كلمات كليدي : شوراي جهاني، اتحاد مسيحي، شوراي كليساها، نهضت وحدت، مجامع مسيحي، الاهيات پاننبرگ
نویسنده : محمد بخارائي (رفايي)
شورای جهانی کلیساها یکی از مجامع مهم مسیحیت در عصر حاضر است که به موضوع اتحاد مسیحی توجهی خاص داشته است و خود را اینگونه تعریف میکند: “شورای کلیساهایی که معترفند خداوندمان عیسی مسیح، خدا و نجات دهنده است”.[1]
کلیسا شناسی و شورای جهانی کلیسا ها
از مباحث مهم کلیسا شناسی چهار خصوصیت یا وجه مشخصه کلیسا است. در واقع، منظور، چهار ویژگی اصلی و بنیادی کلیسای مسیحی است. بر اساس اعتقاد نامههایی که در ممالک مسیحی تعریف شده است، همه این اعتقادنامهها اذعان داشتهاند که ایمان دارند به "یک کلیسای کاتولیک و رسولی". در این عبارت چهار صفت به کار رفته که چهار ویژگی اصلی کلیسای مسیح است، که عبارتند از: یک، مقدس، کاتولیک و رسولی و اصطلاحا به خصوصیات کلیسا نامیده میشود. این خصوصیات از قرن چهارم به بعد در تمام بحثهای مربوط به کلیسا شناسی حائز اهمیت بوده اند.[2]
اولین خصوصیت که "یک" میباشد به معنی اتحاد و یگانگی کلیسا است که همیشه در تفکر مسیحی جایگاهی ویژه را برخوردار بوده است. شورای جهانی کلیساها در عصر حاضر از جمله مجامع مهم مسیحی است که به همین رکن کلیسای مسیحی توجهی خاص نموده است.
البته باید توجه داشت در خود تعریفی که از شورای جهانی کلیساها ارائه شده است باز هم واقعیت اینکه کلیساها دارای کثرت هستند مورد تائید ضمنی واقع شده است، از کلیسای انگلیکن، باپتیست، لوتری و متودیست گرفته تا ارتدوکس و پرزبیتری و کاتولیک. حال چطور میتوان با وجود این کلیساهای مختلف از یک کلیسا سخن گفت؟[3]
برخی نویسندگان مسیحی خواستهاند تا با طرح دیدگاه هایی متفاوت این وضعیت به ظاهر متناقض را تفسیر و توجیه کنند، که از طرفی اعتقاد نظری به یک کلیسا و از طرفی با واقعیت کثرت کلیسا روبرو است. البته هر کدام نقاط ضعف و قوت خود را دارا میباشد. از جمله این دیدگاهها، دیدگاه امپریالیستی است که معتقد به وجود یک کلیسای تجربی است. دیدیگاه افلاطونی و دیدگاه آخرت شناسی نیز از دیگر دیدگاههای مشابه هستند که با هدف توجیه وضعیت متناقض اتحاد کلیساها شکل گرفتهاند.
وحدت گرایی یا نهضت وحدت کلیسا در قرن بیستم
نهضت وحدت کلیسا در سال 1910 میلادی آغاز شد و در سال 1948 با تاسیس شورای جهانی کلیساها شکل جهانی به خود گرفت. این حرکت در شورای واتیکانی دوم در سال 1965 تقویت شد.
در اوائل قرن بیستم اگرچه کلیسای کاتولیک رومی دارای سازمان مرکزی به نام واتیکان بود ولی کلیسای پروتستان دارای مراکز اداری متعددی بود. مرکز "کار و زندگی" و مرکز "ایمان و انضباط" از جمله مراکز کلیساهای پروتستان بود که اولی، مسائل علمی مسیحیت را اداره میکرد و دومی، برداشتهایی جدید از آموزههای مسیحی ارائه میداد. هرکدام از این ادارات نشستهای بین المللی را به طور مستقل برگزار میکرد و تا سال 1937 ملاقات سالیانهای نداشتند. در این نشستهای سالانه، مخصوصا لندن و ادینبورگ بود که زمزمههای تشکیل شورای جهانی کلیساها شنیده شد. البته این اندیشه با آغاز جنگ دوم جهانی متوقف و چند سال بعد پی گرفته شد.[4]
دفتر مرکزی شورای جهانی کلیساها امروزه در ژنو قرار دارد و فعالیت خود را رسما در سال 1948 با همکاری 144 گروه از 44 کشور آغاز نمود.[5] کلیساهای ارتدوکس شرق در سال 1961 به این شورا پیوستند اما کاتولیکهای رومی و بیشتر مسیحیان انجیلی هنوز کاملا به آن نپیوستهاند، البته از سال 1961 کلیسای کاتولیک ناظرانی رسمی را به جلسات عمومی شورا گسیل میدارد. بیشتر گروههای مسیحی انجیلی وابسته به انجمن اخوت انجیلی میباشند که رقیب و بدیل شورای جهانی کلیساها میباشد.[6] در واقع بسیاری از مسیحیان محافظه کار فعالانه مخالف این نهاد هستند. بعضی از افرادی که دارای چنین تفکراتی هستند معتقدند که این شورا با مسیحیت مبتنی بر کتاب مقدس تنافی دارد و چندان با آن مانوس نیست و نیز علاقه زیادی به سازگاری با دنیای جدید دارد. حتی در بعضی موارد این شورا را مصداق ضد مسیح میدانند.[7]
در نهایت میتوان گفت حرکتهای بسیار مثبتی در جهت اتحاد مسیحیان در قرن بیستم صورت پذیرفته است. البته در مورد ادغام کلیساهای مختلف باید گفت اقدام جدی صورت نگرفته است ولی نگرش کلیساهای مختلف نسبت به هم به طور قابل ملاحظه تغییر یافته و روحیه همکاری و مساعدت بین کلیساهای مختلف بسیار افزایش یافته است. در واقع بسیاری از کلیساها این مطلب را دریافتهاند که همه حقیقت از آن آنان نیست و لذا برای فراگیری از دیگران آمادگی بیشتری در آنان بوجود آمده است. حتی کلیسای کاتولیک نیز به اذعان بسیاری از نویسندگان مسیحی از ادعاهای قبلی خود در باب دارا بودن کل حقیقت کمی عقب نشینی نموده است.[8]
بعد اجتماعی انجیل
بعد اجتماعی انجیل پس از سال 1968 به یکی از مطرح ترین و بحث انگیزترین موضوعات در شورای جهانی کلیساها تبدیل شده است. البته تاثیر بسزای کلیساهای غیر غربی باعث شده است تا این مسئله همچنان داغترین موضوع مطرح در این شورا باقی بماند. همه جهان مسیحیت یعنی چه کاتولیک، چه انجیلیها و چه جنبش اتحاد جهانی کلیساها در دو دهه گذشته به این موضوع توجه زیادی نشان داده اند. در این میان عقاید متعصبانه و افراطی نیز ارائه شده و به دنبال آن واکنشهای مخالف افراطی گری نیز مطرح شده است.
از سه جنبش تا یک شورای جهانی
شورای جهانی کلیساها که برای اولین بار در آمستردام تشکیل شد از ترکیب سه جنبش بوجود آمد که محرک اولیه تشکیل آنها گردهمایی جهانی مبلغان مذهبی بود که در سال 1910 در ادینبورگ اسکاتلند تشکیل شد.[9]
اولین جنبش به نام "ایمان و نظم" بود که پس از گردهمایی ادینبورگ تشکیل شد و هدف از آن تلاش برای اتحاد مجدد فرقههای متعدد مسیحی بود. این جنبش در سال1927 در لوزان و در سال 1937 سبب تشکیل چند گردهمایی در ادینبورگ بود.
"حیات و کار" جنبش دیگری بود که رابطه ایمان مسیحی با مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در کانون توجه آن قرار داشت. این جنبش در سال 1925 و 1937 در استکهلم و آکسفورد گردهمایی تشکیل داد.
سومین جنبش "شورای بین المللی مبلغان مذهبی" بود که بیش از دو جنبش دیگر تحت تاثیر گردهمایی ادینبورگ قرار داشت. این شورا در سال 1921 بوجود آمد و در سال 1961 به شکل رسمی در شورای جهانی کلیساها ادغام گشت.
تشکیل یک شورای جهانی کلیسایی در دو گردهمایی جنبشهای "ایمان و نظم" و "حیات و کار" که در سال 1937 تشکیل شده بود مورد تائید قرار کرفت و سپس در سال 1938 در یک گردهمایی که در اوترخت هلند برگزار شد پیشنویس اساسنامه این شورا تهیه گشت، اما وقوع جنگ جهانی دوم سبب شد تا شکلگیری این شورا به شکل رسمی به ده سال بعد موکول شود.[10]
عملکرد و فعالیت
فعالیتهای مداومی در مرکز شورای جهانی کلیساها در ژنو انجام میشود. از جمله اینکه این مرکز گردهماییهای متعددی در مورد ایمان و نظم، بشارت و خدمت مسیحی و سایر موضوعات تشکیل داده است. اما مهمترین عملکرد این مرکز تشکیل جلسات عمومی بوده که تاکنون نه جلسه عمومی توسط این مرکز برگزار شده است. بعضی از این جلسات از این قرار میباشد:
اول: آمستردام (1948)، که نخستین گردهمایی رسمی عمومی شورای جهانی کلیساها بوده است. در این نخستین گردهمایی عنوان شد که شورا از مشارکت کلیسا هایی تشکیل شده است که خداوندمان عیسی مسیح را به عنوان خداوند نجات دهنده خود پذیرفته اند.
دوم: اوانستون[11]، ایلی نویز[12](1945). نویسنده کتاب تاریخ تفکر مسیحی در توضیح موضوع این گردهمایی چنین مینویسد: " موضوع اصلی این گردهمایی "مسیح، امید جهان" بود. در این گرد همایی هدف بشارت مسیحی سوق دادن اشخاص به سوی مواجهه شخصی با عیسی مسیح، وارد ساختن آنها در حیات کامل عیسی و متحول ساختن جامعه مطابق با مقصودی که خدا برای آن در نظر دارد عنوان شد".
سوم: نیو دهلی[13] (1961)، موضوع اصلی این گردهمایی "عیسی مسیح، نور جهان" بوده است. این گرد همایی نخستین گردهمایی بوده است که مکان تشکیل آن در غرب نبود. کلیساهای ارتدوکس شرق نیز در این گردهمایی بود که به شورای جهانی کلیساها پیوستند[14]و نیز مبنای عضویت در این شورا مجدد و به شکل مبسوط تری تعریف شد. "شورای جهانی کلیساها مشارکت کلیسا هایی است که مطابق با کتاب مقدس، عیسی مسیح را خدا و نجات دهنده معرفی میکنند و بنابراین همراه با یکدیگر در پی آن هستند تا دعوت عام خود را که همانا جلال دادن پدر، پسر و روح القدس است تحقق بخشند.
چهارم: اوپسالا[15] (1968). موضوع اصلی این گردهمایی "من همه چیز را از نو میسازم" بود. در این شورا شش گروه تحقیق تشکیل شد تا در مورد موضوعات متفاوتی اسناد شورا را مورد بررسی قرار داده و آنها را مورد اصلاح قرار دهند. اهمیت هدایت پیروان مذاهب دیگر به سوی ایمان به عیسی مسیح اگرچه در اسناد و بیانیههای قبلی شورا صریح و آشکار تاکید شده بود ولی در پیش نویس اسناد این گردهمایی به این امر اشاره اندکی شده بود، که شاید به معنای تاکید بر یک بعد و نادیده انگاشتن بعد دیگر کلیسا میباشد.[16]
پنجم: نایروبی[17] (1975). "عیسی مسیح آزاد میسازد و متحد میکند" عنوان اصلی این گردهمایی بوده است. در این گردهمایی تاکید گردهماییهای اوپسالا و بانکوک بر روی بعد اجتماعی و افقی نجات حفظ شده و در عین حال در کنار آن روی بعد عمودی و روحانی نیز تاکید بیشتری صورت گرفته است. عبارت " کل کلیسا کل انجیل را در مورد کل شخصیت انسان و در کل جهان مطرح میسازد" موضوعی بوده که در این کنگره مورد بحث و تبادل نظر جدی قرار گرفته است. تونی لین موضوع این گردهمایی را چنین توضیح داده است: "در نظر این گردهمایی کل انجیل یا انجیل در تمامیت آن شامل مصالحه با خدا و مسئولیت شریک شدن در مبارزه برای عدالت و شرافت انسانی و ماموریت کلیسا به معتای اعتراف به عیسی مسیح، چه در گفتار و چه در کردار، بود".[18]
ششم: ونکوور[19] (1983)، موضوع اصلی این گردهمایی شورای جهانی کلیساها "عیسی مسیح حیات جهان" بود.[20]
گرد همایی هفتم: گرد همایی کنبرا در استرالیا[21] است که در تاریخ هفتم تا 21 فوریه سال 1991 برگزار شده است.
گرد همایی هشتم: این گرد همایی در تاریخ 3 تا 14 دسامبر سال 1998 در کشور زیمباوه[22] برگزار شده است.
گرد همایی نهم: این گرد همایی در تاریخ 14 تا 23 فوریه سال 2006 در پورتو الگره[23]، برزیل برگزار شده است.
گردهمایی دهم
دهمین جلسه مجمع شورا در تاریخ 30 اکتبر تا 8 نوامبر سال 2013 در شهر بوسان کره جنوبی برگزار خواهد شد. بوسان، که در گوشه جنوب شرقی شبه جزیره کره واقع شده است، دومین شهر بزرگ در کره جنوبی می باشد و دارای 4 میلیون جمعیت می باشد. از جمله ویژگی های منحصر بفرد که کمیته مرکزی شورای جهانی کلیسا ها را نسبت به انتخاب این مکان برای جلسه آینده مجمع، متقاعد کردهاست، تنوع کلیسا های این منطقه و زمینه ادیانی کره، همچنین "افق جدید" برگزاری مجمع در خاور دور برای اولین بار و قدرت جماعات محلی و نیز امید برای وحدت در این شبه جزیره ذکر شده است.[24]
رهبران
در هر دوره از مجمع برای هفت سال آینده رهبران شورا در نقاط مختلف انتخاب می شوند. رهبران شورای جهانی کلیساها در حال حاضر عبارتند از اسقف اعظم از کشور آلبانی به نام آناستاسیوس[25]، که از کلیسای ارتدوکس آلبانی میباشد. جان تارونای دوم[26] که از کلیسای پروتستان پلینزی فرانسه میباشد. کشیش دکتر سیمون دوسو[27] که از کلیسای متودیست در کشور بنین میباشد. کشیش دکتر سوریتا نابابان[28] از کشور اندونزی و از کلیسای پروتستان باتاک. کشیش دکتر افلیا ارتگا[29] از کلیسای اصلاح شده پرزبیتری در کوبا. پاتریارک آبون پائولو[30] از کلیسای ارتدوکس در اتیوپی. کشیش دکتر برنایس پاول[31] جکسون از کلیسای متحد مسیح در امریکا و خانم مری تانر[32] از کلیسای انگلستان. [33]
اهدافی که رهبران در هر دوره از شورای جهانی بر آن تاکید میکنند عبارتند از: مساعدت به کیساهای عضو، هدایت و نظارت بر بدنه حاکم بر آنها، و ارتباطات قوی با کلیسا و سازمانهای وابسته میباشد.
ساختار
برای بررسی دقیق ساختار شورای جهانی کلیساها باید نگاهی به بدنه ی حاکم بر این شورا انداخت. بدنه اصلی این شورا شامل یک مجمع عمومی، یک کمیته مرکزی و یک کمیته اجرایی می باشد.[34]
مجمع عمومی "بدنه اصلی قانون گزاری" در شورا می باشد و اعضای آن هر هفت سال یکبار ملاقات می کنند. هدف رسمی جلسات مجمع این است که برنامههای آتی شورا را مورد بررسی قرار دهد و سیاستهای کلی شورا تعیین کند. همچنین انتخاب رئیس شورا و انتصاب کمیته مرکزی که به عنوان حاکم اصلی در بدنه شورا تا جلسه بعدی مجمع اقدام کند در جلسات مجمع انجام می شود.
در کنار کار کمیتهها و جلسات کسب و کار که برای نمایندگان درحاشیه جلسات مجمع برگزار میشود، مجمعها همچنین زمانی هستند برای برگزاری جشن و خدماتی نسبت به بازدید کنندگان که در زمان تشکیل مجمع مراجعه میکنند.
کمیته مرکزی شورای جهانی کلیساها توسط مجمع و از میان اعضا و نمایندگان مجمع انتخاب میشود و بدنه اصلی حاکم بر شورا تا جلسه بعدی شورا محسوب میشود و اعضای آن موظفند هر 12 تا 18 ماه ملاقات کنند. این کمیته مسئول اجرای سیاست های تصویب شده توسط مجمع و نیز بررسی و نظارت بر برنامه های شورا و تصویب بودجه شورا میباشد. رئیس شوراها نیز که توسط مجمع برای هر دوره انتخاب میشود یکی از اعضای کمیته مرکزی میباشد.[35]
کمیته مرکزی شورا در سال های 2005، 2006، 2008، 2009 و 2011 تشکیل جلسه داده است. در سال 2011 جلسه این کمیته در تاریخ 16 تا 22 فوریه در مقر خود در ژنو برگزار شده است. در این جلسه کمیته تصمیماتی راجع به موضوع مجمع آینده شورا اتخذ شده است.
کمیته مرکزی بیست نفر از اعضای خود را انتخاب میکند به عنوان اعضای کمیته اجرایی شورا، و نیز به عنوان برخی دیگر از افسران کمیته مرکزی شامل ناظر، دو معاون مدیر انجمن و دبیر کل و مدیران برنامهها و کمیتههای امور مالی. اعضای کمیته اجرایی دو بار در سال ملاقات میکنند و مسئولیتهای آن به طور خاص از جانب کمیته مرکزی تعیین میشود و شامل انتصاب کارکنان برنامهها، نظارت بر روند اجرای برنامهها و نظارت بر بودجه تصویب شده از سوی کمیته مرکزی است.
در فوریه 2006، شورای جهانی کلیسا ها اولویتهای کاری شورا را برای چند سال آینده مورد تصویب قرار داد. بر اساس این برنامه تا زمان جلسه بعد شورا در سال 2013، شورا در چارچوب 6 موضوع کلی فعالیتهای خود را تنظیم کرده است و هر موضوعی نیازمند فعالیتها و پروژههای مجزایی میباشد که عبارتند از شورای جهانی کلیساها و حرکت جهانی در قرن بیست و یکم؛ وحدت، ماموریت و معنویت؛ شهادت عمومی؛ عدالت ودیاکونیا؛[36] اصلاحات ایمانی و عام؛ گفتوی بین ادیانی و همکاری.[37]
بدنههای شورایی
بدنههای شورایی در شورای جهانی کلیساها شامل کمیسیونها، گروههای مشورتی و گروههای مرجع میباشند و اعضای آنان از میان کلیساهای عضو و بدنه حاکم بر شورا انتخاب میشوند، و وظیفه مشاوره کارکنان در هدایت برنامهها، پیاده سازی و ارزیابی آنها بر عهده دارند. نهمین مجمع شورا در سال 2006 در برزیل پنج کمیسیون را برای 7 سال آینده تائید و اعضای آن را انتخاب نمود. کمیسیون ماموریت جهانی و تبلیغ مسیحیت (25 عضو)، کمیسیون کلیساها در امور بین الملل (38 عضو)، کمیسیون آموزش و سازندگی جهانی (30 عضو)، کمیسیون جوانان در حرکت جهانی (25 عضو)، کمیسیون پنجم که دارای 120 عضو می باشد، کمیسیون ایمان و نظم که بعضا کلیساهایی را شامل است، که از اعضا شورا نیستند.[38]
بدنه های مشترک
شورای جهانی کلیساها روابط هدفمندی را با کلیساهایی که عضو شورا نیستند ایجاد نموده است. در این رابطه علاوه بر تماسهای غیر رسمی، فرایندهای مشاورهای دراز مدت نیز به جهت بالا بردن سطح اعتماد و تفاهم برنامهریزی شده است. از جمله کار گروه مشترک بین شورا و کلیسای کاتولیک رومی، کمیسیون مشترک با کلیسا های پنطیکاستی و کمیسیون مشترک با انجمنهای جهانی مسیحی.[39]
کلیساهای عضو
شورای جهانی کلیساها در حدود 349 کلیسا را در عضویت خود دارد که این کلیساها جمعا در حدود 560 میلیون پیرو مسیحی دارند. در ابتدا اعضای شورا در حدود 147 کلیسای و معمولا پروتستان بودند که در اروپا و امریکای شمالی قرار داشتند، ولی در حال حاضر اعضا از حدود 110 کشور جهان و قارههای مختلف هستند و شامل کلیساهای ارتدوکس، انگلیکن، پروتستان، متحد و سایر کلیساها میباشد.[40]
کلیسای کاتولیک در شورای جهانی کلیساها عضو نمیباشد ولی در بعضی کمیسیونها از جمله ایمان و نظم دارای نماینده رسمی میباشد. همچنین هیچیک از کلیساهای سپاه نجات[41] و کلیسای ظهور هفتمین روز[42] در شورا عضو نیستند.
طبق بیان رسمی شورا تاکنون هیچ کلیسایی از عضویت شورا اخراج نشده است و به صورت نادری یک کلیسا از عضویت انصراف داده است. از جمله 3 کلیسای اصلاحشده در افریقای جنوبی در حدود سال 1960 و کلیسای سپاه نجات و کلیسای پرزبیتری در ایرلند در حدود سال 1970 از عضویت انصراف دادند.[43]
الاهیات پاننبرگ
پاننبرگ یکی از متالهین قرن بیستم میباشد که کلیسا و افکار عمومی همزمان در میان آثار او مورد تمرکز و توجه قرار گرفته است. از اهداف کلیدی و ویژه در آثار ایجاد وحدت و تعیین جایگاهی منحصر بفرد برای کلیسای واحد در جهان است و از حامیان خستگی ناپذیر اتحاد جهانی کلیساها میباشد.[44]
استنلی جی گرنز درباره جایگاه وحدت کلیسا و شورای جهانی کلیساها در افکار پاننبرگ نوشته است: "درک و استنباط او از اهداف جنبش اتحاد جهانی کلیساها باعث شده است که وی جهتگیری سیاسی که سالها بر فعالیتهای شورای جهانی کلیساها سایه انداخته بوده است را تائید نکند چرا که به نظر او این گونه فعالیتهای سیاسی، این جنبش را از انجام رسالت اصلی خود دور میسازد و این هدف چیزی نیست جز برقراری مشارکتی همگانی مبتنی بر پرستش و شکرگزاری که میتواند منجر به اتحاد شود".[45]
به اعتقاد پاننبرگ اتحاد و یگانگی تنها راهی است که امکان دارد به وسیله آن صدای کلیسا به شکلی معتبر در جامعه سکولار معاصر شنیده شود.