دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ارکان جرم شناسی pillar of criminology

No image
ارکان جرم شناسی pillar of criminology

اركان جرم شناسي، بزه، بزهكار، بزهكاري، بزهديده

نویسنده : محمد حسين طارمي

جرم شناسی عبارتست از: «مطالعه علمی جرم و مجرم برای شناخت علل ایجاد این دو و پیشگیری و درمان اعمال مجرمانه و مباشران این اعمال»[1]

در علم جرم شناسی سه پدیده ی بزه، بزهکار، بزهکاری، وجود دارند که ارکان جرم شناسی دانسته شده است.[2] هوشون (houchon) ضمن بحث از این سه رکن، می‌نویسد: آمیختگی این پدیده‌ها گاه مفاهیم اصلی یک تحقیق را به کلی از بین برده و مسائلی را جایگزین ساخته است که با حقیقت فاصله فراوان دارد. زیرا هر یک از این سه موضوع، که خود رکن بزرگی از دانش جرم شناسی عمومی را تشکیل می‌دهد، از مباحث مختلف بسیاری ساخته شده است که در خور بررسی دقیق است. به همین جهت هر یک از این سه پدیده دارای یک تاریخچه و مقدمه‌ای می‌باشد که نحوه شکل گیری و رشد و گسترش را به خوبی بیان می‌کند.[3]

لازم به ذکر است که امروزه در جرم شناسی جدید علاوه بر این سه رکن، رکن دیگری به نام بزهدیده، مورد توجه جرم شناسان قرار گرفته است.[4] در حقیقت برآیند تحقیقات جرم شناسی در این ارکان، باعث پیشنهاد سه شکل نظام کیفری شده است:

1.نظام عدالت کیفری سزا دهنده یا جرم‌گرا؛

در این نظام کیفری توجه قانون‌گذاران بیشتر جرم و اهمیت واکنش به قانون شکنی است. لذا هیج جرمی نباید بدون مجازات باقی بماند.

2.نظام عدالت کیفری اصلاح‌گرا و مجرم‌مدار؛

در این نظام توجه قانون‌گذاران به یافتن روش‌هایی برای اصلاح مجرم و بازگرداندن او به جامعه است.

3. نظام عدالت کیفری ترمیمی یا بزهدیده‌مدار؛

در این نظام قانون‌گذاران علاوه بر توجه به جرم و بزهکار، میزان صدمات وارده به بزهدیده را نیز در نظر گرفته و در صدد جبران صدمات اوست.[5]

بنابراین در این مختصر به ارکان چهارگانه جرم شناسی خواهیم پرداخت.

1. بزه

بزه یا جرم عبارتست از ارتکاب یا ترک ارتکاب عملی که خلاف قانون باشد.[6] از اولین پدیده‌هایی که با شکل گیری اجتماع انسانی به وجود آمد، بزه یا جرم بوده است. زیرا گردهمآیی انسان‌ها همواره نیازمند رعایت هنجارهایی است که عدم رعایت آن‌ها موجب سرپیچی و ناهنجاری از مقررات اجتماعی بوده است. چرا که، دستورات و مقررات اجتماعی تا حدودی افراد جامعه را مقید می‌کرد و آزادی مطلق ایشان را مقید می‌ساخت. در حقیقت، اولین واکنش جامعه به هنجار شکنی‌ها و قانون شکنی‌های اجتماعی، وضع مجازات بود.[7]

بدیهی است که هراندازه جامعه‌ای توسعه یابد، برخورد‌های بیشتری به وجود خواهد آمد و ارزشهای اخلاقی جدیدتری در جامعه نفوذ خواهد کرد. بنابراین مقرارت جدیدتری نیز وضع خواهد شد. در نهایت نیز با افزایش مقررات بیشتر، جرایم افزون‌تر خواهد شد. اندیشه‌ای که در گذشته و حال در مورد جرم در جریان است آن است که، جرم جنبه کاملا نسبی و اجتماعی دارد. زیرا جرم پدیده‌ای است که به وسیله شرایط، اوضاع و احوال اجتماع مشخص می‌شود.

از سوی دیگر، به سبب این که جرم و مجازات وابستگی کاملی با یکدیگر دارند، به همان نسبتی که در جرم تغییراتی حاصل می‌شود، در مجازات نیز اثر بخشیده، دگرگونی‌هایی را موجب می‌شود. بحث از بزه، در واقع شناخت آن در زمان و مکان معین و واکنش‌های علیه آن، است.[8] پیناتل معتقد است که جرم یا عمل مجرمانه باید جدا از سایر پدیده‌ها و به صورتی مجزا مورد بررسی قرار گیرد. مطالعه این پدیده باید به صورت یک داستان مسلسل انجام شود که دارای یک مقدمه، یک متن و یک پایان است.[9]

در بررسی بزه باید تاریخچه، نوع و خصائص مجازات‌ها در دوره‌های مختلف، مکاتب موافق و مخالف مجازاتی که به وجود آمده است و طبقه بندی‌هایی که اصولا از جرم و مجازات صورت گرفته است، مورد بررسی قرار گیرد. [10]

رویکردهای متفاوت اندیشمندان حقوق کیفری نسبت به بزه و کیفر، موجب ایجاد مکاتب حقوقی گردید[11]. با این وجود، جرم‌شناسی نگرش کاملا متفاوتی به بزه ارائه داد. چرا که حقوق کیفری صرفا در صدد پاسخ مجازات مدارانه و خشن به پدیده مجرمانه بود تا با این شیوه از وقوع آن جلوگیری کند. جرم‌شناسی بر خلاف حقوق کیفری، گام در مسیر علت یابی وقوع بزه گذاشت و نگرش متفاوت ارائه داد. وجوه افتراق آشکار جرم شناسی و حقوق کیفری نسبت به جرم، در روش بررسی، دایره شمول و طرق پیشگیری آن‌ها ست. [12]

2. بزهکار

بزهکار عبارتست از کسی که مرتکب بزه شده است. تحقیقات جرم شناسی پس از دوره بزه‌مداری، به مرحله بررسی بزهکار رسید. زیرا محققان به این واقعیت دست یافتند که هر معلولی دارای علتی است و هیچ جرمی بدون عوامل سازنده آن محقق نمی‌شود. از این رو ست که عوامل جرم زا بر فرد اثر گذارده و او را ناسازگار می‌کند. از نظر دانشمندان جرم شناسی تمرکز بر مجازات و سرکوبی آن عملی نادرست است و به دلایل آماری، حتی سنگین ترین مجازات‌ها، طریقه صحیح و مدبرانه‌ای که بتواند جرم را نابود سازد، نبوده است. در حقیقت جرم شناسان اعتقاد داشتند که هر فردی که دست به ارتکاب ناهنجاری‌های اجتماعی می‌زند، زیر فشار‌های گوناگون از مرز سلامت گذشته و بزهکار می‌شود.

در اثر چنین باور‌هایی بود که دوره بررسی‌های فردی از نقطه نظر شناخت شخصیت و خصوصیت‌های کامل او آغاز شد. هر بزهکار از جهات مختلف روانی، هوشی، اخلاقی، و اثرات اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، مذهبی و فرهنگی و مانند آن بر شخصیت و عوارض فردی مورد مطالعه قرار گرفت.[13]

بدین سان، نظریه‌های چهره شناسی، و جمجه شناسی و روان پزشکی توسط دانشمندانی چون لمبروزو مطرح شد. آنریکو فری بزهکاران را به پنج دسته ( بزهکاران مادر زاد، بزهکاران به عادت، بزهکاران عاطفی، بزهکاران اتفاقی ) تقسیم کرد. در این مرحله روش‌های بالینی و طرق تجربی مورد استفاده قرار گرفت. فرد از لحاظ عوارض بیولوژیکی، روانی، جسمانی عمیقا بررسی شد. لذا علومی مانند روان شناسی، روان کاوی، زیست شناسی، روانپزشکی، و... مورد استفاده قرار گرفت.[14]

در جرم شناسی هر فرد به دو طریق مورد مطالعه قرار می‌گیرد:

‌أ.از طریق شناخت خصوصیات او در یک زمان و مکان معین ( مانند زمان و مکان ارتکاب جرم )

‌ب. از طریق شناخت خصوصیات او از گذشته تا حال و تحول و دگرگونی‌های او در زمان‌های مختلف. در واقع این بررسی‌ها رابطه بین شخصیت و اجتماع مورد بررسی قرار می‌گیرد. مکتب تحققی و فروعات آن گام‌های بلندی در این مسیر برداشت.[15]

3. بزهکاری

بزهکاری یا پدیده مجرمانه، عبارتست از سلسله عواملی که در وقوع بزه نقش دارند. شناخت عوامل سازنده جرم،خارج از حوزه فردی، مرحله دیگر بررسی‌های جرم شناسی بود. زیرا در اثر برخورد‌هایی که بین مکاتب مختلف صورت گرفت، نظر‌ها از فرد به اجتماع و محیط پیرامون فردی برگشت.

اولین کسی که در اطراف اثر عوامل طبیعی و اجتماعی بر جرم به مطالعه پرداخت و از وسیله آمار گیری بهره جست، کتله بلژیکی بود.[16]

ژامبومرلن می‌نویسد: بزهکاری پدیده ای است که بدون توجه به بزهکار، می‌توان بررسی کرد و تراکم جرم، اهمیت تیپ‌های مختلف جرایم، تغییرات احتمالی جرایم از نظر مکان، زمان، نژاد، مذهب و... را به دقت تحقیق نمود. برای مطالعه بزهکاری باید به روش مقایسه ای دست زد. این گونه تحقیق بر مبنای تاریخچه، مردم شناسی، و آمار صورت می‌گیرد. بدین جهت تتبع کلیه آمار مربوط به جمعیت، به دو بخش جمعیت زندانی و جمعیت کل یک جامعه تقسیم می‌شود. آن گاه بر مبنای این دو مقایسه ای به عمل می‌آید که میزان بزهکاری و روند افزایشی آن بررسی می‌گردد. مطالعه پدیده بزهکاری، بررسی رابطه بین عمل و شخصیت را بیان می‌دارد.[17]

بررسی عوامل بزهکاری در بستر محیط اجتماعی به پیدایش علم جامعه شناسی کیفری انجامید. مکتب تبادل روانی گابریل تارد، مکتب جامعه شناسی دورکایم، مکتب محیط اجتماعی لاکاساین و مکتب جامعه شناسی جنائی آنریکو فری هر یک به طره نظریه ای در مورد بزهکاری پرداختند[18].

4. بزه دیده

بزهدیده یا مجنی علیه، کسی که در اثر ارتکاب بزه زیان می‌بیند. جرم‌شناسان بتدریج دریافتند، برای ارائه یک مطالعه کامل و همه جانبه از جرم، باید همزمان به بررسی مجرم و نیز بزه دیده او و نیز وضعیت قبل از ارتکاب جرم، بپردازند، لذا مطالعات جرم‌شناسی به سمت بزه‌دیده و شخصیت او روی آورد. اولین بار جرم‌شناسی مشهور آلمانی – آمریکایی، فون‌هانتیک، کتابی تحت عنوان «بزهکار و قربانی او»در سال 1948 به رشته تحریر درآورد و در بخش چهارم آن، به بررسی روابط میان بزهکار و بزه‌دیده و جوانب مختلف آن پرداخت. وی معتقد بود که برای شناخت عمیق و همه جانبه از جرم و حفاظت مؤثر از جامعه در برابر آن، باید کلیه عوامل مؤثر در ایجاد پدیده مجرمانه مورد بررسی قرار گیرند. چرا که جرم و عوامل ایجاد آن همانند حلقه‌های زنجیر به یکدیگر متصلند، زنجیری که جرم آخرین حلقه آنرا تشکیل می‌دهد و نباید جدا از سایر حلقه‌ها، در نظر گرفته شود. [19]

بزه‌دیده نیز یکی از این حلقه‌هاست، لذا وقتی رفتار مجرمانه را، فرآیند یک سلسله عوامل فردی و اجتماعی معرفی می‌کنیم، باید نقش بزه‌دیده را، نیز، بعنوان عامل خارجی (اجتماعی) در ایجاد وضعیت مجرمانه، مورد بررسی قرار دهیم. اینکه آیا شغل، رفتار مقطعی یا گفتار تحریک‌آمیز او در ایجاد این وضعیت نقشی داشته است یا خیر؟ به دیگر سخن، بررسی عناصری که مکانیسم‌ گذار از اندیشه به عمل را بوجود آورده‌اند، اهمیت قابل ملاحظه‌ای در تکمیل مطالعات جرم‌شناسی علت‌شناختی دارند.[20]

مقاله

نویسنده محمد حسين طارمي
جایگاه در درختواره حقوق جزا و جرم شناسی - جرم شناسی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پناهنده Refugee

پناهنده Refugee

اصطلاح «پناهنده»، «پناهندگان» و «پناهندگی» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر بسیار متداول بوده و به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.
الزام آور Binding

الزام آور Binding

اصطلاح «الزام‌آور» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر در ترکیب‌‌‌‌های مختلفی از جمله «معاهده الزام‌آور»
اعلامیه استقلال Declaration of Independence

اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است.
No image

پروتکل Protocol

واژه «پروتکل» از جمله واژگانی است که در نام‌گذاری برخی از مهمترین اسناد حقوق بشری متعلق به نظام‌های بین المللی و منطقه‌ای حقوق بشری نیز به  کار گرفته شده است.
پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

بی‌تردید میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)
Powered by TayaCMS