دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اندیشه ی سیاسی ابن سینا

No image
اندیشه ی سیاسی ابن سینا

ابن سينا، فلسفه ي سياسي، انديشه ي سياسي، عقل و وحي، نبوت، قانون، نظام هاي سياسي، علوم سياسي

نویسنده : سيد محمد ذوالفقاري

حسین‌ بن‌ عبدالله ‌بن‌سینا در سوم صفر۳۷۰هجری، در قریه‌ی افشنه در نزدیکی بخارا به دنیا آمد. در آن زمان شهر بخارا پایتخت و مرکز فرهنگی و علمی سلسله‌ی سامانیان بود، که در شرق ایران بر خراسان و ماوراءالنهر حکمرانی می‌کردند.[1] فلسفه و پزشکی را در بخارا آموخت، او از اساتیدی همچون اسماعیل زاهد در فقه، ناتلی در منطق و هندسه و ستاره‌شناسی بهره برد، ولی به سرعت به استقلال فکری رسید، و خود را از استادانش بی‌نیاز یافت.[2] در شانزده سالگی در همه‌ی علوم زمان خود استاد شد. مهارت ابن‌سینا در علم پزشکی او را، همواره مورد توجه فرمانروایان قرار داده بود. وی در سال ۳۷۸هجری با معالجه‌ی نوح بن منصور سامانی، شهرت فراوانی کسب کرد و همین مسئله باعث گشایش باب نوینی در زندگی علمی و فعالیت سیاسی او شد.
زندگی ابن‌سینا، آکنده از سوانح سیاسی است. وی در زندگی پربار علمی و فکری خود، همواره با مشکلات سیاسی و با تحولات سیاسی دولت‌های کوچک آن زمان روبه‌رو بود. در واقع ابن‌سینا پیوسته از دربار امیری به دربار امیری دیگر انتقال می‌یافت. گاه منصب دیوانی می‌پذیرفت و به خدمات دولتی سرگرم می‌شد و گاهی هم به تدریس، تعلیم و تصنیف کتاب می‌پرداخت. ابن‌سینا در نهایت به سال ۴۲۸هجری در شهر همدان چشم از دنیا فروبست [3]

تالیفات ابن‌سینا

ابن‌سینا از پرکارترین دانشمندانی است که روزگار به خود دیده است، برخی از محققان 242 اثر برای او شمرده‌اند که البته برخی از آنها امروز در دسترس نیست.[4]

کتاب الاشارات و التنبیهات فی المنطق و الحکمه، که یکی از مهم‌ترین کتاب‌های او در منطق و فلسفه و کتاب الشفاء، که شاهکار ماندگار ابن سینا در فلسفه و کتاب القانون فی‌الطب، معروف‌ترین کتاب او در پزشکی است. عیون‌الحکمه، حکمه‌المشرقیه یا الفلسفه المشرقیه، تفسیر سوره‌های از قرآن، معراج‌نامه، دانش‌نامه‌ی علائی و... برخی از مهم‌ترین آثار وی هستند.[5]

عمده‌ی آثار قلمی ابن‌سینا در زمینه‌ی فلسفه، منطق و طب است و در زمینه‌ی سیاست آثار مستقل چندانی از او در دست نداریم. در این مورد که چرا ابن‌سینا به رغم آثار عدیده و مفصلی که در زمینه‌های فلسفه، منطق و طب بر جای گذاشته در امر سیاست این قدر کم دست به قلم برده فرضیاتی ارائه شده است. یکی از این فرضیات اشاره به سایه‌ی سنگین نظام فلسفه‌ی سیاسی فارابی بر ابن‌سینا دارد، و بیان می‌دارد که فلسفه‌ی سیاسی فارابی به حدی محکم و استوار طرح شده بود، که گذر از آن بسادگی ممکن نبود. همچنین اشتغالات علمی دیگر مثل طب، درگیری‌های سیاسی و تصدی مناصب حکومتی عامل دیگری در کم توجهی او به سیاست نظری ذکر شده است.[6] اما با این وجود آثاری از ابن‌سینا در باب حکمت عملی و سیاست موجود است که بیانگر اندیشه‌ی سیاسی اوست که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

1. النجاه من الغرق فی البحرالضلالات؛

2. رساله فی‌السیاسه؛

3. اثباة‌النبوه؛

4. چگونگی جمع‌آوری خراج و تنظیم لشکر و نگهداری غلامان؛

5. تدبیر منزل العسکر؛

6. ظفرنامه؛

7. رساله در عدل پادشاهی.[7]

جایگاه دانش سیاسی در طبقه‌بندی علوم نزد ابن‌سینا

ابن‌سینا علوم را به دو قسم حکمی (علمی) و غیر حکمی تقسیم می‌کند. دسته‌ی اول علومی‌اند که احکام‌شان در تمام برهه‌های زمان جاری است و به دو نوع نظری و عملی تقسیم می‌شوند. غایت علوم نظری بر خلاف علوم عملی اعتقاد یقینی به حال موجوداتی است که وجود آنها به فعل انسان بستگی ندارد. ما بعدالطبیعه (علم اعلی) ریاضیات (علم اوسط) و طبیعیات (علم ادنی) سه نوع علم نظری‌اند. حکمت عملی یا مخصوص شخص واحد است (تهذیب اخلاق) یا به دیگران نیز مربوط می‌شود (سیاست مدن و تدبیر منزل).[8] بدین ترتیب ابن‌سینا دانش‌سیاسی را در حیطه‌ی دخل و تصرف عقل عملی قرار می‌دهد و در آخر "کتاب نجات" طی بحثی به‌عنوان (فی عقد المدینه) نمونه‌ای از خلاقیت عقلانی در عرصه‌ی سیاست را نمایش می‌دهد.[9]

تفکرات سیاسی ابن‌سینا

اندیشه‌ی سیاسی ابن‌سینا را می‌توان در محورهای ذیل بیان کرد:

1- اجتماع بشری و چگونگی تاسیس مدینه:

ابن‌سینا اجتماع و تمدن مطلوب بشری را فقط و فقط ناشی از نیاز افراد بشر به یکدیگر دانسته، و زندگی گروه‌های پراکنده‌ی انسانی را که از هیچ قانون شهری پیروی نمی‌کنند را به دور از شباهت به زندگی انسانی معرفی می‌کند.[10] به عقیده‌ی ابن‌سینا انسان به تنهایی نمی‌تواند متکفل همه‌ی امور معیشتی خود گردند، بر همین اساس انسان‌ها اگر نه بالطبع دست‌کم بالعرض و به منظور بدست آوردن وضعیت کمال مطلوب در زندگی خود نیازمند گردهمایی... و زندگی مدنی هستند.[11] انسان‌ها در این زندگی جمعی برای گذران زندگی خود نیازمند تقسیم کار و بهرمندی از توانای‌های یکدیگرند.

وی پس از بیان ضرورت زندگی اجتماعی و تقسیم کار در آن به اصل مشارکت اشاره می‌کند و می‌گوید «وجود و بقای انسان نیازمند مشارکت است.»[12] مشارکت به مفهوم احساس تعهد تک تک انسان‌ها برای حضور فعال در اجتماع و مدینه و بر عهده گرفتن یک نقش ویژه می‌باشد که در نتیجه‌ی آن تعاون معاوضه و معامله به وجود می‌آید.[13]

2- قانون و قانون‌گذار در مدینه:

بدیهی است که قوام و تداوم اجتماع بشری و نظم مدنی بدون وجود مقررات سامان‌بخش که اصطلاحا قانون نامیده می‌شود، ممکن نخواهد بود. بنابراین مدینه‌ی مورد نظر ابن‌سینا نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیازمند قانون است. ابن‌سینا از آنچه ما آن‌را قانون می‌نامیم با عناوین مختلفی یاد کرده مانند قانون، ناموس، سنت، محمودات و شریعت ولیکن جامع همه‌ی آنها را شریعت می‌داند.[14] جامعه‌ی بشری پس از مشارکت و معاملات که از لوازم مشارکت است برای استمرار زندگی جمعی انسان‌ها نیازمند عدالت و قوانین عادلانه است که رفتار افراد را بر اساس حق و استحقاق تنظیم کند. تاکید اصلی ابن‌سینا در اداره‌ی مدینه بر قانون‌مند بودن آن بویژه بر مبنای شریعت الهی است. یعنی در نظر وی شریعت منشا اصلی و چارچوب کلی قوانین مورد نیاز مدینه و جوامع بشری را تشکیل می‌دهد. ابن‌سینا در امر قانون‌گذاری با اختراع مخالف است و شریعت نازل‌شده آسمانی را مبنای زندگی مدنی می‌داند ولی با این حال معتقد است در شریعت فقط چارچوب اصلی و به اصطلاح امروزین، قوانین اساسی و بنیادین آمده است، ولی تفریع و تقنین مفصله با توسل به اجتهاد و با استفاده از نظرات اهل مشورت یعنی نخبگان و کارشناسان با نظارت کلی خلیفه، امام یا سائس مدینه صورت می‌گیرد.[15] ابن‌سینا جزئیات را به عهده‌ی تفسیر و فهم میراث وحیانی قرار می‌دهد که از طریق روش‌های زبانی، تفسیر قرآن و روایات و دانش اصول فقه سعی در فهم آن دارد[16] و فقط از این طریق است که قوانین متناسب با اوقات متغیر امکان وضع دارد، و از این طریق است که در امر قانون‌گذاری میان عقل و وحی جمع می‌شود. قوانین شامل حوزه‌های دنیوی و اخروی یعنی مادی و معنوی هر دو می‌گردد، و مدینه و اجتماع انسانی از هیچ یک از این دو حوزه بی‌نیاز نمی‌باشد.[17]

از نظر ابن‌سینا قانون‌گذار کسی جز نبی نیست که در سایه‌ی برخورداری از «عقل قدسی» همواره در اتصال با عقل فعال به سر می‌برد. ابن‌سینا همانند فارابی، همان سلسله مراتبی را که در جهان هستی وجود دارد را در ساختار مدینه و سلسله مراتب موجودات صادق می‌داند، و بر اساس جریان فیض الهی به بررسی ساختار مدینه و سلسله مراتب موجودات می‌پردازد. که برای درک اندیشه‌ی سیاسی او پیرامون نبوت، بسیار حائز اهمیت است. ابن‌سینا معتقد است که خداوند مردم را از حیث عقول و آراء متفاوت خلق کرده است. بعضی از آنها دارای استعداد قوی هستند چنان‌که برای اتصال به عقل فعال حاجت به تحقیق و تعلیم بسیار ندارند، و در واقع این‌ها کسانی هستند که از عقل قدسی برخوردارند که البته فقط پیامبران از آن بهره‌مند هستند. بنابراین از حیث اختلاف در عقول و استعدادهاست که اختلاف در طبقات اجتماع حاصل می‌شود. اگر همه‌ی مردم از زمره‌ی ملوک و فرمانروایان و یا همگی از فقیران بودند جامعه قوام نمی‌یافت و نظام آن از هم می‌گسیخت. بنابراین برای مسئولیت اجتماعی، اشتراک و تفاوت لازم است. تلاش عمده‌ی ابن‌سینا در طرح اندیشه‌ی سیاسی خود متوجه رهبری جامعه است و مسئله‌ی اصلی برای او این است که چه کسی باید حکومت کند. از این جهت اندیشه‌ی سیاسی ابن‌سینا در راستای تبیین «نبوت»، تمرکز یافته و دارای دو وجه اساسی است. به عبارت دیگر اندیشه‌ی سیاسی ابن‌سینا از یک سو با عقل و توضیح جایگاه نبوت در پیوند است و بر همین اساس، پیامبر یا نبی از دیدگاه او کسی است که به لحاظ فطرت و استعداد طبیعی به عقل فعال متصل است و از سوی دیگر اندیشه‌ی سیاسی او با مسئله «مدنی‌الطبع بودن آدمی» مرتبط است. به عبارت دیگر، در اندیشه‌ی سیاسی او، هم ارتباط انسان با عالم قدسی و متعالی برقرار می‌شود و هم خصلت اجتماعی انسان و نیاز به همکاری و همزیستی مورد تأکید قرار می‌گیرد. بنابراین، ابن‌سینا کوشیده است تا یک نظریه‌ی فلسفی موافق با شریعت اسلامی مطرح کند که در عین حال با نظر کلی وی درباره‌ی جهان سازگار باشد.[18] به عقیده‌ی ابن‌سینا طریقه‌ی «نص» مناسب‌ترین نحوه‌ی جایگزینی زمامدار است؛ چرا که از ایجاد آشوب و چند دستگی جلوگیری می‌کند.[19] برخی از محققان معتقدند با پیوندی که در اندیشه‌ی ابن‌سینا، میان نبوت و سیاست برقرار شد، فلسفه‌ی مشرق تمدن اسلامی را در مسیری انداخت که بحث فلسفی درباره‌ی سیاست را متوقف نمود.[20] پذیرش نص برای امام و خلیفه از عمده آرائی است که ابن‌سینا را به آموزه‌های شیعی متمایل می‌سازد.[21]

انواع نظام سیاسی در اندیشه‌ی ابن‌سینا

1- نظام سیاسی وحدانی (خودکامه): ابن‌سینا در وجه تسمیه‌ی این نوع از نظام سیاسی می‌گوید «به این دلیل این حکومت را وحدانی می‌نامیم که رهبر آن از شرکت دادن هر کس در مقام و منزلت خود امتناع می‌ورزد.»[22] هدف سیاست وحدانی و تغلبی به تسلیم محض واداشتن مردم مدینه است.

2- نظام سیاسی کرامت: در این حکومت رئیس مدینه مصالح حکومت‌شوندگان را رعایت می‌کند، نه به خاطر عوض مادی خاص، بلکه برای این‌که آنان در تعظیم و تکریم وی بکوشند. این نظام سیاسی اعتبار و افتخارطلب است و در آن عزت و افتخار قومی و میهنی بر همه چیز مقدم است.

3- نظام سیاسی فکریه: ابن‌سینا این نظام را چنین تعریف می‌کند «ریاست فکریه چنین است که پیشوا ثروتمند باشد و ریاست، رهبری و تدبیر امور دیگران را به خاطر ثروتش به دست آورد، اما بدون آن‌که جنبه‌ی زور و غلبه داشته باشد.»

4-نظام دموکراسی: ابن‌سینا عینا واژه‌ی دموکراسی را بکار برده و در تعریف این نظام می‌گوید «سیاست دموکراسی آنست که همه‌ی اهالی مدینه در مقابل قانون برابر و از حقوق و کرامت یکسانی برخوردار باشند... در این نظام کسی نمی‌تواند به جز از راه اجماع و اتفاق‌نظر همگان به مقام ریاست برسد. آنان هر وقت بخواهند می‌توانند آن ریس را تغییر بدهند.»[23] ابن‌سینا می‌گوید «هدف نهایی نظام دموکراسی آزادی است.»[24]

5-نظام سیاسی سقراطی: ابن‌سینا از دو نظام نام برده که عبارتند از: «نظام سیاسی خیر» و «نظام سیاسی ملک» که از مجموع این‌ها با نام مشترکی با عنوان «نظام سقراطی» یاد می‌کند. در این نظام‌ها رهبر جامعه صرفا به دلیل استحقاق و شایستگی که دارد به مقام ریاست رسیده، چرا که بر وضع سنن و قوانین و یا حفظ و حراست آنها توانای دارد. منظور ابن‌سینا از سنت شریعت، دین اسلام است.

نظام سیاسی مطلوب ابن سینا نظام سقراطی است که آن‌را در الهیات شفا بر نظام نبوت و امامت تطبیق داده است.[25]

تاثیر ابن‌سینا بر ادوار بعدی

نفوذ و اثرگذاری فکر بلند و اندیشه‌ی توانای ابن‌سینا بر اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان بعد از خود یک واقعیت انکارناپذیر است. به‌گونه‌ای که اقبال لاهوری می‌گوید «نفوذ و شخصیت ابن‌سینا چنان عظیم بود که حتی دیر زمانی پس از او تغییر یا بسط نظریات او بزه‌ای نابخشودنی به شمار می‌رفت.»[26]

تاثیر ابن‌سینا هم در عالم اسلامی و هم در غرب فوری و دیرپای بود... در قرن پنجم و ششم هر فیلسوف عمده‌ی منطقه‌ی مغرب اسلامی خواه ابن‌باجه، ابن‌طفیل یا ابن‌‌رشد به درجات مختلف تحت تاثیر ابن‌سینا قرار گرفتند. تاثیر ابن‌سینا در مکاتب فلسفی اسلامی غیر مشائی نیز دارای اهمیت است. بدون اطلاع کافی از تعالیم ابن‌سینا، درک مکتب اشراق غیر ممکن است. فلسفه‌ی اسماعیلی دوره‌ی فاطمی و تقریبا تمامی فیلسوفان برجسته‌ی اسلامی بعدی مانند میرداماد در ایران و شیخ‌احمد سرهندی در هند، عمیقا مدیون و مرهون ابن‌سینا بودند، و «حکمت متعالیه» صدرالدین شیرازی را، بدون توسل به تعالیم ابن‌سینا هرگز نمی‌توان درک کرد. تا امروز هرجایی که بیان اصیل و درستی از حیات عقلانی اسلامی وجود دارد، روح ابن‌سینا به انحای مختلف در آنجا حاضر است.[27]

به موازات اثرپذیری سراسر سرزمین‌های اسلامی در سده‌های مختلف از فلسفه‌ی ابن‌سینا، اروپا نیز از قرون وسطی تا عصر روشنگری کاملا تحت‌تاثیر ابن‌سینا قرار داشت و به همبن دلیل است که «مکتب لاتین سینوی» اصطلاح رایج مدارس و دانشگاه‌های اروپایی در گذشته گردیده بود.[28] تاثیر اندیشه‌ی ابن‌سینا بر افرادی همچون توماس آکویناس[29] -که در آثارش به روشنی دیده می‌شود،[30]- دونس اسکوتوس، آلبرت ماکنوس و رابرت گروستست غیرقابل انکار است.[31]

مقاله

نویسنده سيد محمد ذوالفقاري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیمان صلح پاریس

پیمان صلح پاریس

یکی دیگر از پیمان‌های ننگینی که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بین ایران و انگلیس بسته شد، پیمان صلح پاریس بود که انگلیس به دلیل تصرف هرات، توسط ایران، چندین شهر جنوب ایران را تصرف کرد، که منجر به بستن پیمان بین دو کشور گردید.
پیمان سعدآباد

پیمان سعدآباد

سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود.
No image

جان میلتون John Milton

پر بازدیدترین ها

No image

مهاجرت کبری

No image

مهاجرت صغری

No image

جیمز دیویس

Powered by TayaCMS