانی را می‌توان برای زمینه‌های بروز خیانت نام برد که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می‌شود:

1- ضعف ایمان و عقیده: همانگونه که ایمان خاستگاه بسیاری از ارزش‌ها و از جمله امانت داری است، ضعف ایمان و عقیده یا فقدان آن از عوامل بروز خیانت است. از این رو پیامبر(ص) فرمود: نشانه منافق سه چیز است؛ آنگاه که سخن می‌گوید دروغ می‌گوید و آن گاه که وعده‌ای می‌دهد خلف وعده می‌کند و آنگاه که امین شمرده می‌شود، خیانت می‌کند.[15]

2- غلبه هوی و هوس در دنیاپرستی: انسان که هوی و هوس و دنیاپرستی بر او غلبه می‌کند و تنها به منافع زودگذر دنیا می‌اندیشد، زمینه برای خیانت در او فراهم می‌شود؛ زیرا این دسته افراد به عواقب خیانت فکر نمی‌کنند و به فرموده قرآن با غلبه هوی و هوس، پرده‌ای بر چشم و گوش و عقل آن‌ها افکنده شده که نمی‌دانند چه می‌کنند. «آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی(بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده‌ای افکنده است؟ با این حال چه کسی می‌تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟‌ آیا متذکر نمی‌شوید؟ (جاثیه/ 23)

3- چیره شدن حرص و طمع بر انسان: انسان حریص نیز مرتکب خیانت می‌شود؛ هم در اموال دیگران خیانت می‌کند و هم در اشتغال به پُستی که شایسته آن نیست، حریص است و از این رو به جای تلاش و کوشش و غلبه بر هوی و هوس و کنترل حرص و طمع برای رسیدن به مقصود راه خیانت را در پیش می‌گیرد.

4- دلبستگی به مال و فرزند: « ای کسانیکه ایمان آورده‌اید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید و(نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالی که می‌دانید(این کار، گناه بزرگی است).»(انفال/ 27) و بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است. و پاداش عظیم (برای آنها که از عهده امتحان برآیند) نزد خدا است.»(انفال/ 28)

«خیانت» در اصل به معنای خودداری از پرداخت حقی است که انسان پرداختن آن را تعهد کرده و آن ضد «امانت» است. امانت گرچه معمولاً به امانت‌های مالی گفته می‌شود ولی در منطق قرآن مفهوم وسیعی دارد که تمام شئون زندگی اجتماعی و سیاسی و اخلاقی را در برمی‌گیرد. آب و خاک اسلام در دست مسلمانان امانت الهی است، فرزندان آنها امانت هستند، قرآن مجید و تعلیماتش امانت بزرگ پروردگار محسوب می‌شود ولی امانت در آیه فوق، همه را شامل می‌شود. عشق و علاقه به مال و فرزند و حفظ منافع شخصی گاهی در یک لحظه حساس چشم و گوش انسان را نسبت به حقایق می‌بندد و این در حقیقت خیانت آگاهانه است. چگونگی بدست آوردن اموال، چگونگی خرج کردن آنها، طرز نگهداری آن و میزان دلبستگی و علاقه به آن، همگی میدان‌های آزمایش بشر است، بسیارند کسانیکه از نظر عبادات معمولی و تظاهر به دین و مذهب و حتی گاهی از نظر انجام مستحبات، بسیار سخت‌گیر هستند و وفادارند، اما به هنگامی که پای یک مسئله مالی به میان می‌آید ‌همه چیز کنار می‌رود و تمام قوانین الهی و مسائل انسانی و حق و عدالت، به دست فراموشی سپرده می‌شود. در مورد فرزندان نیز غالباً چنین است؛ دیده می‌شود کسانی که به ظاهر پای بند به امور دینی‌اند، به هنگامی که پای فرزندشان به میان می‌آید گویی پرده‌ای بر افکارشان می‌افتد و همه این مسائل را فراموش می‌کنند، عشق به فرزند، سبب می‌شود که حرام را حلال و حلال را حرام می‌شمرند و برای تأمین آینده خیالی او تن به هر کاری بدهند و هر حقی را زیر پا بگذارند، باید خود را در این دو میدان بزرگ امتحان به خدا سپرد.[16]

آثار و پیامدهای خیانت:

خیانت در همه ابعادش ناپسند بوده و دارای عواقب و آثاری است که به مهمترین آنها اشاره می‌شود:

1- خشم خدا: «گمان کردید ممکن است پیامبر به شما خیانت کند؟ در حالی که ممکن نیست هیچ پیامبری خیانت کند! و هر کس خیانت کند، روز رستاخیر، آنچه را در آن خیانت کرده، با خود (به صحنه محشر) می‌آورد سپس به هر کس آنچه را فراهم کرده (و انجام داده است)، به طور کامل داده می‌شود و (به همین دلیل) به آنها ستم نخواهد شد (چرا که محصول اعمال خود را خواهید دید).»(آل عمران/ 161)

با توجه به آیه فوق، عمل خیانت، خیانت است و مقدار آن مهم نیست. قیامت صحنه‌ای است که نیکان حسنات خود را می‌آورند و خائنین خیانت‌های خود را به همراه دارند. خداوند عادل است، هم جزا را کامل می‌دهد و هم ذره‌ای افراط نمی‌کند.[17]لذا خیانتکاری، زمینه ساز خشم، غضب و عقوبت الهی است.

2- سستی ایمان و دینداری: همانطوری‌که یکی از فواید امانت‌داری تحکیم پایه‌های ایمان و گسترش دینداری است، در مقابل، خیانت موجب سستی ایمان و دینداری است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: از خیانت دوری کنید چرا که خیانت آدمی را از اسلام دور می‌کند.[18]

3- زوال اعتماد اجتماعی: یکی دیگر از آثار خیانت، از بین رفتن اعتماد اجتماعی است. امام صادق(ع) به عبدالرحمن فرمود: بر تو باد به راستگویی و اداء امانت تا شریک مال مردم شوی، این چنین. هنگامی که این سخن را می‌گفت انگشتان خود را به هم جمع کرده بود و به من نشان داد یعنی مانند این انگشتان.[19]

4- از بین رفتن رفاه و آرامش عمومی: بدیهی است که آسایش خاطر و رفاه عمومی در گسترش «امنیت» است، ناامنی و آشفتگی مرگباری که بواسطه شیوع «خیانت» در محیط جامعه‌ای حکمفرما می‌شود، به منزله ترور شدن فرشته عدالت و نابودی اساس تشکیلات و موجودیت آن ملت است؛ آری آنجا که امنیت،‌ آزادی و برادری و انسانیت وجود ندارد، خیانت منحصر به امور خاصی نیست، بلکه معنای وسیعی در بردارد و کلیه اعمال انسانی را شامل می‌شود؛ هر گفتار و کرداری، دارای حد مشخص و دقیقی است که اندکی انحراف و تخطی از آن موجب می‌شود انسان از «مرز امانت» عبور کرده و در «جاده خیانت» و نادرستی قدم بگذارد.

5- از بین رفتن آرامش روح و فکر: هنگامیکه امانت در یک جامعه یا در یک خانواده حکمفرما شود، مایه آرامش فکر و روح آنها است؛ زیرا در صورت احتمال خیانت همه از هم وحشت دارند و دائماً از این نگرانند که خیانتی نسبت به آنها صورت نگیرد و مال یا جان یا ناموس یا مقامشان به خطر نیفتد و به یقین ادامه چنین زندگی که افراد از یکدیگر بترسند، ناگوار و دردناک است و چه بسا موجب بیماری‌های جسمی و روحی فراوانی شود.

6- محرومیت از محبت خدا: «هر گاه با ظهور نشانه‌هایی از خیانت گروهی بیم داشته باشی(که عهد خود را شکسته، حمله غافلگیرانه کنند)، بطور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمانشان لغو شده است. زیرا خداوند، خائنان را دوست نمی‌دارد.(انفال/ 58) با توجه به آیه فوق، خیانت موجب محرومیت از محبت الهی است.

7- رسوایی و شرم انسان: «و از آنها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن! زیرا خداوند، افراد خیانت پیشه گنهکار را دوست ندارد. آنها زشتکاری خود را از مردم پنهان می‌دارند اما از خدا پنهان نمی‌دارند و هنگامیکه در مجالس شبانه، سخنانی که خدا راضی نبود، می‌گفتند، ‌خدا با آنها بود. خدا به آنچه انجام می‌دهند ‌احاطه دارد.» (نساء/ 108-107) آیه فوق خائنان را مورد سرزنش قرار داده، می‌گوید: آنها شرم دارند که باطن اعمالشان برای مردم روشن شود ولی از خدا، شرم ندارند. خداوندی که همه جا با آنان است و بر اعمال آنان احاطه دارد.[20]

راه پیشگیری از خیانت:

برای پیشگیری از وقوع خیانت توسط افراد جامعه باید به امور ذیل توجه کرد:

1- تقویت پایه‌های ایمان: تقویت پایه‌های ایمان از طریق شناخت خدا و توکل و اعتماد بر او و اطمینان به وعده‌های تخلف ناپذیر او زمینه را برای وصول به مواهب زندگی از راه مشروع فراهم می‌کند.

2- تأمین نیازهای معقول و مشروع: یکی از عواملی که فرد را به خیانت می‌کشاند، نیازمندی است و اگر مدیران و مسئولان به نیازهای معقول و مشروع کسانی که تحت مدیریت آنان هستند توجه کنند و آن را برآورده سازند، زمینه خیانت در افراد از بین می‌رود.

3- توجه به عواقب شوم خیانت در دنیا و آخرت: انسانی که بداند خیانت موجب رسوایی در دنیا و سرافکندگی در برابر خلق و خالق و گرفتار شدن به محرومیت‌های ناشی از رسوایی و سرافکندگی و در نتیجه گرفتار فقر می‌شود، هر گر به آن مبتلا نمی‌شود و همچنین انسانی که بداند در آخرت گرفتار عذاب الهی خواهد از خیانت می‌گریزد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: چهار چیز است که اگر یکی از آنها در خانه‌ای وارد شود ویران گردد و هرگز برکت الهی آن را آباد نخواهد کرد؛ خیانت، سرقت، شرب خمر و زنا.[21]

4- اصلاحات اجتماعی: توجه به نقش جامعه و ایجاد بسترهای مناسب و زدودن عوامل زمینه ساز خیانت در جامعه نیز می تواند نقش بسزایی در پیشگیری از وقوع خیانت داشته باشد.

5- تقویت بنیان‌های فکری و فرهنگی: اساسا گسترش کارهای فرهنگی در جامعه و استحکام بخشیدن به بنیان ‌های فکری افراد جامعه زمینه وقوع و گسترش خیانت را در مقیاس اجتماعی از بین خواهد برد و این وظیفه به دوش مسئولین و دست اندرکاران اجتماع است.

مقاله

نویسنده زينب برجي نژاد
جایگاه در درختواره رذائل اخلاقی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

قرار دادگاه

No image

قرار تحقیقی

No image

سازش Conciliation

No image

رویه قضایی

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS