24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : تحليل محتوا، عينيت، انتظام، عموميت، مدارك أسنادي
روش تحلیل محتوا در نظر "کاپئان" معنا شناسی آماری مباحث سیاسی است. "بارکوس" معتقد است که تحلیل محتوا به معنای تحلیل علمی پیامهای ارتباطی است و "پیسلی" بر این باور است که تحلیل محتوا مرحلهای از جمعآوری اطلاعات است که در آن محتوای ارتباطات از طریق به کارگیری عینی و منتظم قواعد مقوله بندی، به اطلاعاتی که میتوانند خلاصه و باهم مقایسه شوند، تغییر شکل مییابد. توافق جامعی که همۀ تعاریف دارند در شروط عینیت، انتظام و عمومیت است.
شرط عینیت تصریح میکند که هر مرحله از فرآیند پژوهش باید بر اساس قواعد، احکام و روشهای مشخّص انجام گیرد؛ مثلاً چه مقولههایی باید به کارگرفته شود و مقولۀ الف چطور باید از مقولۀ ب تمییز داده شود. بنابراین یکی از معیارهای عینیت این است که آیا تحلیلگران دیگر با تبعیت از روشهای یکسان و اطلاعات مشابه، میتوانند به نتایج مشابهی برسند.
این شرط هنگامی تحقّق مییابد که دایره مشمول و طرد محتوا یا مقولهها بر طبق قواعد کاربردی ثابتی مشخص گردد. این شرط آشکارا تحلیلهایی را که فقط به دنبال جمعآوری مؤیدات فرضیههای پژوهشگر است، طرد میکند. همچنین به طور ضمنی بیان میدارد که مقولهها را باید به شکلی تعریف کرد که بر طبق قواعد کاربردی ثابت قابل استفاده باشند. به بیانی دیگر مقولهها باید با قوانین عمومی و معین ساخت مقوله مطابقت داشته باشند. به طور مثال در کتابی که به منظور نشان دادن پایین بودن سطح فکری گروههای نژادی خاصّ تهیه شده است، کلیۀ مطالب تأیید کنندۀ قضیۀ نابرابری را هم از منابع معتبر و هم از منابع بسیار مشکوک، دستچین کرده بودند در حالی که واقعاً برتری مدارک تأیید کننده قضیۀ مخالف یعنی برابری نژادها، به لحاظ کلّی و کیفی توجهی نکرده بودند.
این شرط زمانی معنا مییابد که یافتهها باهم ارتباط نظری داشته باشند. اطلاعات توصیفی صِرف دربارۀ محتوا، بدون ارتباط با دیگر ویژگیهای اَسناد، ارزش چندانی ندارد. یعنی مأخذ مربوط به محتوای ارتباطاتی، زمانی معنادار است که حداقل با مأخذی دیگر مرتبط شود.
روش تحلیل محتوا، به کارگیری روشهای علمی برای بررسی محتوای مدارک أسنادی است و به روش علمی تحول یافته که نوید بخش به بار آوردن استنباطهایی است که اساساً از دادههای کلامی نمادین و ارتباطاتی به عمل میآید. اگرچه روش تحلیل محتوا کاربردهای زیادی در علوم متنوع دارد؛ ولی برای همۀ پژوهشهای اسنادی مناسب نیست. این روش به ندرت میتواند صحّت ادّعایی (محتوایی) را تعیین کند و یا کیفیت زیبایی شناختی شعری را ارزیابی کند.
1- هنگامی که دسترسی به اطلاعات مشکل باشد و اطلاعات پژوهشکده محدود به قدرتهای أسنادی است و وقتی سایر فنون پژوهشی، مثل مصاحبه یا پرسشنامه یا مشاهده و نظایر آن قابل اجرا نباشد، به سوی تحلیل محتوا رهنمون میشویم.
2- گاهی با اینکه سایر فنون پژوهشی هم ممکن است، ولی به دلیل اینکه میخواهیم فن پژوهشی بدون واکنش یا بدون مزاحمت باشد از این روش استفاده میکنیم.
3- تحلیل محتوا گاهی میتواند برای تکمیل اطلاعات استفاده شود. به طور نمونه نتایج به دست آمده از راه پرسشنامه را با مقایسۀ آنها از طریق تحلیل محتوای منابع آنها، مورد بررسی قرار دهیم. مثلاً در بررسی ذهنیات و تعلّقات عمومی، هم از اطلاعات پرسشنامه و هم از تحلیل محتوای مقالههای مجلات پر تیتراژ استفاده کنیم.
تحلیل محتوا اصطلاحی است که در مورد تحلیل و محتوای ارتباطات به کار میرود و متضمّن طبقهبندی مندرجات است، به شیوهای که ساخت اساسی آنها را نمایان کند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان