آیتالله سید محمدهادی حسینی میلانی فرزند آیتالله حاج سیدجعفر حسینی میلانی از علمای نجف اشرف و از مراجع بزرگ،[1] در هشتم محرم 1313هـ.ق در نجف اشرف بدنیا آمد.[2]
ایشان تا سن 12سالگی نزد آقا میرزا ابراهیم همدانی و آخوند ملاحسن تبریزی و... مقدمات را خواند و سطح را نزد آیتالله حاج شیخ ابراهیم سالیانی و حجةالاسلام جعفر اردبیلی و آیتالله حاج علی ایروانی و حجةالاسلام شیخ غلامعلی سامرائی و حجةالاسلام ابوالقاسم مامقانی (دائی بزرگوارشان) تکمیل نموده[3] و آنگاه دروس خارجه، فقه و اصول را از علماء بزرگ عصر خود مانند آیتالله آخوند خراسانی، شریعت اصفهانی، میرزا محمدحسین نائینی، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی و آقا ضیاء عراقی[4] و فلسفه و کلام را نزد سیدحسین بادکوبه و شیخ محمدحسین اصفهانی و تفسیر و کلام و مناظره را نزد شیخجواد بلاغی، ریاضیات را نزد سیدعلی قاضی طباطبایی و سیر و سلوک و معارف معنوی را از سیدعبدالغفار مازندرانی فرا گرفتند[5] و از آیتالله سیدحسین صدر، سید عبدالحسین شرفالدین، شیخعباس قمی، آقا بزرگ طهرانی اجازهی روایت گرفتند.[6]
آیتالله میلانی روز جمعه 30رجب1395هـ.ق برابر با 17مرداد1354هـ.ش در سن 83سالگی چشم از جهان پوشیدند.[7]
تدریس و تألیفات آیتالله میلانی
آقای میلانی در کربلای معلی برای جمعی از مشتاقان معارف قرآن، تفسیر سورههای جمعه و تغابن را گفتهاند که به چاپ رسیده است و از همین شروع، حدود 60سال عمر خود را به ترتیب در نجف اشرف، کربلا، مشهد تدریس نمودند[8] که از جمله موضوعات آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. علاوهبر تفسیر قرآن،[9] ایشان علم کلام و مناظره را با موضوع بحث تجریدالاعتقاد خواجه نصیر طوسی بارها تدریس نمودند.
2. ابواب بسیاری از فقه را در نجف اشرف و کربلا و نیز مشهد تدریس نمودند.[10]
از شاگردان برجستهی ایشان میتوان به سید محمدسعید عبقاتی، سید ابراهیم علمالهدی، محمدعلی قاضی طباطبائی، شیخ مرتضی حائری (فرزند آیتالله شیخ عبدالکریم حائری)، شیخ محمدتقی جعفری، حاج سیدمرتضی عسکری، سیدجلالالدین حسینی ارموی، و سیدعباس میلانی اشاره کرد.[11]
ایشان در سال 1337 به مشهد سفر نمودند و 22سال باقیماندهی عمر خود را در آنجا به تدریس و تألیف و فعالیت پرداختند.[12]
آثار آیتالله میلانی
1. محاظرات فی فقه الامامیه(10 جلد).
2. کتاب استدلالی در مزارعه و مساقات.
3. کتاب در مبحث اوامر تا آخر استصحاب.
4. شرح استدلالی به کتاب صلوة شرایع.
5. حاشیهی مکاسب(4 جلد).
6. تعلیقات علی الکتاب الهدی الی دین المصطفی (مرحوم بلاغی).
7. قواعد فقهیه و اصولیه.
8. تعلیقات علی العروة الوثقی.
9. رسالة فی المشق.
10. رسالة فی منجزات المریض.
11. رساله در احکام جلود و غیره.
12. کتاب استدلالی در اجاره.
13. رسالة فی التأمین و الیانصیب (قرعهکشی).
14. مناسک حج.
15. کتاب فی صلاة الجمعه و الجماعة و المسافر.
16. مختصر الحکام.
17. رساله در تحقیق صلوة الجمعه.
18. نخبة المسائل.
19. قادتنا کیف نعرفهم(9 جلد).
20. یکصد و ده پرسش.
21. شرحی استدلالی بر مباحثی از کتاب صلوة شرایع.
22. حاشیه بر صلوة التجاة.[13]
فعالیتهای اجتماعی، دینی و فرهنگی آیتالله میلانی
1- آیتالله میلانی پیوسته خواهان آن بود که فضلا و نویسندگان و گویندگان مذهبی، مشکلات و دردهای جامعه را حس نمایند و به فکر چارهجویی آنها باشند و علومی را بخوانند که بتواند نیازهای جامعه را بر طرف سازد.[14] به همین جهت مدارس و حوزههای علمیهی متعددی را با برنامهریزی و نظم و ترتیب تأسیس نمودند که از جمله آن میتوان به مدرسهی منتظریه (حقانی) در سال1383هـ.ق درقم؛ مدرسهی امام جعفر صادق(ع) در مشهد؛ مدرسهی عالی حسینی در مشهد اشاره کرد.[15]
2- مبارزه با بهائیت: بعد از اینکه آیتالله بروجردی از علمای شهرستانها خواست که علیه فرقهی ضالهی بهائیت اقدام نمایند آقای میلانی با تشکیل جلساتی به مبارزه با این فرقه پرداختند که از جمله جلسات آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف: تشکیل جلسهای در مشهد با حضور آقایان میرزا احمد کفائی، میرزا حسین فقیه سبزواری و حاج آقا حسن قمی و سخنرانی در اینباره....
ب: تشکیل جلسهای در مشهد و با حضور آقایان علماء و مدرسین حوزه که قرار شد در درسها آقایان ذهن طلاب را متوجه این خطر نمایند.
ج: جلسه با جمعی از اساتید دانشگاه.
د: جلسه با برخی از تجار و کسبه خراسان.
ه: جلسه با حضور جمعیتهایی از قبیل کانون نشر حقایق اسلامی، انجمن تبلیغات اسلامی، و انجمن پیروان قرآن و تشویق آنها به مبارزه.
و: جلسهای با حضور جمع وعاظ خراسان.
ز: مکاتبه با علمای شهرستانهای خراسان و اطلاعرسانی به آنها از این موضوع.[16]
بالاخره با موضوعگیری قاطع فقها، علما و... سرتیب تیمور بختیار (فرماندار نظامی) به اتفاق سرلشکر باتمانقلیچ (رئیس ستاد ارتش) با شش کامیون سرباز مسلح به سمت حضیرةالقدس، مرکز و محفل تیمی و محل اجتماع بهائیان حرکت کرده و آنجا را اشغال نمودند.[17]
3- افتتاح طرحهای عمرانی، مساجد تازه تأسیس، امور خیریه، مدارس، بیمارستان، حمام، دارالایتام و غسالخانه ....[18]
4- تأمین هزینهی مسجد نیمکاره هامبورگ.[19]
5- توجه به مشکلات معیشتی و رفاهی مردم مسلمان بهویژه در هنگام بروز حوادث و آسیبهای طبیعی، بخش دیگری از اقدامات و فعالیتهای اجتماعی آیتالله میلانی بودند که از این جمله میتوان به زلزلهی 9شهریور 1347 در جنوب خراسان اشاره کرد که آیتالله میلانی پس از شنیدن خبر این فاجعهی هولناک بلافاصله دستور اعزام جمع زیادی از طلاب و فضلای حوزههای علمیه را بهعنوان همدردی و کمک به زلزلهزدگان صادر نمودند.[20]
فعالیتهای سیاسی آیتالله میلانی
1- آقای میلانی بهطور مکرّر لوایح و مصوبات دولت و قوانینی که بر خلاف مصالح اسلام و مسلمانان در مجلسین شورای ملی و سنا به تصویب میرسید، مورد انتقاد قرار داده و به نحو ممکن نارضایتی و موضع خود را به اطلاع مردم مسلمان ایران میرساندند که از آن جمله میتوان به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی اشاره کرد.[21]
2- با دستگیری اعضای کانون نشر حقایق اسلامی مشهد در سال1336 درب کانون بسته شد که بعد از آزادی اعضاء از زندان به اذن آیتالله میلانی، فعالیت کانون به منزل وی انتقال یافت.[22]
3- هرگاه رژیم در امور حوزههای علمیه و طلاب مداخله میکرد، آقای میلانی عکسالعمل نشان میدادند و با صدور اعلامیه و اقدامات مناسب و اعلان مخالفتها، در مقابل قوانین مغایر اسلام و مصالح مسلمین میایستادند و به دستگاه حاکمه ایران هشدار لازم را میدادند و نیز از طلاب میخواستند بر ملاحظات رژیم توجه ننمایند و موضع منفی خود را در برخورد با نظام ضد دینی پهلوی حفظ کنند.[23]
4- در مجالسی که در منزل و مدرسه و اماکن دیگر که به نام ایشان برگزار میگردید اجازه نمیدادند کمترین بهرهبرداری را عوامل رژیم از آنها به عمل آورند.[24]
5- ملاقات نکردن با شاه علیرغم فشارهای رژیم و تبریک نگفتن به جشنهای رژیم پهلوی.[25]
6- کمک به زندانیان سیاسی که برای پیشبرد اهداف اسلام و روحانیت اسیر سیاهچالههای رژیم پهلوی شده بودند و نیز حمایت از خانوادههای آنان و همچنین حمایت از روحانیون و شخصیتهای علمی و دانشگاهی که رژیم آنها را به مناطق مختلف کشور تبعید میکرد و اعتراض به دستگیری و شکنجهی مردم مسلمان و روحانیون متعهد توسط ساواک و عوامل رژیم.[26]
7- در جریان انتخابات دورهی بیستویکم مجلس شورای ملی، آیتالله میلانی به مردم توصیه نمودند، کارت الکترال یا تعرفهنامهی انتخاباتی را برای ایشان به منظور جمعبندی تعداد آراء و نیز مشخص نمودن آرای تغلبی ارسال دارند تا در صورت لزوم و بیتوجهی رژیم به درخواست و حقوق مردم به مجامع بینالمللی اعلام نمایند.[27]
8- ایشان بعد از فاجعه مدرسهی فیضیه طی نامهای به امام، یورش رژیم به حوزهی علمیهی قم و به خاک و خون کشیدن تعداد زیادی از طلاب و زوار حضرت معصومه را محکوم نمودند.[28]
9- ایشان از آغاز تکوین انقلاب اسلامی ایران همراه دیگر مراجع عالیقدر شیعه در صف اول مبارزه قرارگرفت و اعلامیههای بسیار تکاندهنده و موثری در تأیید اهداف رهبری انقلاب اسلامی صادر نمودند.[29] در واقعهی 15 خرداد 1342، همراه با آقایان محلاتی و قمی و علمای دیگر از مشهد، و علمای دیگری از شهرستانها، به تهران مراجعت نمودند.[30] علمای مهاجر آیتالله میلانی را به عنوان رئیس برگزیدند و صد روزی را که ایشان در تهران اقامت داشتن محل اقامت ایشان، کانون مبارزه علیه مظالم نظام پهلوی میگردید.
آقای میلانی دلایل مهاجرت خود را به تهران، تحکیم احکام مقدسهی اسلام و مبارزه با دشمنان اسلام اعلام فرمود و با صدور اعلامیههای متعدد حمایت صریح خود را از حضرت امام خمینی(ره) و مشروعیت مبارزهی ایشان با رژیم پهلوی و تأکید بر ادامهی مبارزه تا حصول پیروزی اعلام داشتند که حضرت امام نیز فرمودند: گفتههای میلانی گفتهی همهی علماست.[31]
10- بعد از واقعهی 15خرداد 42 رژیم پهلوی در یک طرح سازمانیافته و بهمنظور انتقام از آنها و نیز ایجاد تفرقه در سازمان روحانیت، تصمیم به اعزام اجباری طلاب علوم دینی به سربازی گرفت در این میان آیتالله میلانی به طلاب توصیه نمودند از رفتن به سربازی خودداری نمایند و به مبارزه علیه رژیم ادامه دهند.[32]
11- ایشان با مراکز اسلامی و شخصیتهای علمی و مذهبی، مراجع رسمی بینالمللی و خبرنگاران خارجی به منظور افشاگری دیکتاتوری حکومت پهلوی و تبین اهداف روحانیت در مبارزه علیه رژیم ستمشاهی، ارتباطاتی داشتند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- افشاگری مظالم و جنایات هیئت حاکمه ایران در مصاحبه با خبرنگاران خارج و مجامع بین المللی؛
- حمایت از مراکز اسلامی هامبورگ و تأمین نیازیهای مادی و معنوی آن و تشویق دکتر بهشتی به فعالیت در آن مکان.[33]
- ارتباط با دانشگاه الازهر مصر و پیام به شیخمحمود شلتوت مفتی اعظم و رئیس آن دانشگاه در خصوص فجایع رژیم غاصب فلسطین و آتش زدن مسجد الاقصی و نیز ملاقات با دکتر شیخمحمد فحام رئیس الازهر پس از فوت شلتوت.[34]
- تماس با آیتالله سیدموسی صدر رهبر شیعیان لبنان بهویژه در جریان اشغال سرزمینهای اسلامی توسط رژیم اشغالگر قدس.
- مکاتبه با برتراند راسل، بهمنظور اعلام حمایت آنان از زندانیان سیاسی ایران و نیز مکاتبه با لیندن جانسون معاون ریسجمهور امریکا به هنگام مسافرت وی به ایران و افشاگری در خصوص سیاستهای استعماری و ضد دینی رژیم پهلوی و اعتراض به اهداف سلطهجویانه امریکا.
- عنایت خاص به طلاب خارجی که در ایران مشغول تحصیل بودند. چون ایشان معتقد بودند آنها بعد از مراجعت به وطن خود میتوانند بهعنوان بازوی تبلیغی موثر در ترویج دین و خدمت به اسلام و تشیع موثر باشند.[35]
- ارسال پیام و نماینده، جهت کنگرهی هزارهی آیتالله شوشتری در هند.[36]