8 شهریور 1395, 17:43
پرورش كودك ابعاد مختلفي دارد كه يك بعد مهم آن اجتماعي بارآمدن است؛ يعني اينكه كودكان بايد بتوانند با شرايط پيچيده اجتماع و افراد متفاوت تعامل داشته باشند. پدران و مادران مسئول تربيت كودكان خود هستند و بايد با نقشه و برنامه صحيحي تلاش كنند تا فرزندانشان از گمراهي و فساد بركنار مانده و افرادي برومند و ارزنده گردند. براي وصول به اين هدف وظايف دشواري برعهده آنان قرار گرفته است. در درجه اول بايد سلامت و بهداشت كودك را تأمين نمايند، پس از آن اصول اخلاقي و ادب را به او بياموزند، در خلال آموزش اخلاقي بكوشند عملاً روح دين و خداپرستي را به او تزريق نمايند بدون اينكه در اين كار تحميل و اجباري زننده و مأيوسكننده وجود داشته باشد تا او فرد معتقد و متكي به ايمان بار آيد. پدر و مادر وظيفه تربيتي را به عهده دارند و بايد به تدريج فرزندان خود را با زندگي اجتماعي آشنا سازند تا آنها بتوانند در مراحل حساس و خطير با ديگران جوشيده، با دشواريها و ناهمواريهاي اجتماعي سازگار باشند. بنابراين پدران و مادران علاوه بر مسئوليت اخلاقي و ديني، وظيفه سنگين ديگري دارند كه عبارت از آشنا ساختن فرزندان به راه و رسم زندگي اجتماعي است. كودكان همانند آب نهرهاي باريك هميشه نميتوانند مستقل و جداگانه باقي بمانند و ناگزير روزي بايد به درياي اجتماع وارد شوند، بديهي است حفظ موجوديت در برابر امواج خروشان اجتماع احتياج به نيرومندي و تجهيزات روحي دارد. هر پدر و مادري اميدوار است كه فرزندش در زندگي اجتماعي آينده فردي موفق باشد. بدون شك زندگي ارتباط با انسانهاي گوناگون است و بهطور مسلم برخورد و سازش با چهرههاي مختلف همچون خشمگين، حسود، خودخواه، پرتوقع، حساس، زودرنج و كمگذشت كار هركسي نيست، بنابراين توانايي و سازش در محيط اجتماعي نيازمند خصوصيات روحي و اخلاقي است كه بايد زيربناي آن توسط پدران و مادران، مربيان و معلمان مدارس پيريزي شود. همانطور كه زمينههاي اخلاقي و ديني توسط پدر و مادر در محيط خانه پيريزي ميگردد، تربيت اجتماعي هم از آغاز كودكي بايد در محيط خانه به تدريج پايهگذاري شود. بسياري از پدران براساس تربيت كهنه به كودكان خود مجال سخن گفتن و اظهارنظر نميدهند و كودك همچون موجودي ساكت و بيجان پرورش مييابد و حال آنكه تربيت نوين، كودك را يك انسان كامل تلقي كرده به او حق ميدهد كه شخصيتش مورد احترام ديگران قرار گیرد به خود متكي و داراي رأی و نظر باشد. بديهي است كودكي كه از اول خود را باشخصيت بداند و به تدريج مسئوليتهايي را بپذيرد زمينههاي زندگي اجتماعي در او پرورش خواهد يافت. چنين كودكي خود را با رفتن به مدرسه و سازگاري با شاگردان مدارس انطباق خواهد داد. برعكس كودكاني كه هميشه زيرنظر مستقيم پدر و مادر رشد كرده و هيچ نوع ابتكار و استقلال نداشتهاند و هنگامي كه بخواهند به مدرسه بروند مشكلات فراواني بهوجود ميآورند. پدران و مادران بايد به تدريج در محيط خانه روحيات اجتماعي را در كودكان پرورش دهند. پس از محيط خانه مدرسه وظيفه دشواري در تربيت اجتماعي كودك به عهده دارد. به عقيده يكي از دانشمندان تربيتي، مدرسه نبايد از جامعه دور باشد. شاگرد يكي از افراد جامعه است، مدرسه بايد جديت و كوشش كند كه استعداد هر فرد را استخراج نموده با راهنمايي مؤثر از قوايي كه خداوند در نهادش به وديعه گذارده است حداكثر استفاده از وي به عمل آيد و او را فرد ارزنده و مفيد اجتماعي به جامعه تحويل دهد. بنابراين وظيفه اساسي معلمان و مربيان مدارس اين نيست كه كودك را تنها به گوش دادن وادار سازند و مغز آنان را از معلومات پر سازند بلكه برعكس بايد برای آنها محيطي درخور به وجود آورند.
خشم و عصبانیت در یک تعبیر جنون لحظه ای است و آتشی كه همه چیز را به خاكستر تبدیل میكند و اغلب بیشتر از آنچه شخص را عصبانی میكند مضر است و به سلامتی جسمی و روحی انسان آسیب میرساند. یكی از اختلالات رفتاری عصبانیت میباشد. عصبانیت یكی از رفتارهای كاملاً طبیعی در انسان سالم است و لیكن میتواند از كنترل فرد خارج شده و به شكل ویرانگری ظاهر شود و میتواند مشكلاتی در كار، ارتباطات اجتماعی و وضعیت كلی زندگی ایجاد كند. ممكن است كار به جایی برسد كه ما احساس كنیم اسیر هیجان قدرتمندی هستیم كه نمیتوانیم از آن اجتناب كنیم. عصبانیت هیجانی فراگیر است كه بیشتر به ذهن میآید. خشم نه تنها پرشورترین هیجان، بلكه خطرناك ترین هیجان نیز هست. تقریباً نیمیاز رویدادهای خشم، فریاد كشیدن یا جیغ كشیدن را شامل میشود. خشم افراد را نسبت به بی عدالتی دیگران حساس تر میكند و مبارزه و احساس كنترل، به سمت غلبه كردن بر مانع ناموجه یا اصلاح كردن آن هدایت میشود. این حمله میتواند كلامییا غیر كلامیو مستقیم یا غیر مستقیم باشد. خشم از مانع به وجود میآید مثل زمانی كه فرد برداشت میكند كه نیروهای بیرونی در برنامهها، هدفها یا سلامتی او اختلال ایجاد میكنند.خشم همچنین از خیانت در امانت، مورد بی اعتنایی قرار گرفتن، مورد انتقاد قرارگرفتن، بی ملاحظه گری دیگران و رنجش انباشته شده ناشی میشود. اساس خشم این عقیده است كه اوضاع آن گونه كه باید باشد نیست. مانع، اختلال یا انتقاد ناموجه هستند.با جلوگیری از ظهور خشم در قالب كلمات یا اعمال، احساس عصبانیت در ذهن ما باقی میماند و مدام ما را تحت فشار قرار میدهد. بنابراین عصبانیت درونی ادامه دارد. صدمه ای كه به ما خورده به قدری بزرگ است كه ممكن نیست آن را فراموش كنیم یا نادیده بگیریم. به هر صورت ما انسان هستیم و چنین موقعیتهایی برای همه پیش میآید، اما حقیقت این است كه اینگونه احساسات منفی به طور ثابت صدای زنگ خطر را برای ما مینوازد. بهتر است كه هر چه زودتر خود را از قید آنها رها سازیم.برای فرونشاندن خشم دستورالعملهایی وجود دارد از جمله اینکه احساسات درونی خود را نزد بعضی از دوستان نزدیك كه به ایشان اعتماد داریم بیان كنیم. با تخلیه احساسات درونی خود به این طریق احساس سبكی و آسوده شدن خواهیم كرد.یک روش دیگر این است که احساسات خود را بنویسیم. آنچه ما را آزرده كرده حتی اگر دیگران سنجیده و آگاهانه به ما صدمه زده باشند با نوشتن پالایش روانی میشویم و به مقدار زیادی تسكین خواهیم یافت. وقتی احساسات منفی ما را رها نمیكند و در تمام اوقات چون سایه به دنبال ماست بهتر است خود را در خارج از منزل سرگرم كنیم. به عنوان مثال میتوانیم شنا كنیم و احساسات ناخوشایند را از خود برانیم. میتوانیم به بعضی از بازیهای نیرومند مثل والیبال، تنیس روی میز، هندبال و....بپردازیم. بدین طریق عصبانیت ما به سرعت از بین خواهد رفت. پیادهروی و تحرك بدنی نیز به ما كمك میكند.بهترین روش فرونشاندن خشم و رهایی از عصبانیت تلاش در جهت جلوگیری از وقوع چنین حوادثی است. برای رسیدن به این منظور، مدیریت روانی خویش نقش حیاتی دارد. هر فردی باید فهرست عوامل مختلفی را كه سبب اضطراب یا خشم میشود تنظیم كند و سپس در جهت رفع آنها تصمیمات مدبرانه بگیرد و خط مشی متناسب با آن اتخاذ كند. وقتی خشم و عصبانیت پدیدار میشود تفكر از بین میرود و در اینجاست كه هر فردی باید در مواجهه با این مشكل بهترین روش را متناسب با شرایط انتخاب كند. استفاده از تلقین و به خود با گفتن آرام باش، آسان بگیر یا بیرون كشیدن خاطرات شیرین از ذهن و تفكر درباره آنها و جایگزین سازی تفكر منطقی و با گفتن این مسأله كه دنیا به آخر نرسیده و هیچ چیزی با عصبانیت درست نمیشود نیز در کنترل خشم کمک کننده است. عصبانیت با حماقت و نادانی آغاز و به پشیمانی ختم میشود. خشم را باید به فروتنی تبدیل كنیم در این موقع متكبرترین افراد در مقابل آن سر تعظیم فرود میآورند. در نتیجه میتوان گفت كه عصبانیت، كینه و غضب عمر انسان را كوتاه میکند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان