كلمات كليدي : گروه مرجع، گروه داوري، گروه استنادي، گروه مرجع مثبت، گروه مرجع منفي
افراد برای شکل دادن به باورها و عقاید خود و همچنین برای چگونگی عملکردهای خود در عرصههای مختلف خود را، با گروههایی متشکل از افرادی که عقاید و عملکرد آنها را نمونه می پندارند، مقایسه میکنند و از این طریق به ترسیم هویت خودشان میپردازند. این گروههای مورد مراجعه که از آنها پیروی میشود، «گروههای مرجع» نامیده میشوند. گروههای مرجع بدین لحاظ که الگوهایی را برای داوری و ارزیابی فرد از خود، تشکیل میدهند، اهمیت بالایی دارند. بنابراین افراد برای آنکه رفتار، استعداد، ظواهر بدنی، ارزشها و بسیاری دیگر از خصوصیتهای خود را بیازمایند و ارزیابی کنند، نیاز به معیارهایی دارند که از طریق گروه مرجع در اختیارشان قرار میگیرد.
الزامی وجود ندارد که فرد عضو گروه مرجع باشد، ولی باید ارزشها و هنجارهای آن گروه برای او پذیرفته شده و مقبول باشد تا بتواند خود را بر اساس آنها مورد داوری قرار دهد. از این رو گروههای مرجع را تحت عنوان گروههای داوری و استنادی نیز نام میبرند.
اصطلاح « گروه مرجع» نخستین بار توسط "هیمن w.Hgman" مطرح گردید. وی در تعریف این اصطلاح میگوید:
« از آنجا که موقعیت، یا منزلت اجتماعی فرد از طریق موقعیت نسبی با افراد دیگر تعریف و توصیف میشود بنابراین تصور فرد از مقام و منزلت خود بستگی به گروه مخصوص از افراد دارد که وی خود را با آن مقایسه مینماید».
برخی دیگر از نظریه پردازان، نقش اصلی گروههای مرجع را برای کارکرد «ارزیابی خود» مؤثر میدانند و معتقدند که گروههای مرجع، تنظیم کنندۀ یک سری از عواملی هستند که نتایج آن فرایندهای خود ارزیابی است که فرد از طریق آنها ارزشهای گروههای دیگر را در یک چارچوب مقایسهای میپذیرد.
"هـ.کلی" نیز معتقد است گروههای مرجع دو کارکرد قابل تمایز دارند: یکی آنکه به ایجاد و تقویت استانداردهای شخص یاری میرسانند؛ دیگر آنکه به عنوان استاندارد و معیاری در مقابل سایر چیزهایی که فرد میتواند قیاس کند، به کار میرود. وی از این کارکرد اول با نام هنماری و از کارکرد دوم به عنوان کارکرد مقایسهایِ گروههای مرجع یاد میکند.
"رابرت مرتن" تغییر اساسیای در نظریه گروههای مرجع داد. وی گروههای مرجع را به دو دسته مثبت و منفی تقسیم کرد. منظور وی از گروههای مرجع مثبت، گروههایی است که هنجارهای آنها پذیرفته میشود و گروه مرجع منفی، گروههایی است که هنجارهای آن طرد میشود.
یک گروه مرجع ممکن است برای برخی افراد نقش مثبت و همان گروه برای افراد دیگر نقش منفی داشته باشد. گروه مرجع ممکن است در زمان حاضر برای فرد موجودیت نداشته باشد و متعلق به گذشته باشد؛ برای مثال معتقدان به مذهب معینی، پیشوایان دینی خود را که در گذشته بودهاند، اکنون نیز گروه مرجع به حساب میآورند و دیگر آنکه گروه مرجع، با گذشت زمان و تغییر مکان ثابت نمیماند و نسبی است؛ برای مثال دانش آموزی که خود را با دانش آموزان قویتر مقایسه میکند، به نظرش نسبت به گروه مرجع، ضعیفتر است اما اگر خود را با دانش آموزان ضعیفتر از خود مقایسه کند بدیهی است ارزیابی او تغییر خواهد کرد.