24 آبان 1393, 14:4
كلمات كليدي : غده كاجي، ملاتونين، سروتونين، چشم سوم، هيپوگناديسم، هايپرگناديسم، روان شناسي فيزيولوژيك
نویسنده : كوثر يوسفي
در زیر نیمکرههای مخ و در بین دو برجستگی جلویی، از برجستگیهای چهارگانه مغز میانی، غده کوچکی قرار دارد که به علت شباهت به کاج، غده کاجی یا پینهآل نامیده میشود. این غده، اپیفیز و در مهرهداران خونسرد، چشم سوم نیز خوانده میشود. غده کاجی از دومین حباب عصبی جنین(دیانسفال) به وجود میآید. هورمون غده پینهآل به نام ملاتونین در بعضی از مهرهداران خونسرد باعث روشن شدن رنگ پوست میشود. اثر این هورمون، عکس هورمون ملانوسیتها است و این دو هورمون در تیره و روشن کردن رنگ پوست این جانوران شرکت دارند. در نوزاد انسان، غده کاجی نسبتا بزرگ است؛ ولی قبل از بلوغ به مقدار زیادی تحلیل میرود. ملاتونین از تأثیر یک آنزیم ویژه غده کاجی در سروتونین به وجود میآید. تاریکی، فعالیت این آنزیم را افزایش داده و تبدیل سروتونین به ملاتونین را تشدید میکند؛ به همین جهت، شدت ترشح ملاتونین دارای تناوبی شبانهروزی است و این تناوب به تحریک گیرندههای بینایی شبکیه مربوط میشود. از کارهای شناخته شده غده کاجی در انسان، اثر آن در به تأخیر انداختن بلوغ و افزایش ترشح آلدوسترون از بخش قشری غده فوقکلیوی است. غده کاجی را یکی از ساعتهای زیستی بدن نیز میدانند که در تنظیم پدیدههای تناوبی شرکت دارد.[1]
غده پینهآل، مدتها است که شناخته شده و اعمال بیشماری از قبیل؛ تقویت اعمال جنسی، متوقف کردن عفونت، پیشبرد خواب، بهبود خُلق و افزایش طول عمر(10 تا 25 درصد) به آن نسبت داده میشود.
بسیاری از فیزیولوژیستها معتقدند که این غده، یک بازمانده غیرفعال است، اما عدهای دیگر سالها مدعی بودهاند که غده پینهآل وظایف مهمی در کنترل اعمال جنسی و تولیدمثل دارد. امروزه، بعد از سالها مطالعه به نظر میرسد که طرفداران نظریه عملکرد جنسی برحق هستند. در حیوانات پستتر که جوانی خود را در فصول معینی از سال میگذرانند و غده پینهآل آنها برداشته میشود یا مدارهای نورونی غده پینهآل آنها قطع میشود، دورههای طبیعی باروری فصلی در آنها از بین میرود. باروری فصلی در این حیوانات از آن جهت مهم است که به آنها اجازه میدهد در فصلی از سال که احتمال زنده ماندن بچهها بیشتر است، یعنی بهار یا اوایل تابستان بچه بزایند. مکانیسم این اثر، کاملا روشن نیست، ولی به نظر میرسد که چنین باشد:
اولا: غده پینهآل به وسیله مقدار نور یا الگوی زمانی نوری که در هر روز به چشمها میرسد، کنترل میشود. مثلا در هامستر، تاریکی بیش از 13 ساعت در روز، غده پینهآل را فعال میکند و تاریکی کوتاهتر از آن نمیتواند این غده را فعال کند. به طوری که نوعی تعادل حیاتی بین فعال شدن و نشدن وجود دارد. مسیر عصبی دخیل در این اثر، اینگونه است: پیامهای نور از چشمها به هسته سوپراکیاسماتیک هیپوتالاموس میروند و از آنجا به غده پینهآل رفته، آن را وادار به ترشح میکنند.
ثانیا: غده پینهآل، ملاتونین و چند ماده مشابه دیگر نیز ترشح میکند. حتی معتقدند که ملاتونین یا یکی از مواد دیگر از طریق خون یا مایع بطن سوم به غده هیپوفیز قدامی میرود و ترشح گنادوتروپیک را کاهش میدهد. در نتیجه، در حضور ترشح غده پینهآل، ترشح هورمونهای گنادوتروپیک در برخی گونههای حیوانی سرکوب میشود و گنادها مهار میشوند. تصور میشود این همان چیزی است که در اوایل زمستان یعنی افزایش تاریکی رخ میدهد. اما ترشح هورمونهای گنادوتروپیک پس از حدود 4 ماه عدم فعالیت، از سرگرفته میشود و با غلبه بر اثر مهاری غده پینهآل، گنادها را یک بار دیگر فعال ساخته و آنها را برای فعالیت کامل طی بهار آماده میسازد.[2]
اما آیا غده پینهآل در انسان هم عملکردی مشابه در زمینه کنترل تولیدمثل دارد؟ پاسخ این سؤال را نمیدانیم. اما گاهی تومورهایی در ناحیه غده پینهآل رخ میدهند. بعضی از آنها مقادیر زیادی هورمونهای پینهآل ترشح میکنند، در حالی که تومورهای دیگری در بافت احاطهکننده هستند و به پینهآل فشار میآورند و آن را تخریب میکنند. هر دوی انواع این تومورها با هیپوگنادیسم یا هایپرگنادیسم مشاهده شدهاند. بنابراین، احتمالا غده پینهآل حداقل نقشهایی را در کنترل رانش جنسی و تولید مثل در انسان دارا میباشد.[3]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان