نویسنده: آیت الله شیخ مجتبی تهرانی
تربیت فرزند و غیرت انسانی و الهی – 19
بحث ما در باب تربیت بود که گفتیم تربیت، به معنای روش رفتاری و گفتاری دادن است. انسان معمولاً در چهار محیط خانوادگی، آموزشی، رفاقتی و شغلی تربیت شده و ساخته میشود. بحث جلسه گذشته محیط آموزشی بود که در بین محیطهای چهارگانه قویترین و اثرگذارترین محیط از نظر رفتاری و گفتاری برروی انسان، محیط آموزشی است. یکی از جهات اثرگذاری قوی محیط آموزشی این است که معمولاً از محیط آموزشی، محیط سوم، یعنی محیط رفاقتی، متولد میشود. بعد هم در بحث محیط رفاقتی وارد شدم و مساله پیوندها را هم مطرح کردم. در آخر جلسه روایتی از پیغمبر اکرم خواندم که پیغمبر اکرم فرمودند: «المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخالل» (بحار/ 71/92، باب14) شخص بر دین دوستش است. پس هر کس باید بنگرد که چه کسی را به دوستی میگیرد.
پیوند رفاقتی، قویترین پیوند
محیط رفاقتی، از محیط هایی است که بر روی روح انسان، یعنی تمام ابعادش، اثر میگذارد و جهت آن هم این است که دوستی و رفاقت بر محور پیوند محبت است. پیوندها ی جسمی، حسبی، نسبی، بعد دینی و اخوت دینی، اینها همه پیوند هستند. یک پیوند در روابط اجتماعی، پیوند محبتی است که پیوندی قوی است. لذا اثرگذاری اش هم برروی انسان قوی است به طوری که موجب میشود نسبت به آنچه که انسان در دو محیط قبلی، یعنی محیط خانواده و محیط آموزشی، فراگرفته است یا نسبت به اثرگذاری که روی روح داشته است، گاهی جنبه تخریبی داشته باشد، گاهی هم بر عکس.
مثلاً اگر محیط خانوادگی انسان و محیط آموزشیاش مناسب نبود، اما محیط رفاقتیاش مناسب بود، به این معنا که با شرع و عقل، همسو بود، این رفاقت نقش تخریبی آنها را از بین میبرد. برعکس، اگر محیط خانوادگی و محیط آموزشی مناسب بود، اما محیط رفاقتی مناسب نبود و همسو با شرع و عقل نبود، این رفاقت، آنچه را که در محیط خانواده و آموزش ساخته شده بود، ویران میکند.
تاثیر «رفاقت» بر «تربیت»
بحث مفصلی راجع به نقش بسیار اساسی محیط رفاقتی مطرح است که من فقط به آن اشاره میکنم. قرآن همین محیط رفاقتی را در آیات متعدد، مطرح میکند. روایات زیادی هم راجع به نقش این محیط داریم. من یکی، دو آیه را به عنوان نمونه میخوانم. در سوره فرقان آمده است: «و یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخدت مع الرسول سبیلا» روز قیامت، روزی است که ستمکار دستهایش را میگزد. «یعض» یعنی میگزد. میگوید: ای کاش ما، رابطه و پیوندی با پیغمبر برقرار میکردیم. منظور پیوند محبتی و رفاقتی است. بعد میگوید: «یا ویلتی لیتنی لم اتخد فلانا خلیلالقد اضلنی عن الذکر بعدا اد جاءنی و کان الشیطان للانسان خدولا». (فرقان/ 27-29) کاش من فلانی را رفیق نمی گرفتم. او مرا گمراه کرد. هر دو نوع را دارد. هر دو مورد، پیوند رفاقتی است. ای کاش من با این آقا پیوند رفاقت برقرار میکردم و ای کاش با فلانی رفیق نمیشدم.
در آیهای دیگر در سوره زخرف آمده: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الاالمتقین»(زخرف/ 67) بعضی از رفیقها در آن روز با یکدیگر دشمن میشوند، مگر متقین.
ما راجع به دوستی در قیامت، آیات زیادی داریم مثل این آیه که: «من قبل ان یاتی یوم لابیع فیه و لاخله و لاشفاعه» (بقره/254) یا در آیه دیگر دارد: «فما لنا من شافعین و لاصدیق حمیم». (شعراء/ 100) تحت عنوان خلیل یا صدیق دارد. همه اینها در آیات آمده است. میخواهم بگویم مساله رفاقت در آیات فراوانی در قرآن مطرح است.
اثر رفاقت بر انسانیت انسان
اثر رفاقت چیست؟ همین که رفیق شدیم، بر اثر رابطه محبتی، پیوند محبتی بین ما دو نفر برقرار شد، این رابطه چه اثری دارد؟ روایتی از علی(ع) میخوانم و بعد آن را توضیح میدهم. اتفاقاً روایت، در ارتباط با همین آیه شریفه ای است که دارد: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الاالمتقین». حضرت فرمود: «فساد الاخلاق بمعاشره السفهاء و صلاح الاخلاق بمنافسه العقلاء و الخلق اشکال «فکل یعمل علی شاکلته» و الناس اخوان فمن کانت اخوته فی غیر ذات الله فانها تحوز عداوه و ذلک قوله تعالی «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الاالمتقین». (بحار/57/28/باب61)
«خلق» به معنای «خو» است. «خو» به معنای ملکه است. علی(ع) در اینجا مساله را بر محور معاشرت، یعنی همان رابطه تنگاتنگ بین دو نفر مطرح میکنند و این اثرگذار و ملکه ساز است. گاهی همراه خود، ملکه فاسده و گاهی ملکه شایسته میآورد. «فساد الاخلاق، صلاح الاخلاق» اول درستی و نادرستی اخلاق را میفرماید، بعد میآید روی این معنا که «و الخلق اشکال»، یعنی خلق، برای تو شاکله وجودی درست میکند و باطنت را میسازد. همین ملکات است که باطن ما و انسان را میسازد. ملکات سیئه- نعوذ بالله- انسان را به صورت حیوان میسازد؛ ملکات حسنه به صورت فرشته میسازد. درون من را میسازد که روز قیامت با آن محشور میشوم. «یوم تبلی السرائر»، (طارق/9) یعنی آن شاکله و شکل درونی تو در آن روز هست. رفیق بر ناخودآگاه انسان اثر میگذارد.
آیه بر محور دوستیها است. «الاخلاء». این رابطه رفاقتی که قویترین پیوندها است، چون بر محور محبت است، باطن انسان را در ابعاد گوناگون میسازد؛ لذا من گفتم دو نفر که رشته محبت، اینها را به هم پیوند داد و رفیق شدند، ناخودآگاه رفیقش را میسازد. در جلسه گذشته روایت آن را هم که از علی(ع) بود، خواندم. گفتم «تربیت» از عناوین قصدیه نیست و در رابطه رفاقتی، سریع روی ناخودآگاه دوست اثر میگذارد و او را میسازد و در نهایت هم موجب میشود که او با دوستش محشور است. هر روز هیکل او را میبیند. بارها میآید و میرود در اتاق بایگانی ذهن و در حافظهاش شکل میگیرد. اعمال او به روح رفیقش شکل میدهد، گفتار او نیز اینگونه است. درون رفیقش را میسازد. محور پیوند هم در اینجا قوی ترین پیوندها است.
رفیق عاقل، بهترین رفیق
در این محیطهای چهارگانه که گفتیم، آن محیطی که ازنظر درونی روی انسان، میتواند بیشتر از همه اثر بگذارد، محیط رفاقتی است، این که روی محیط آموزشی حساسیت به خرج دادیم، به این دلیل بود که از آن، «رفیق» متولد میشود. در محیط آموزشی بچهها با هم رفیق میشوند. یک محیط رفاقتی که در سازندگی انسان ازنظر درونی اش، قوی ترین محیطها است. متولد میشود. علی(ع) میفرماید: «صحبه الولی اللبیب حیاه الروح» (غررالحکم/924) دوست عاقل، روح تو را زنده میکند و او را نمی میراند. در اینجا خود روایات، مطلب را توضیح دادند و برای ما تبیین کردند که رفیق خوب کیست.
از آن طرف از علی(ع) نقل شده است که: «ایاک و مصاحبه الفساق فان الشر بالشر ملحق» (نهج البلاغه نامه96) از دوستی با فاسق بپرهیز که تو هم مثل او میشوی. دوست عاقل، روح تو را زنده میکند، اما دوست فاسق، تو را مثل خودش میکند. این همان معنایی است که ما در باب رفاقت عرض کردیم؛ رفیق ممکن است نقش سازنده داشته باشد و به قدری قوی باشد که اثر دو محیط خانوادگی و آموزشی را تحت الشعاع قرار دهد. اگر محیط خانوادگی و محیط آموزشی مناسب نبود، اما اگر رفیق مناسب بود، روح او را میسازد. عکس هم همینطور است، اگر نامناسب بود، روح او را میمیراند.
تبدیل دوستی به دشمنی
حالا رفیق خوب کیست؟ بدانید که به طور غالب در دنیا پیوند رفاقت، از نظر اثرگذاری، قوی ترین پیوند است. چون محورش محبت است و این پیوند غیر از پیوندهای معنوی، نسبی، حسبی و سببی است و تمامی این پیوندها در نشئه دیگر، از بین میرود. «یوم یفر المرء من اخیه و امه و ابیه» (عبس/53) اصلاً برادر از برادر فرار میکند، از پدر ومادرش فرار میکند؛ یعنی این پیوند منقطع میشود و از بین میرود. این «قطع پیوند» که آیه میگوید، پیوند حسبی، نسبی، جسمانی و... است. اینها از بین میرود.
اما در ارتباط با آن قویترین پیوند که بر محور محبت بود، اگر آن پیوند نامناسب باشد، یعنی محور معنوی و الهی نداشته باشد؛ حیوانی، مادی و دنیایی بود، نه اینکه قطع میشود؛ بلکه دوستی به دشمنی تبدیل میشود. این عجیب است!
میگوید پیوند رفاقتی آنگونه اثر دارد که اگر بر محور معنویت نباشد، تبدیل به دشمنی میشود: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الاالمتقین»، در دنیا رفیقهای جان جانی بودند، اما در روز قیامت با همدیگر دشمن میشوند. آیه این را میگوید.
رفیق، چهره ساز قیامتی
در سوره فرقان فرمود: «و یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلایا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا» ای کاش من با این شخص رفاقت نمی کردم! ببین امروز من را به چه صورتی درآورده است. شاکله من را ساخته است و چه شکل بد پیدا کرده ام! در دنیا میگفتند: او انسان است. اما اینجا میگویند: خوک است. چون رفاقتش بر محور شهوت بود، خوک هم مظهر شهوت است! یا حیوانات دیگر، چون هر کدام از نظر قوایشان مظهر چیزی هستند.
تنهایی، بهتر از رفاقت با بدان
اینکه اینقدر در روایات ما در ارتباط با این محیط، تاکید میکنند به این دلیل است که شاکله ما را میسازد. روایات زیادی داریم که به این محیط تکیه میکنند که تا آنجایی که میتوانی مراقب باش. روایتی از علی(ع) است که میفرماید: «کن بالوحده آنس منک بقرناء السوء»، (غرر الحکم/ 134) به تنهایی انس بگیری بهتر از این است که رفیق بد بگیری. گفت: دلاخون کن به تنهایی که از تنها بلاخیزد. این تنهایی، برای تو بهتر است تا اینکه با رفیقی که شاکله ات را تغییر میدهد رفاقت کنی که روز قیامت دشمن شوید و بارها بگویی ای کاش من با این، رفیق نشده بودم! جهتش هم این است که شاکله وجودی ات را میسازد. این رابطه برای تو «خو» درست میکند، یعنی «ملکه» و «ملکه» یعنی شکل درونی تو؛ لذا حضرت آیه «کل یعمل علی شاکلته» (اسراء/ 48) را استخدام میکند و در فرمایشش میآورد. ناخودآگاه تو را میسازد. اینکه خیلی روی این محیط تاکید میشود که مراقب باش، برای این جهت است که درون تو را درست میکند.
مشخصات اجمالی رفیق خوب
حال مشخصات رفیق خوب چیست؟ روایات زیاد داریم. در روایتی علی(ع) میفرماید: «من دعاک الی الدار الباقیه و اعانک علی العمل لها فهو الصدیق الشفیق» (غرر الحکم/424) آن کسی که تو را به آن نشئه جاودانه دعوت کند و به تو در اعمال صالح کمک کند، آن دوست شفیق تو است. حضرت، مسئله معاد را مطرح میکنند، جهتش هم این است که درون تو را به گونه ای میسازد که روز قیامت دیگر نمی توانی از این فرار کنی.
اگر دوستی بر محور جنبههای معنوی باشد، این پیوند در قیامت منقطع نمی شود. همه پیوندها قطع میشود. پیوندهای جسمی، حسبی و نسبی، همه اینها قطع میشود. اگر پیوند رفاقتی، سوء باشد، به دشمنی تبدیل میشود. درست وارونه میشود. اما آنکه میماند، دوستی بر محور جنبههای معنوی است.
اینکه در قیامت شفاعت میشود، نسبت به چه کسانی است؟ نسبت به مومنین است؟ نه! در آن آیه داشت که: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الاالمتقین». این دوستی بر محور معنویت بود، از بین نمیرود، تبدیل به دشمنی هم نمی شود؛ بلکه کنار آن شفاعت است. در آن آیه هم میگوید ای کاش به سوی پیغمبر راه بازکرده بودم، با این ولی خدا پیوند کرده بودم، به این دلیل است که میبیند پیغمبر در قیامت دست رفیق هایش را میگیرد. دیگر اینجا این را شهود میکند و میبیند که دوستی با خوبان چه آثاری دارد.
برای این است که علی(ع) وقتی میخواهد مشخصه دوست خود را بگوید، میگوید: «من دعاک الی الدار الباقیه و اعانک علی العمل لها فهو الصدیق الشفیق». دوست دلسوز کسی است که تو را به قیامت دعوت کند و برای کارهای خیر کمک کارت باشد. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که: «انظر الی کل من لایفیدک منفعه فی دینک فلاتعتدن به» دقت کن با چه کسی داری رفاقت میکنی! ببین اگر برای تو سود دینی ندارد، به او اعتنا نکن! «ولاترغبن فی صحبته» یک وقت میل پیدا نکنی که با او رفیق شوی؟! «فان کل ما سوی الله تبارک و تعالی مضمحل وخیم عاقبته» (بحار ج 17، 191) همه این پیوندها در روز قیامت قطع میشود، مگر پیوندی که خدا محور باشد. گاهی هم تبدیل به دشمنی میشود. پیوند رفاقتی اینگونه است که در قیامت گاهی تبدیل به دشمنی میشود، اما برای پدر و مادر و برادر و این ها، فقط میفرماید: «یفر» یعنی فرار میکنند و پیوند قطع میشود، اما تبدیل به دشمنی نداشت. پیوندهای حسبی و نسبی و سببی را میگوید قطع میشود، اما پیوند رفاقت را میگوید تبدل به دشمنی میشود. این به دلیل حساسیت مسئله پیوند رفاقت است.