24 آبان 1393, 14:0
كلمات كليدي : نهاد اجتماعي، نهادهاي اصلي، نهادهاي فرعي، سازمان
نهاد اجتماعی شیوههای فعالیت اجتماعی است که اکثریت اعضای یک جامعه معین از آنها پیروی میکنند.
همه شیوههای رفتار نهادها به وسیله ضمانتهای اجرایی نیرومند، حمایت میشوند. از آنجایی که نهادها تشکیل دهندۀ شالوده جوامعاند شیوههای ثابت رفتار را، که در طول زمان پایدار هستند، عرضه میکنند. در یک تعریف دقیقتر جامعهشناسان معتقدند: نهادها، فرمهای استحکام یافتهای از رفتارها هستند که در کنترل اجتماعی و نیازهای بنیادین اجتماعی به کار گرفته میشوند. همچنین ترکیبی هستند از مدلهای رفتاری برای برآوردن نیازهای اساسی گروه و یا ترکیبی از مدلهای فرهنگی که نقش اصلی را در روابط اجتماعی ایفا میکنند. بنابراین نهادهای اجتماعی فرمهای استقرار یافتهای هستند که بر فرد تقدم زمانی دارند و گاهی انسانها حتی از اصل آنها بیاطلاعاند، بدین معنی که نهادها در روند تکاملی جامعه پدیدار گشته و ساخته و پرداخته جامعه هسنتد.
1- نهادهای اصلی یا نخستین؛ که برای رفع حاجتهای حیاتی انسان و بقای جامعه ضروریاند. در چنین نهادهایی اعضای جدید جامعه تولد یافته، تربیت شده و ضروریات حیات زندگی برقرار و حفظ میگردد. در نهادهای اصلی سیستمهای هنجارمند جامعه وظایف فوق را به خوبی بر عهده میگیرند. مبنای پیدایش نهادهای اصلی جامعه را پنج کارکرد تشکیل میدهند که عبارتند از:
الف) تولید نسل و تعیین خویشاوند
ب) تربیت اعضای جدید و انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر
ج) تولید و توزیع کالاها و خدمات
د) تدارک برای استفاده مشروع از قدرت برای استقرار نظام اجتماعی
ه) رابطه انسان با ماورای طبیعت
هر یک از این نهادها شیوه منطقی برای برآوردن یک نیاز عمومی جامعه است. نهادها با ساختها، روابط، هنجارها و شیوههای رفتاری خاص خود ضمن برآوردن این نیازها به ایجاد و حفظ نظم و ثبات اجتماعی مدد میرساند. نهادهایی که این وظایف را به عهده دارند عبارتند از:
الف- خانواده
ب- آموزش و پرورش
ج- اقتصاد
د- حکومت
ه- دین
هر نهاد اجتماعی دارای یک سری کارکرد، پایگاه و نهاد فرعی است؛ برای مثال نهاد اجتماعی دین از نظر جامعهشناسان دارای کارکردهای ایمان، آرامش ذهن و روحیهکاری و پایگاهش در روحانیون، کشیشها و راهبهها است. نهادهای فرعیای که زیر مجموعه نهاد اجتماعی دین هستند به عنوان مثال فرقهها، اوقاف، نماز جمعهها و... میباشند. مظاهر خارجی نهاد دین هم مکانهایی چون مسجدها، کلیساها و زیارتگاهها هستند. همچنین نهاد اجتماعی آموزش و پرورش دارای کارکردهایی چون آموزش، اجتماعی کردن و شناخت میباشد، این نهاد پایگاهی چون معلّم، محصّل، مدرسه، دانشکده و.... دارد. نهادهای فرعی آموزش و پرورش شورای مدرسه، برنامهدرسی، انتشارات و... بوده و مظاهر خارجی آن دانشکده، کتاب، مدرک و.... هستند.
2- نهادهای فرعی و موقتی؛ که نهادهای عام و دومّین نیز نامیده میشوند و به نیازهای درجه دوم انسان پاسخ میدهند لذا عمومیت و ضرورت جهانی ندارند، مانند نهاد تجاری، تفریحی و ورزشی و....
از آنجا که این نهادها از شاخههای نهادهای نخستین به شمار میروند، به نهادهای ثانوی یا دومین معروفند و چون بر حسب نیاز جوامع به وجود میآیند، با گسترش جوامع گستردهتر و فراوانتر خواهند شد.
در جوامع ساده و کوچک و همچنین جوامع اولیه و ابتدایی نیازی به تعدد نهادها نیست زیرا خانواده در این نوع جوامع به تنهایی حائز نقشهای بسیار گوناگونی بوده است، هم نقش نسبی یعنی تولید مثل را بر عهده داشت و هم انتقال دهندۀ میراث فرهنگی به نسل بعد و هم دارای ابعاد نظامی، سیاسی و حتّی دینی بود امّا با پیشرفت جوامع، بسیاری از نقشهای خانواده همچون تربیت و یا آموزش دینی بر عهدۀ سایر نهادها قرار گرفت. در جامعه پیشرفته، تنوع نهادها به گونهای است که بین سطوح و ارکان جامعه، موجب تمایز کارکردی شده است.
فرق اساسی بین نهاد و سازمان آن است که نهادها در روند تحولات جامعه و کارکرد آن به وجود میآیند و فرد، مقام یا دولت در پیدایش آن دخالت ندارد، به عبارت دیگر نهادهای اجتماعی از پیش طرحریزی شده نیستند. در حالی که سازمانها یا نظامهای اداری و آموزشی را مسئولین، معتمدین، مدیران، سرمایهگذاران، دولتها و... طرحریزی کرده و سازمان میدهند. نهاد نوعی رابطه است که جنبه عینی آن خیلی کم است و فقط در رابطه با سازمانها جنبه عینی پیدا میکند. در حالی که سازمان در چارچوب تشکیلات، وسایل، ابزار و عوامل انسانی شاغل در آن، قابل رؤیت است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان