ذکر خدا از بزرگترین عبادات و بهترین حسنات است و در برابر تهاجم وسوسههای نفس و نفوذ شیطان به انسان مصونیت میبخشد. علمای اخلاق به تناسب حالات سالک برای هر مرحله از مراحل سیر و سلوک، اذکار ذکر کردهاند؛ مثلا، در مرحله توبه، توجه به ذکر «یا غفار» و در مرحله محاسبه نفس «یا حسیب» و در مرحله جلب رحمتهای الهی «یا رحمان» و «یا رحیم» و امثال آن.
ذکر پردههاى خودخواهى و غرور را که بزرگترین دشمن سعادت انسان است مىدرد، او را از خواب غفلت بیدار مىکند و از خطراتى که سعادت وى را تهدید مىکند آگاه مىسازد.
اهمیت ذکر الله در قرآن مجید:
«الذینآمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب» (رعد/28)
«(هدایتیافتگان) کسانى هستند که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام است، آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد!»
در این گونه آیات سخن از تاثیر یاد خدا در آرامشى است که مىتواند انسان را از لغزشها برهاند و به فضائل اخلاقى بیاراید، این آرامش فوقالعاده به خاطر آن است که نگرانیها گاه به خاطر آینده تاریک و مبهمى است که در پیش دارد که مىتوانند عاملى براى سلب آرامش انسان شود.
« و من اعــرض عن ذکرى فان له معیــــشة ضـــنکا» ( طه/124)
«و هرکس از یاد من روى گردان شود زندگى سخت و تنگى خواهد داشت!»
در آیه شریفه:
« فى بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال - رجال لاتلهیهم تجارة و لابیع عن ذکر الله و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة» (نور/ 35)
سخن از مردان بزرگى است که در بیوت رفیعى که مرکز انوار الهى است جاى دارند، درباره ویژگیهاى آنها چنین مىفرماید:
« این (نور الهى) در خانههایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد). خانههایى که نام خدا در آن برده مىشود و صبح و شام در آن تسبیح مىگویند، کسانى که هیچ تجارت و معاملهاى آنان را از یاد خدا، و بر پا داشتن نماز و اداى زکات غافل نمىکند.»
نخستین ویژگى مردانى که پاسداران نور الهى هستند این است که سرگرمیهاى زندگى دنیا و امور مادى آنها را از یاد خدا غافل نمىکند.
یاد خدا و تهذیب نفوس
پیامبراکرم (صلى الله علیه و آله) میفرماید:
«ذکرالله شفاء القلوب»
ذکر خدا موجب شفاى دلها است![1]
در حدیثى از امام امیرمؤمنان على (علیه السلام) مىخوانیم:
«هر کس قلب خود را با یاد پیوسته الهى آباد کند، اعمال او در پنهان و آشکار نیکو مىشود.»[2]
حقیقت ذکر
به گفته «راغب» در «مفردات» ذکر دو معنى دارد، گاه به معنى حضور چیزى در ذهن (یادآورى) است و گاه به معنى نگاهدارى معارف حق در درون جان است.
بزرگان اخلاق گفتهاند: «ذکر خدا» تنها این نیست که نام خدا را بر زبان بیاوریم و مکرر تسبیح و تهلیل و تکبیر گویى کنیم، بلکه منظور آن است که با تمام قلب، متوجه او و عظمتش باشیم، و او را همه جا حاضر و ناظر بدانیم.
در حدیثى از حضرت على (علیه السلام) مىخوانیم:
« ذکر بر دوگونه است: یاد خدا کردن به هنگام مصیبت (و شکیبایى نمودن) که زیبا و جالب است، و از آن برتر، آن است که خدا را در برابر گناهان یاد کنى، و میان تو و حرام سدٌى ایجاد نماید!»[3]
آن کس که ذکر خدا مىگوید و راه شیطان را مىپوید، در واقع ذاکر صادق و خالص نیست. امام رضا (علیه السلام) فرمود:
« کسى که ذکر خدا بگوید و به سوى لقاى او سبقت نجوید، خود را به سخریه گرفته است!» [4]