كلمات كليدي : محمدشاه، ميرزا ابوالقاسم قائم مقام، عهدنامه¬ي ارزروم، ميرزا تقي خان اميرنظام، فتنه ي آقاخان محلاتي، هرات، روسيه، انگليس، علوم سياسي
نویسنده : محمد علی زندی
حاجی ملا عباس ماکویی، معروف به حاجی میرزا آقاسی، در سال 1168هـ.ق در ماکو متولد شد.[1] چون هم نام جدش بود، برای احترام به وی، او را به نام عباس نخوانده و آقاسی خواندند و او به این نام مشهور شد. حاجی میرزا آقاسی از خاندان (طایفه) بیاتی بود که شاه عباس 300 خانوار از آنان را از ایروان در ارمنستان امروزی به درهی ماکو انتقال داد تا امنیت این گذرگاه مهم کوهستانی که دههها در دست راهزنان ساکن در قلعهی ماکو بود، حفظ کنند.[2]
حاجی میرزا آقاسی بعد از طی تحصیلات اولیه در سن 14 سالگی جهت ادامهی تحصیل عازم عتبات عالیات گردید و در محضر آخوند ملاعبدالصمد همدانی تلّمذ نمود و ارادت خاصی نسبت به وی پیدا کرد[3] و او را به مردای برگزید و به سلک درویشی درآمد و از آنجا که حاجی میرزا آقاسی طبع شعر نیز داشت در اشعار خود نسبت به لقب استاد خود عبدالصمد همدانی که فخرالدین بوده، تخلص فخری میجست.[4]
بعد از اینکه در حادثهی حملهی وهابیون به کربلا، ملاعبدالصمد به قتل رسید، میرزا آقاسی بنابر وصیت او، خانوادهی استاد خود را به همدان برد و سپس خود عازم آذربایجان شد. حاجی میرزا آقاسی چون دارای علم ریاضی، حکمت الهی، تصوف و عرفان بود، و از علوم دینی اطلاع کافی داشت، خود را به میرزا عیسی قائم مقام (وزیر عباس میرزا نایبالسلطنه) نزدیک کرد، و میرزا عیسی قائم مقام او را به تعلیم فرزندش میرزا موسیخان گماشت و او را از لباس درویش به کسوت روحانیت درآورد. خدمت در دستگاه قائم مقام بزرگ موجب گردید تا هر از چندگاهی به حضور عباس میرزا نایبالسلطنه برسد. حاجی میرزا آقاسی بعد از چندی در پیشگاه عباس میرزا معروف شد و عباس میرزا نیز تربیت فرزندش محمد میرزا را به او سپرد و او نیز بیش از همه در محمد میرزا نفوذ پیدا کرد و باعث شد که محمد میرزا نیز با تصوف و عرفان و مشرب درویشی آشنا شد. تا جایی که محمد میرزا حاجی میرزا را صاحب کشف و کرامات میدانست.[5]
در جریان جنگهای دورهی دوم ایران و روسیه، حاجی میرزا آقاسی به اسم معلم بهرام میرزا و جهانگیر میرزا همراه اردو بود. در این ایام که مصادف با تبعید قائم مقام بود، حاجی میرزا آقاسی به خدمت فتحعلی شاه راه یافت و میرزا نصرالله اردبیلی را که معلم شاهزادگان بود، به بیربطی و بیسررشتگی در امر تعلیم در نظر عباس میرزای نایبالسلطنه جلوه میداد. عباس میرزا، حاجی میرزا آقاسی را امر کرد که هفتهای دوبار به خدمت فتحعلی شاه رسیده و راجع به امر تعلیم بچهها بکوشد. حاجی میرزا آقاسی از طریق عرفان و معرفت و خداشناسی و زهد ورع در فتحعلی شاه نفوذ پیدا نمود.[6]
در سال 1251هـ.ق حاجی میرزا آقاسی، حج یکی از تجار ایرانی را خرید و به زیارت حج رفت. در این سال عزت نساء دختر هفدهم فتحعلی شاه که بیوه زن بود، عازم مکه بود. حاجی به علت شوخ طبعی، موجبات رضایت خاطر عزت نساء را فراهم آورد، بهگونهای که بعد از وی تقاضای خواستگاری نمود. اما این امر موجب خشم عزت نساء گردید لیکن بعد از چند سال حاجی میرزا به این آرزوی خود رسید و با عزت نساء ازدواج نمود.[7]
به صدارت رسیدن حاجی میرزا آقاسی
محمد شاه وقتی به سلطنت رسید، میرزا ابوالقاسم قائم مقام را به قتل رسانید و مرید خود، حاجی میرزا آقاسی را به صدراعظمی برگزید.[8] حاجی میرزا آقاسی چون در ابتدای صدارت از امور مملکتداری بیاطلاع بود و مسلک روحانیت وی اجازه نمیداد که خود را به فوریت وارد مسایل سیاسی نماید، از اینکه او را وزیر و صدراعظم خطاب نمایند اکراه داشت و بیشتر علاقهمند بود تا او را شخص اول مملکت خطاب کنند. وی برای تسلط بر امور کشور در ابتدای کار از وجود میرزا شفیع آشتیانی صاحب دیوان استفاده نمود و او را در حل و عقد امور و رتق و فتق کار مملکت به مشاوره فرا خواند[9] و چندتن از رجال منصوب به هواداری از سیاست انگلیس را به وزارت انتخاب کرد. از جمله میرزا آقاخان نوری را به وزارت لشکر و میرزا نصرالله اردبیلی را به وزارت وظایف برگزید.[10]
حذف رقبای سیاسی
حاجی میرزا آقاسی در ابتدای صدارت خود پیوسته اظهار میداشت که وزارت عظمی خاص محمدخان امیرنظام است چون نصرت پادشاه اسلام فرض است و مرا در جهت شاه عقیدتی به کمال باشد، روزی چند زحمت این خدمت بر خویش مینهم و دامن تقوی خویشتن به پلیدیهای دنیوی آلوده میسازم تا محمدخان زنگنه امیرنظام از آذربایجان برسد و زمام امور را به دست گیرد.[11] اما پس از گذشت ایامی چند، تغییر عقیده داد و برای تحکیم موقعیت خود شروع به حذف رقبای سیاسی خود نمود. وی به بهانهی اعطای منصب صدارت امیرنظام را به تهران فراخواند اما پس از 2 ماه مجددا او را روانهی آذربایجان نمود تا از پایتخت دور باشد. برای دفع خطرات عبداللهخان امینالدوله که همچنان در اصفهان به سر میبرد، درصدد برآمد تا از در ملاطفت وی را به دارالخلافه فرا خواند و چون موفق به این کار نشد خواستار شفاعت مکنیل وزیر مختار انگلیس در تهران شد.
رقیب دیگر حاجی میرزا آقاسی اللهیارخان آصفالدوله دایی محمدشاه بود که بیاجازهی شاه از خراسان به تهران آمده بود، میرزا آقاسی برای دفع خطر وی، با شاه هماهنگی نموده و مجددا آصفالدوله را روانهی خراسان گردانید.[12] بدین ترتیب تا اواخر سال 1252هـ.ق حاجی میرزا آقاسی موقعیت خود را تحکیم بخشید.
رویدادهای خارجی در زمان صدارت حاجی میرزا آقاسی
با قتل قائم مقام و روی کارآمدن حاجی میرزا آقاسی سیاست بیطرفی ایران در قبال دولتین روسیه و انگلستان به هم خورد و حاجی میرزا آقاسی سیاست طرفداری از روسیه را در پیش گرفت، لذا به تحریک دولت روسیه درصدد حمله به هرات و تسخیر این شهر برآمد.[13]
در اوایل سلطنت محمدشاه، کنت سیمونیچ سفیر روسیه در ایران که مورد احترام و توجه خاص محمدشاه بود، سیاست خاصی در قبال ایران اتخاذ نمود. وی از تمایل ایران نسبت به افغانسان آگاه بود و تلاش میکرد تا توجه ایران به افغانستان را به دو دلیل بیشتر نماید. اول آنکه دولت ایران با بهدست آوردن متصرفات جدید، نواحی از دست رفته در قفقاز را فراموش مینمود و بدین ترتیب کینهای که از روسها در دل ایرانیان بود از خاطرهها محو میگشت. دوم اینکه پیشرفت ایران در افغانستان سرگرمی و اشتغالی برای دولت انگلستان که رقیب روسیه به شمار میرفت، فراهم میساخت.[14]
همزمان با تصمیم محمدشاه در حمله به هرات، نیکلای اول، تزار روسیه جهت بازدید از مناطقی که طبق معاهدهی ترکمنچای به تصرف روسیه در آمده بود، به منطقهی قفقاز سفر نموده نسبت به ملاقات با محمدشاه اظهار تمایل نمود و با دیداری که با هیئت ایرانی داشت، وعدهی مساعدت محمدشاه در محاصرهی هرات را داد که بیشتر موجب تحریک محمدشاه، علیرغم مخالفت دولت انگلستان و لشکرکشی به هرات شد، ولی نتیجهای جز ناکامی و تحمل خسارات جانی و مالی نصیب ایران نشد.[15]
مخالفت دولت انگلستان با این لشکرکشی، کمک انگلیسیها به افاغنه و اهالی هرات، مداخلات مکنیل وزیر مختار انگلستان در تدارکات اردوی محمدشاه، حضور فعال جاسوسان انگلیسی در اردوی شاه که تحرکات اردو را به انگلیسیها و داخل هرات منتقل مینمودند، عدم مساعدت دولت روسیه علیرغم وعدههای تزار، فقدان استراتژی نظامی در اردوی ایران، صدور فرامین متضاد و متناقض، کندی در ابلاغ فرامین صادره، عدم همکاری سرداران سپاه ایران، خیانت عدهای از همراهان محمدشاه از جمله میرزا علینقی منشی محمدشاه و بالاخره اولتیماتوم آشکار دولت انگلستان و اعزام کشتی جنگی توسط این دولت به خلیج فارس و اشغال جزیرهی خارک از دلایل ناکامی محمدشاه در تسخیر شهر هرات بود.[16]
علاوهبر کارشکنی انگلیسیها، تاکتیکهای نظامی اتخاذشده از جانب مسئولین سپاه ایران و شخص حاجی میرزا آقاسی در ناکامی محمدشاه در محاصرهی شهر هرات بیتأثیر نبود. حاجی دستور داد تا قلعهی غوریان را فتح ننموده و به سمت شهر هرات حرکت نمایند. این اقدام خطرات نظامی، متوجه اردوی محمدشاه مینمود. بهعلاوه به دستور حاجی میرزا آقاسی و به منظور رعایت حال مردم شهر هرات از محاصره بخشی از شهر خودداری شد تا راه برای آمد و شد مردم باز باشد که این اقدام با اعتراض فرماندهان نظامی اردوی محمدشاه مواجه شد. تنها اقدام مثبت وی در محاصرهی هرات ریختن چندین توپ قلعهکوب بود، به دستور شاه و صدراعظم کلیهی آلات مسی لشکر جمعآوری و توپهای قلعهکوب بزرگی درست نموده و با آن به دیوار هرات حمله کردند.[17]
بهعلاوه به هنگام مراجعت محمدشاه از محاصرهی هرات، فرمانی از جانب شاه مبنی بر پوشیدن لباس یکدست نظامی توسط ارتشیان ایران صادر شد. حاجی میرزا آقاسی با ذکر آیاتی چند از قرآن کریم گفت که جامه را باید کوتاه داشت که نه موجب کبر شود و نه با پلیدیها آلوده گردد.[18]
بعد از اینکه روابط ایران و انگلستان بدنبال لشکرکشی محمدشاه به هرات قطع گردید،[19] روسها که تا آن هنگام ایران را تشویق به تصرف هرات مینمودند تغییر روش داده سیاست احتیاطآمیزی در قبال روابط دو کشور اتخاذ نموده و ضمن توافق با دولت انگلستان پیرامون تضمین استقلال ایران، اولیای دولت ایران را به برقراری مجدد رابطه با انگستان تشویق نمودند که سرانجام روابط دو کشور در سال 1841م تجدید شد و سرجان مکنیل مجددا به ایران آمد. به دنبال آن قراردادی در سال 1841 م به امضای میرزا ابوالحسنخان شیرازی وزیرخارجهی ایران و مکنیل رسید که به موجب آن انگلستان کلیهی حقوق و مزایایی که طبق قرارداد ترکمنچای به روسیه داده شده بود، بهرهمند میشد. این قرارداد در واقع تکمیل دو فرمانی بود که در سال 1836م (قبل از قطع رابطه) و 1839م به نفع انگلیسیها صادر شده بود، اولی در رابطه با دریافت حقوق گمرکی از کالاهای انگلیسی به میزان کالاهای روسی و دیگری مصونیت کارکنان و مستخدمین ایرانی و خارجی سفارت و کنسولگریهای دولت انگلستان و بستگان آنها در ایران.[20]
محمدشاه به علت کینهای که از انگلیسیها در دل داشت، علاقهای به انعقاد این قرارداد نداشت، ولی حاجی میرزا آقاسی به خوبی درک کرده بود که اگر بخواهد در مقام و مسند خود باقی بماند راهی جز همکاری با دولت انگلستان ندارد، لذا به انعقاد این پیمان تن در داد.[21]
از دیگر رویدادهای مهم دوران صدارت حاجی میرزا آقاسی، ایجاد بحران در روابط ایران و عثمانی و بروز درگیری بین دو کشور میباشد که سرانجام بعد از مداخلهی دولتین روسیه و انگلستان و تشکیل کمیسیون چهارجانبه، عهدنامهی دوم ارزنةالروم (ارز روم) بین دو کشور منعقد گردید. ریاست هیئت ایرانی در این مذاکرات را ابتدا مشیرالدوله به عهده داشت که بعدا میرزا تقیخان امیرنظام عهدهدار شد.[22] حاجی میرزا آقاسی برای خراب کردن و خلاص شدن از دستش او را برای مذاکره انتخاب کرد.[23] پس از سه سال مذاکره عهدنامهی دوم ارزروم منعقد شد این عهدنامه که در سال 1847م (1263هـ.ق) منعقد شد، شامل یک مقدمه و 9 ماده بود که به موجب آن نواحی واقع در شرق ذهاب و کرند و بندر محمره (خرمشهر) و اراضی واقع در شرق شطالعرب (اروند رود) متعلق به دولت ایران گردید و در مقابل، دولت ایران از هرگونه ادعای اراضی نسبت به منطقه سلیمانیه منصرف شد. دو دولت بهطور متقابل حق کشتیرانی آزاد در شط العرب را به رسمیت شناختند و از کلیهی دعاوی ارضی نسبت به یکدیگر چشمپوشی نموده و قرار گردید که مسؤلان حکومت عثمانی در عراق با زوّار ایرانی رفتار مناسبی داشته باشند.[24]
منع بردهفروشی در خلیج فارس و صدور دستوری در این زمینه توسط محمدشاه که عمدتا با فشار انگلیسیها صورت گرفت، به اضافهی انعقاد پیمانهای تجاری با دولتهای بلژیک و اسپانیا و گسترش رابطهی ایران با دول اروپایی از دیگر تحولات ایران در دورهی صدارت حاجی میرزا آقاسی است.[25]
در کل از نظر سیاست خارجی، حاجی میرزا آقاسی بیکفایت بوده و در سوال و جواب با سفرای خارجی دچار خبط و خطا میشده و از شیوهی مذاکره در مسایل سیاسی بیاطلاع بوده است. گفته میشود هنگامی که روسها تقاضای واگذاری قسمتی از دریای خزر را از دولت ایران کرده بودند وی در پاسخ گفته است: «ما کام شیرین دوست را برای مشتی آب شور تلخ نمیکنیم.»[26]
در زمان صدارت وی چیرگی و خیرگی اعضای سفارت روس در دربار دولت ایران به حدی بود که هر مکتوبی که از سفیر روسیه جهت صدراعظم میآوردند حامل مکتوب در هر موقعیتی که بود، میبایست شخصا مکتوب را به صدراعظم داده و بلافاصله جواب دریافت نماید.[27]
تحولات سیاست داخلی در زمان صدارت حاجی میرزا آقاسی
دولت انگلستان که مخالف لشکرکشی محمدشاه به هرات بود درصدد برآمد تا به انحاء مختلف برای دولت ایران مشکلآفرینی نموده و از مخالفین دولت ایران حمایت نماید. لذا از بازگشت محمدشاه از هرات گرفتاریهایی برای محمدشاه و حاجی میرزا آقاسی ایجاد نمود. انگلیسیها از فتنه آقاخان محلاتی که در سال 1253هـ.ق در بم قیام نمود، حمایت کردند. سوء رفتار و زشتی گفتار حاجی میرزا آقاسی مایهی تمرد و سرکشی آقاخان که داماد فتحعلی شاه نیز بود گردید. همچنین خصومت بین آقاخان محلاتی و حاجی عبدالصمد محلاتی که طرف توجه حاجی میرزا آقاسی بود از عوامل دیگر فتنه آقاخان میباشد.[28]
فتنهی سید علیمحمد باب در جنوب ایران که با داعیهی مذهبی آغاز و سپس دامنهی آن به دوران سلطنت ناصرالدین شاه کشیده شد از دیگر مشکلات دوران صدارت حاجی میرزا آقاسی میباشد. قیام سالار پسر آصفالدوله و تلاش وی جهت جدایی خراسان از ایران که با تحریک انگلیسیها صورت گرفت، مشکل دیگر دوران صدارت حاجی میرزا آقاسی بود. قیام طایفهی قادریهی نقشبند در حوالی خراسان نیز در دوران صدارت حاجی میرزا آقاسی روی داد.[29]
خویشاوندگرایی یکی از جنبههای بارز حیات سیاسی حاجی به شمار میرفت. حمایتهای بیدریغ حاجی میرزا آقاسی از اللهقلیخان ایلخانی که نوهی دختری فتحعلی شاه بود و مادرش عزت نساء زن حاج میرزا آقاسی بود، موجب بروز مشکلاتی در داخل کشور شد. اللهقلیخان همین که مادرش زن حاج میرزا آقاسی شد، مکانتی بزرگ بهدست آورد و به منصب ایلخانی قاجار رسید و فکر سلطنت بر سر وی خطور نمود و دست به اعمال خلاف متعدد زد و هرچه از وی پیش شاه شکایت میکردند، حاجی میرزا آقاسی آنرا تکذیب میکرد.[30] مدتی نیز حکومت شهر بروجرد را به عهده داشت که ظلم و ستم فراوانی نسبت به اهالی این شهر روا داشت تا سرانجام محمدشاه از زبان حاجی میرزا آقاسی به وی اظهار داشت: «یک چند روزگار خویش را در عتبات عالیات بسپار و از آلایش معاصی و پلیدیهای بیفرمانی پاک شو.»[31] و بدین ترتیب مشکل ایلخانی با عزیمت اجباری به عتبات عالیات برطرف شد. همچنین باز گذاشتن دست اهالی ماکو در امور مملکتی و کارهای خلاف شرع آنها و حمله به مال و ناموس مردم، نمونهی دیگر از خویشاوندگرایی حاجی میرزا آقاسی میباشد.[32]
اما آنچه بیش از عملکرد حاجی میرزا آقاسی قابل سرزنش است همان اخلاق و رفتار و شیوهی حکومت محمدشاه قاجار است که قدرت فوقالعادهای را دراختیار حاجی میرزا آقاسی قرا میداد. محمدشاه نسبت به حاجی میرزا آقاسی اعتقاد قلبی داشت[33] و بر این عقیده بود که او صاحب کرامت است و او را قطب فلک شریعتی و طریقت میدانست.[34] به همین دلیل حاجی میرزا آقاسی در طی صدارتش، همهکارهی مملکت بود و اعتراضهایی هم که از حاجی میرزا آقاسی نزد شاه گفته میشد، محمدشاه توجه نمینمود. حاجی میرزا آقاسی در ابتدای صدارت ثروت چندانی نداشت، اما با گذشت زمان ثروتمند گردید هنوز چندی از صدارت وی سپری نگردیده بود که دارای 1438 پارچه آبادی و مزرعه شد و همه را به شاه هبه نمود.[35]
به دلیل تمایلات صوفیگری حاجی میرزا آقاسی و محمدشاه، که موجب سوءظن روحانیون نسبت به آنها گردیده بود، به صوفیه در زمان صدارت حاجی میرزا آقاسی دور بیشتری داده شد. گفته میشود حاجی میرزا آقاسی به عمد با علما دشمنی مینمود، زیرا با این اقدام خود قصد داشته تا انتقام دراویشی را که به دست علما کشته شده بود، بگیرد.[36]
صرف نظر از ایرادات وارده بر نحوهی صدارت حاجی میرزا آقاسی، اقدامات مثبتی هم توسط وی صورت گرفته است. حاجی علت اصلی شکست قوای ایران در برابر روسیه را عدم توانایی سپاهیان ایران و نداشتن توپخانه میدانست. لذا جهت تقویت بنیهی نظامی ایران تلاش نمود و تأسیس قورخانه برای قشون ایران از زمان صدارت وی آغاز شد.[37] به علاوه وی علاقهی فراوانی به عمران و آبادی داشت و پولهای فراوانی صرف حفر قنوات و کشیدن کاریزها نمود که گرچه در پارهای از موارد به آب نمیرسید ولی مردم عادی از طریق اشتغال به کار، به نان میرسیدند. همچنین در زمان صدارت وی ارزاق عمومی فراوان و ارزان بوده است.[38]
پایان کار حاجی میرزا آقاسی
محمدشاه در سال 1264هـ.ق فوت نمود و در پایتخت بر علیه آقاسی تظاهرات برپا شد و برکناری آقاسی را از شاه جدید، ناصرالدین شاه خواستار شدند. حاجی میرزا آقاسی از بیم انتقاد مردم در مراسم تشییع جنازهی وی حاضر نشد و قصد رفتن به آذربایجان نمود که مردم مانع این اقدام وی شده و سرانجام از ترس در حرم حضرت عبدالعظیم پناهنده شد.[39] بنا به صلاحدید سفرای بریتانیا و روسیه حاج میرزا آقاسی از کار برکنار شد.[40] برخی از مورخان نوشتهاند بعد از فوت محمدشاه حتی زمزمهی سلطنتطلبی از حاجی میرزا آقاسی شنیده شده است.[41] اما به نظر میرسد ناراحتی مردم از شیوهی صدارت حاجی میرزا آقاسی از دلایل اصلی پناه جستن وی به حرم عبدالعظیم بوده است. حاجی میرزا آقاسی بعدا با تضمینی که از طرف ناصرالدین شاه به وی داده شد، عازم عتبات عالیات گردید و بعد از حدود یک سال اقامت در عراق در رمضان سال 1265هـ.ق فوت نمود.[42]