كلمات كليدي : ائتلاف آبادگران ايران اسلامي، شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، جامعه ي اسلامي مهندسين
نویسنده : محمد علی زندی
جریان موسوم به راست[1] یکباره به جریان اصولگرایی[2] تبدیل نشد و فرایندی را پشت سرگذاشت که از برنامهریزی و تشکیلات سازمانیافتهای برخوردار بود. بیتردید حاکمیت جریان دومخرداد و اصلاحطلبی نقش مهمی در تحقق این موضوع داشت، چرا که با حاکمیت جریان اصلاحطلبی،[3] جریان موسوم به راست یا آنچه که رقیب سیاسی از آن بهعنوان محافظهکار و با واژگانی چون متحجر، اسلام طالبانی، مخالف عقلانیت و خردگرایی، مخالف آزادی و مردمسالاری یاد میکرد نه تنها در اقلیت قرار گرفته بود، بلکه امکان گفتمانسازی و جریانسازی برای برون رفت از وضع موجود را از آن عملا سلب کرده بود. چنین شرایط، اوضاع و احوالی، برخی از اشخاص حقیقی و موثر و نیز معدودی از احزاب و تشکلهای سیاسی را بر آن داشت تا نه تنها طرحی جدید برای برون رفت از شرایط موجود، بلکه برای ادارهی کشور توسط جریان ارزشی و انقلابی تدارک نمایند. که این اشخاص عبارت بودند از: علیاکبر ناطقنوری، علی لاریجانی، حبیبالله عسگراولادی، احمد توکلی، غلامعلی حداد عادل، حسین فدایی، مرتضی نبوی، علی دارابی، محمدرضا باهنر، محمود احمدینژاد، مصطفی پورمحمدی، علیرضا زاکانی و....[4]
جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی[5] و تا حدودی جامعهی اسلامی مهندسین[6] دو تشکل سیاسی بودند که نقش اصلی و بنیادی در عملیاتی کردن این کار و تحقق اهداف مورد نظر را برعهده داشتند. شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی، محصول این دوران است مجموعهای که در نقش گرانیکاه جریانهای ارزشی – انقلابی عهدهدار سیاستگذاری، برنامهریزی، هماهنگی و مدیریت این کار بزرگ بودند. مدتها کار این مجموعه بدون سر و صدا یا اصطلاحا چراغ خاموش بود. در این مدت رایزنی و گفتگو با برخی از احزب و تشکلهای سیاسی و اشخاص حقیقی موثر در جریان راست، ارزشی و انقلابی صورت گرفت تا همراهی آنان برای این کار بزرگ جلب شود. از سوی دیگر، برنامهریزیهای راهبردی، سیاستها، طراحی تشکیلاتی و شناسایی نیروها صورت گرفت. تبیین آرمانهای انقلاب اسلامی و رهنمودهای امام و رهبری، تلاش برای کارآمدسازی بیشتر نظم اجرایی کشور، کادریابی و سازماندهی نخبگان و ایجاد زمینههای بهرهگیری از آرمانها، داشتن طرح جامع برای ادارهی کشور در صورت رای آوردن، و بالاخره ایجاد هماهنگی و وحدت میان نیروهای انقلابی و ازشی را باید از مهمترین اهداف شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی برشمرد.[7]
این شورا در همهی استانها و شهرستانها در مدت کوتاهی توانست جمع زیادی را شناسایی و مسئولیت کار را برعهدهی آنها محول کند. کمیتههایی چون، آموزش، استانها، تشکیلات، سیاسی، اقشار، پشتیبانی، ارتباطات در ساختار مرکزی طراحی و مسؤلانی برای آنها تعیین شد. راهاندازی خبرگزاری، فعال کردن سیاستهای خبری، انتشار نشریات و مطبوعات جدید، تشکیل احزاب و تشکلهای سیاسی و بالاخره ایجاد فراگیر نهادهای عمومی غیر حکومتی (سازمانهای مردم نهاد)[8] از اقدامات اولویتدار تعریف شد. تغییر تابلو و چهرهی جریان از راست، به مثابهی اصلیترین هدف مورد توجه قرار گرفت. دومین دورهی انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در پیش بود و شورای هماهنگی نیروهای انقلابی اسلامی، باید اولین ثمرهی کار خود را ارائه میکرد و بدینسان ائتلاف آبادگران ایران اسلامی اعلام موجودیت کرد.[9]
این عنوان جدید که واجد ویژگی تازه بود، چهرههایی متخصص و نخبه که غالبا اشتهار جناحی نداشتند را دربر میگرفت. استفاده از نیروهای ارزشی چپ که منتقد جریان اصلاحطلب بودند، گفتمان و شعارهای جذاب همچون، اعتدال، مردمسالاری دینی، نقش مردم در ادارهی امور، خردجمعی، قانونگرایی، عدالتخواهی، رفاه و آسایش مردم، و نکوهش رفتارهای باندی و جناحی استراتژی این جریان را تشکیل میداد. صدور منشور ائتلاف آبادگران، گفتمان جدیدی بود که سایر گفتمانها را تحتالشعاع خود قرار داد.[10]
منشور ائتلاف آبادگران ایران اسلامی
با استعانت از درگاه احدیت و با استمداد از ائمهی هدی(ع)، ائتلاف آبادگران ایران اسلامی بهعنوان یک جریان فکری و غیر حزبی و به دور از وابستگی جناحی و با اتخاذ مشی اعتدال و اعتقاد به مردمسالاری دینی و نقش موثر مردم در ادارهی جامعه، تقدم مصالح و خرد جمعی بر مصالح و تصمیمات فردی و جناحی، خدمت صادقانه به مردم، عدالتخواهی، حقباوری، قانونگرایی، وحدت نخبگان کشور، رفاه و امنیت و آسایش حداکثری مردم و نیز سادهزیستی و پاکدستی مسؤلان، همچنانکه در دومین دورهی انتخابات شوراهای شهر و روستا، هفتمین دورهی انتخابات مجلس شورای اسلامی با اعتماد عمومی ملت شریف ایران رو به رو گردید، اصول و مبانی فکری و خط مشی و راهبرد خود را با عنوان منشور ائتلاف آبادگران ایران اسلامی تدوین و خود را بدان پایبند دانسته و از هر شخص و تشکلی که خود را ملتزم به این منشور بداند، بهعنوان آبادگر ایران اسلامی استقبال میکند.
الف. اصول و مبانی فکری:
اعتقاد و پایبندی به:
1. اسلام و آموزههای فردی و اجتماعی آن بهعنوان یگانه راه سعادت و تعالی انسانها.
2. کارآمدی اسلام در ادارهی اجتماع و تشکیل حکومت برای رشد و سعادتمندی جوامع بشری.
3. اصل مترقی در ولایت مطلقهی فقیه بهعنوان نماد عینی مردمسالاری دینی.
4. مبانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و قابلیت کارآمدی نظام بهعنوان دستاورد بزرگ انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران.
5. قانون اساسی بهعنوان سند میثاق دینی و ملی مردم.
6. حفظ و تحقیق و ترویج اندیشه و آموزهی امام خمینی(ره) معمار بزرگ انقلاب و نظام اسلامی ایران و رهنمودهای مقام معظم رهبری.
7. منشأ الهی حکومت و نقش تعیینکنندهی مشارکت عامهی مردم و آرای عمومی در تجلی آن در نظام سیاسی کشور.
ب. خطی مشی و راهبردها:
1. عدالتخواهی در همهی عرصههای فردی و اجتماعی و تلاش برای دستیابی به توسعهی همهجانبه و متوازن و عدالتمحور.
2. تحولگرایی و نوخواهی مستمر عقلانی در چارچوب مبانی مترقی اسلام و قانون اساسی و استفاده از روشها و سازوکارهای جدید و مبتنی بر اصول علمی و تجربی برای تضمین پویایی جامعه.
3. اصل مترقی در ولایت مطلقهی فقیه بهعنوان نماد عینی مردمسالاری دینی.
4. مبانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و قابلیت کارآمدی نظام بهعنوان دستاورد بزرگ انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران.
5. قانون اساسی بهعنوان سند میثاق دینی و ملی مردم.
6. حفظ و تحقیق و ترویج اندیشه و آموزهی امام خمینی(ره) معمار بزرگ انقلاب و نظام اسلامی ایران و رهنمودهای مقام معظم رهبری.
7. منشأ الهی حکومت و نقش تعیینکننده مشارکت عامهی مردم و آرای عمومی در تجلی آن نظام سیاسی کشور.
ج. خطی مشی و راهبردها:
1. عدالتخواهی و نوخواهی در همهی عرصههای فردی اجتماعی و تلاش برای دستیابی به توسعهی همهجانبه و متوازن و عدالتمحور.
2. تحولگرایی و نوخواهی مستمر عقلانی در چارچوب مبانی مترقی اسلام و قانون اساسی و استفاده از روشهای و سازوکارهای جدید و مبتنی بر اصول علمی و تجربی برای تضمین پویایی جامعه.
3. تاکید به کرامت و منزلت انسان و حفظ و پایبندی به حقوق شهروندی در عرصههای گوناگون و تأمین امنیت اجتماعی مردم.
4. تقویت آزاداندیشی و مبارزه با تصلّب و تحجّر و تأویل و التقاط و همچنین گسترش آزادیهای مشروع و قانونمند در سپهر خصوصی و اجتماعی.
5. اتکاء به فرهنگ و هویت اسلامی ایران و ترویج خودباوری ملی با تأکید بر نقش و جایگاه برجستهی روحانیون، دانشگاهیان و فرهنگیان بهعنوان فرهنگسازان و هادیان جامعه.
6. اعتقاد و باور عمیق به امکان توسعه و آبادانی و پیشرفت همهجانبهی ایران با توجه به جایگاه منطقهای و بینالمللی آن در چارچوب سند چشمانداز بیست ساله از طُرق گوناگون با تکیه بر تولید علم و فناوری نوین.
7. اهتمام به تقویت روحیهی همبستگی ملی و تلاش برای گسترش اعتمادسازی میان شهروندان و حاکمان.
8. تلاش برای افزایش تحمل و مدارای حکومت با شهروندان و پرهیز از دخالت در حوزهی خصوصی آنان.
9. مبارزه نظاممند و بیاغماض با مظاهر فساد و تبعیض و عوامل بهوجودآورنده آن در حکومت و قطع پیوند نامشروع کانونهای قدرت و ثروت.
10. شایستهسالاری در بهکارگیری مدیران و مقابله با سلطهی روابط حزبی و باندی و تبارگرایی در ادارهی کشور.
11. حمایت از بهکارگیری مدیران دینباور، مردمگرا، برخوردار از روحیهی خدمتگزاری، کارآمد و متخصص و دارای بینش نظاممندو راهبردی جهت استفاده بهینه و مطلوب از امکانات و فرصتها.
12. گسترش فرهنگ نقد و پرسشگری و نظارت موثر مردم بر اعمال دولتمردان و پاسخگویی مسؤلانه و اقناعی آن به افکار عمومی با تأکید بر نقش ویژهی روشنفکران و رسانهها.
13. تلاش برای افزایش رفاه مردم و تولید ثروت ملی و تأمین اجتماعی از طریق استفاده بهینه از سرمایههای انسانی و مادی کشور و رفع موانع تولید و تلاش برای تأمین امنیت سرمایهگذاری خصوصی.
14. صداقت در گفتار و سلامت در عمل و پرهیز از رفاهطلبی و تجملگرایی حاکمان و ضرورت سادهزیستی و پاکدستی آنان.
15. گسترش نهضت خدمترسانی صادقانه به مردم بهعنوان متولیان اصلی کشور.
16. تلاش در جهت گسترش اخلاق و معنویت و مناسبات سالم اجتماعی توسط دولت و تحکیم مبانی خانواده با تأکید بر ارتقای منزلت زنان در جامعه و نقشآفرینی جوانان.
17. استقبال از تعاملات سازندهی جهانی و مقابلهی مدبرانه با جهانیسازی امریکایی.
18. حمایت از تحکیم و توسعهی روابط با جهان اسلام و دفاع از تشکیل دولت فلسطینی در تمام سرزمینهای فلسطین و همگرایی و روابط مسالمتآمیز و متقابل با کشورهای همسایه.
19. اعتماد به توسعهی صلح عادلانه و امنیت جهانی و روابط صلحآمیز متقابل و تنشزدایی و زمینهسازی برای تشکیل دولت عدل الهی.
20. پذیرش اصول راهبردی عزت، حکمت و مصلحت و نفی هرگونه سلطهگری و سلطهپذیری بهعنوان جهتگیری اصلی سیاست خارجی.[11]
عملکرد و فعالیتهای ائتلاف آبادگران ایران اسلامی
آبادگران با شعار صداقت در گفتار، سلامت در عقل، خدمت صادقانه، که سه شعار راهبردی برایشان بود وارد انتخابات دور دوم شوراهای شهر و روستا شد و توانست در تهران تمامی پانزده صندلی شورای شهر را در یک انتخابات رقابتی بهدست آورد. جریان دوم خرداد یا همان اصلاحطلب که در دورهی اول انتخابات شوراهای شهر و روستا اکثریت مطلق را به دست آورده بود، در این انتخابات با سه لیست انتخاباتی مجزا به صحنه آمد که با شکست قاطع روبهرو شد. محصول کار آبادگران در شورای شهر و شهرداری تهران، شهردار شدن دکترمحمود احمدینژاد بود که با گفتمان خدمت صادقانه، فضای سیاسی و اجتماعی کشور را تا حدود زیادی تغییر داد.[12]
جریان ارزشی و انقلابی که حالا در جامعه بهعنوان آبادگران شناخته شده بود و کمتر از جریان راست نشان داشت، در انتخابات مجلس هفتم شورای اسلامی نیز با اقبال گسترده مردم روبهرو شد و اکثریت مطلق قوهی مقننه را از آن خود کرد. بهطوریکه تمامی 30 کرسی تهران را در مجلس شورای اسلامی را به خود اختصاص داد. این موفقیتها و الزامات اکثریت بودن جریان راست دیروز و ارزشی – انقلابی که اینک با تابلوی آبادگران در جامعه شناخته شده است را بر آن داشت تا به باز تعریف هویت جدید و تبیین مولفههای آن اهتمام ورزد. انتخابات ریاستجمهوری دورهی نهم در پیش بود و ماهیت، اندیشهی سخنگویان و برنامههای این جریان باید بیش از پیش برای افکار عمومی منتشر میشد. اصولگرایی محصول این فرایند بود و حالا جریان اصولگرایی بر آمده از راست دیروز و آبادگران وقت با سخنگویان، گفتمان و برنامههای جدید و نو در برابر جریان اصلاحطلبی صفآرایی کرد و توانست در انتخابات نهم[13] و دهم ریاستجمهوری با انتخاب شدن محمود احمدینژاد پیروز انتخابات باشد.[14] سایتwww.abadgran.ir پایگاه اطلاعرسانی این گروه میباشد که نظرات، دیدگاهها، و مواضع خود را در آن منعکس میکنند.