كلمات كليدي : خويدوده، خوَِتوَدَثا، ازدواج با محارم، هخامنشيان، ارداويراف نامه، روايت آذر فرنبغ فرخزادان
نویسنده : سلمان علي ياري بابلقاني
خویدوده (اوستایی[1]XaEtwadaQA-، فارسی میانه[2]xwEdOdah) اصطلاحی است که بر آیین کهن ازدواج با همخونان، خویشاوندان نزدیک و به ویژه ازدواج با محارم، در ایران باستان، دلالت دارد. گزارش های پرشماری از خویدوده، در آثار مورخان یونانی و رومی، متون فارسی میانه زردشتی، متون فارسی و عربی مبتنی بر منابع ایرانی، میتوان یافت. گزارش مورخان یونانی و رومی نشان از رواج این آیین در دودمان شاهی دارد و متون فارسی میانۀ زردشتی آن را چون کرفه (=ثوابی) بزرگ که انجام آن موجب بسیار شدن مردمان میشود دانسته و برهم زدن آن را گناهی گران شمرده است. برآیند گزارشهای مختلف نشانگر آن است که خویدوده بیشتر در میان دودمان شاهی، اشراف، موبدان و به طور کلی طبقۀ اعلی جامعه و بیشتر به صورت ازدواج برادر و خواهر رخ داده است.
خویدوده، ازدواج با محارم
بنابر گزارشهایی که مورخان یونانی از خویدوده در خاندان شاهی هخامنشیان دادهاند؛ کمبوجیه دو خواهر خود را در عقد ازدواج داشت که یکی از آن ها آتوسا[3] نام داشت. داریوش دوم خواهر خود پریساتیس[4] را به زنی گرفت و اردشیر دوم با دو دختر خود آتوسا و آمستریس[5] و داریوش سوم با دختر خود استاتیرا[6] ازدواج کرد[7].
اما بیشترین اشاره به خویدوده را در متون فارسی میانۀ زردشتی میتوان یافت. نخستین خویدوده را خود هرمزد انجام میدهد؛ او در آغاز آفرینش مادی، نطفۀ کیومرث، پیش نمونۀ مردمان، را در بطن دختر خود اسپندارمذ میگذارد و کیومرث از اسپندارمذ آفریده و زاده میشود[8]. از جمشید و خواهر او، جمک، جفتی مرد و زن زاده میشود به نام اسفیان و زریشُم، که با هم زن و شویاند[9]. کیگشتاسپ نیز خواهر خود، هوتوس، را به زنی داشته است و هنگامی که سخن از استواری خود بر دین مزدیسنا میگوید، بدان اشاره میکند؛ «اگر همۀ پسران و برادران و ویسپوهران من، کیگشتاسپ شاه، و هوتوس که مرا خواهر و زن] است و[ از پسر تا دختر سی ]تن[ ازش زاده شده است، همه بمیرند، پس من این دین ویژۀ مزدیسنان، چنانکه از هرمزد پذیرفتم، بنهلم»[10].
در ارداویرافنامه آمده است که ارداویراف، هفت خواهر داشت که وی را چون زن بودند و در ادامه از زبان خواهران چنین میآید که «ما هفت خواهریم و یک برادر و هر هفت خواهر، آن برادر را زن هستیم»[11].
در منظومههای فارسی یا متون تاریخی به زبان عربی که مبنای آنها روایتها و متون پیش از اسلام بوده است نیز نشانههایی از خویدوده میتوان یافت. در شاهنامه از به همسری گرفتن بهمن، دختر خود همای چهر آزاد و آبستن شدن او سخن رفته است[12] و بنابر گزارش ثعالبی کردیه خواهر و زن بهرام چوبین بود[13].
در منظومۀ ویس و رامین، مادر ویس خطاب به او چنین میگوید که شویی شایستهتر از برادرت ویرو برای توی نمیشناسم؛
در ایران نیست جفتی با تو همسر مگر ویرو که هستت خود برادر
زن ویرو بود شایسته خواهر عروس من بود بایسته دختر
ویس نیز دل در گرو برادر دارد و به نشانۀ رضایت خاموش میماند؛
نگفت از نیک و بد بر ر وی مادر که بود اندر دلش مهر برادر [14]
در ستایش انجام خویدوده و در نکوهش برهم زدن آن
در روایت آذرفرنبغ فرخزادان، موبدان موبد فارس در سدۀ سوم هجری، از آذر فرنبغ پیرامون مردی که به خویدوده آشناست و از انجام آن سر باز میزند پرسیده میشود، وی در پاسخ میگوید: «اگر از آغاز کار، ازدواج کردن با خواهرش را و اجرای خویدوده را عملا پذیرفت، آن گاه برای او به خاطر آن پذیرش کرفه (=ثواب) بود و...»[15].
در ارداویرافنامه در کنار یشتکردن و گاهانسرودن، جزء کرفهها ذکر شده است[16] و در دینکرد پنج بسیار بر آن تاکید شده و آمده است که هرکس از انجام آن سرباز زد، به او اجازه داده نشود و برای او دلیل آورده شود تا قانع شود و آن دلیل این که دادار هرمزد، خود در آغاز آفرینش، آشکارا این کار را کرده است[17].
خویدوده یک از سه داد (=قانون) برتری است که زردشت آموخت[18] و پرهیزکارترین مردمان کسی است بر دین مزدیسنان استوار بماند و این آیین در دودۀ او جاری باشد[19]. چرا که با انجام آن افزایش پیدا میشود همانگونه که پس از انجام آن ]توسط هرمزد[ در آغاز، از یک ]خویدوده[، بسیار مردمان .... و دیگر نیکیها پدید آمد[20].
پس از لواط و کشتن مرد پارسا، گرانترین گناهان برهم زدن خویدوده است[21] و سرباز زدن از انجام آن تاریکی را بیفزاید و روشنی را بکاهد[22].
و ارداویراف، در دوزخ، پادفره زنی که خویدوده را تباه کرده، چنین میبیند که ماری نیرومند از تن او بالا میرود و وارد دهان او میشود[23].
با توجه به برخی متون پهلوی مانند روایت آذر فرنبغ فرخزادان و زندبهمن یسن که متون پهلوی نگاشته شده در سده های نخستین هجریاند؛ این رسم تا اوایل اسلام هم ستوده بوده است. این آیین امروز فراموش شده است و حتی بسیاری از زردشتیان و برخی پژوهشگران وجود تاریخی آن را نیز نمی پذیرند[24].