دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

انفجار جمعیت Population Explosion

No image
انفجار جمعیت Population Explosion

كلمات كليدي : جمعيت، جمعيت شناسي، انفجار جمعيت

نویسنده : مهدي رحمان زاده

این واژه به‌دنبال افزایش و ازدیاد بیش از حدّ جمعیت، توسط جامعه‌شناسان (Sociologists) و جمعیت‌شناسان (Demographist) به‌کار برده شده است. مسئله انفجار جمعیت یکی از پدیده‌های قابل توجه جهان معاصر به‌طور اعم و جهان سوم به‌طور اخص شناخته شده است.[1]

اولین دانشمندی که به‌طور جدی با مطالعه دقیق خود، اهمیت ازدیاد جمعیت را به دنیا عرضه کرد، توماس مالتوس (Thomas Malthus) اقتصاددان بدبین و کشیش انگلیسی بود. او در سال 1798 میلادی کتاب خود را با عنوان "رساله‌ای درباره‌ی اصول جمعیت" منتشر کرد. بحث مالتوس درباره‌ی عدم تعادل بین جمعیت و وسایل معیشت بود. او معتقد بود با افزایش دستمزدها(فراتر از سطح حداقلی معیشت) جمعیت افزایش می‌یابد، چون همراهی افزایش دستمزدها با افزایش میزان تولید، باعث فراوانی بیشتر مواد غذایی و کالاهای ضروری شده و بچه‌های بیشتری قادر به ادامه حیات خواهند بود. به اعتقاد او، وقتی دستمزدها افزایش می‌یابد و با فرض سیری‌ناپذیری امیال جنسی فقرا، می‌توان انتظار داشت که در صورت عدم وجود مانع، جمعیت، طی هر نسل(هر 25 سال یک‌بار) دو برابر گردد. به‌همین علت علی‌رغم افزایش درآمدهای‌ فقرا، همچنان طبقات فقیرتر جامعه، فقیر باقی می‌مانند؛ چراکه جمعیت براساس "تصاعد هندسی"، با نرخ 2، 4، 8 و 16، افزایش می‌یابد در حالی‌که افزایش مواد غذایی تابع "تصاعد حسابی" با نرخ 1، 2، 3 و 4 است. بدین جهت، ناکافی بودن تولید مواد غذایی، باعث محدود شدن رشد جمعیت شده و بعضاً درآمد سرانه نیز به سطحی کمتر از معیشت تنزل می‌یابد. تعادل وقتی به وجود می‌آید که نرخ رشد جمعیت، با افزایش تولید همگام گردد. مالتوس پیش‌بینی می‌کرد، که میان جمعیت و مواد غذایی، در نتیجه‌ی جنگ، بیماری طاعون و قحطی تعادل برقرار شود. با وجود این پیش‌بینی‌های مالتوس، به‌علت نوآوری‌های تکنولوژیکی در کشاورزی و استفاده وسیع از وسایل ضدبارداری در جوامع پیشرفته به حقیقت نپیوست.[2]

از نیم قرن پیش، خصوصاً پس از پایان جنگ جهانی دوم به بعد، شاهد پیدایش مشکل جدیدی هستیم. در کشورهایی که زیربنای اقتصادی‌شان در وضع سنّتی باقی مانده است پیشرفت پزشکی، کاهش قابل ملاحظه‌ی مرگ و میر را به دنبال آورده و هیجان برانگیخته‌شده بر اثر غرب‌گرایی در جامعه، موانعی را که باعث تحدید موالید بود، از میان برداشته است. انفجار جمعیتی که اولین نشانه مرحله‌ی انتقالی است؛ حتی قبل از آن‌که کشور به نوسازی زیربناهای خود و به ایجاد یک اقتصاد مؤثر و مکانیزه بپردازد، آغاز می‌شود. «90 درصد افزایش جمعیت مربوط به کشورهای رو به توسعه آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین است.»[3]

روند رشد جمعیت در جهان

در آغاز قرن نوزدهم، جمعیت جهان هنوز کمتر از یک میلیارد نفر بود که در سال 1900 از یک میلیارد و نیم هم تجاوز نمود، یعنی در عرض یک قرن آشکارا کمتر از دو برابر شد. لیکن تنها در ربع قرن گذشته، یعنی از سال 1950 تا 1975 با شصت درصد افزایش به اندازه رقم فوق؛ یعنی کل جمعیت جهان در سال 1900 بر تعداد خود افزود. افزایش شدید جمعیّت جهان امر تازه‌ای است؛ لیکن آهنگ کنونی آن اتفاقی به‌نظر نمی‌رسد؛ زیرا این وضع، در طول چندین سال گذشته جریان داشته و احتمالاً به‌نظر می‌رسد، که لااقلّ در سطح کلّی باز هم سالیان درازی در همان حدّ باقی بماند.[4]

دکتر بیژن زارع می‌نویسد: «جمعیت جهان در حال حاضر(2005) از مرز 6 میلیارد نفر گذشته است و پیش‌بینی می‌شود که تا سال 2010 به 7 میلیارد و در 2025 به 2/8 میلیارد نفر برسد؛ اگر چه به‌نظر می‌رسد، میزان رشد جمعیت جهان در حال کاهش است؛ اما دست‌کم تا سال 2020 به افزایش ادامه خواهد داد».[5]

پیشرفت و ترقّی بهداشت و همچنین اعمال قدرت متعدد بهداشتی در معیار بسیار گسترده‌تر، از دو جهت منجر به افزایش جمعیت شده است: از یک سو میزان مرگ و میر اطفال کاسته شده و از سوی دیگر به‌طور قابل ملاحظه‌ای بر متوسط طول عمر افراد افزوده شده است. تحوّل جمعیت جهان منحصراً نتیجه‌ی تفاوت‌ میان این دو میزان می‌باشد.

"پل ارلیش" زیست‌شناس مشهور در کتاب "انفجار جمعیت" می‌نویسد: «در سال 1978 کتاب بمب جمعیت (The population Bomb) همچون هشداری بود که اگر انفجار جمعیت جهان تحت کنترل قرار نگیرد و بی‌درنگ مهار نشود، مصیبت بزرگی بشر را مورد تهدید قرار خواهد داد، در آن هنگام کثرت جمعیت جهان بسان بمبی بود که فیوز آن را روشن کرده باشند. اما اکنون دیگر آن بمب منفجر شده است ... اکنون اوضاع جهان دگرگون شده و خطر کثرت جمعیّت، به‌سان زمان تألیف کتاب بمب جمعیت تنها متوجه آینده نیست؛ زیرا در آن هنگام کره‌ی زمین فقط 5/3 میلیارد نفر جمعیت داشت و اکنون (1990) این تعداد به 3/5 میلیارد رسیده و همچنان رو به افزایش است؛ زیرا در مدت شش ثانیه‌ای که طول می‌کشد، تا شما این جمله را بخوانید، 18 نفر دیگر به جمعیت جهان افزوده خواهد شد، هرساعت 11 هزار دهان گرسنه‌ی دیگر برای سیر کردن، وجود خواهد داشت و در هرسال بیش از 95 میلیون نفر به سکنه‌ی زمین اضافه خواهد شد. از طرفی جهان صدها میلیارد تن خاک پوششی و صدها تریلیون گالن آب، برای تولید غلّات در مقایسه با آنچه در سال 1968 دارا بود، از دست خواهد داد ... حتی اگر میزان زاد و ولد، همچنان رو به کاهش رود، جمعیت جهان اگرچه با میزان رشدی خفیف‌تر برای یک قرن دیگر بازهم فزونی خواهد یافت. آمارگران جمعیت بر این عقیده‌اند که این رشد، قبل از این‌که به 10 میلیارد یا بیشتر برسد، متوقف نخواهد شد.»[6]

کنترل جمعیت

مطالعات جمعیتی، کاربردهای نظریات جمعیت‌شناسی، به‌کارگیری روشهای مختلف تنظیم خانواده و محدود کردن رشد جمعیت، از جمله مکانیزم‌ها و روش‌هایی هستند که در تعدیل انفجار جمعیت نقش موثری دارند.

انفجار جمعیت به‌عنوان یک عارضه جهان سومی امروزه نابهنجاریهای مختلف اجتماعی را به‌دنبال آورده و مسائل پیچیده‌ای را برجای گذاشته است نابهنجاری‌هایی از نوع عدم توازن بین جمعیّت و منابع، اشتغال، جمعیت و اسکان جمعیت، محیط زیست و غیره از جمله پیامدهایی هستند، که به‌دنبال رشد بی‌رویه جمعیت بر جوامع، عارض شده‌اند. انفجار جمعیّت باعث محدود شدن توانایی‌ها در بهره‌برداری از منابع می‌گردد و این خود بر سطح زندگی تأثیری منفی برجا می‌گذارد؛ منظور این‌که با کثرت جمعیت از توانایی‌های افراد به‌خوبی نمی‌توان استفاده کرد و در نتیجه از منابع به اندازه‌ی کافی نمی‌توان بهره‌برداری نمود. این وضعیت باعث می‌گردد تا کیفیت زندگی وضعیت قهقرایی پیدا کند. انفجار جمعیت یکی از مسائل مهم جهان عصر حاضر شده و دولت‌های (ملل) مختلف به‌شیوه‌های گوناگون به مبارزه با آن پرداخته‌اند. یعنی از طریق: اشتغال زنان و روش‌های فرهنگی، تعمیم و تعلیم و تربیت، باسواد کردن زنان، و نظایر آن‌ها تا حدود زیادی از دامنه‌های انفجار جمعیت در جوامع مختلف کاسته شده است. کاربردهای جمعیت‌شناسی و به‌طور عملی پرداختن به ابعاد مختلف جمعیت، تا حدود زیادی می‌تواند، انفجار جمعیت را محدود نماید.[7]

جمعیت و جهان سوم

"گیدنز"، می‌گوید: «رشد جمعیت یکی از مهم‌ترین مسائل جهانی است که بشریت در حال حاضر با آن روبروست. نزدیک به یک چهارم جمعیت جهان از سوء تغذیه رنج می‌برند و بیش از 10 میلیون نفر هرسال از گرسنگی می‌میرند. این شوربختی در کشورهای جهان سوم تمرکز یافته است»[8]

سرعت افزایش جمعیت در کشورهای پیشرفته بسیار اندک است و جمعیت این کشورها در حدود هر صد سال یکبار، دو برابر می‌شود و بر عکس سرعت افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه سیر صعودی را می‌پیماید و گاهی هر 18 سال یک‌بار، جمعیت این مناطق دو برابر می‌شود.[9]

محمدتقی شیخی می‌نویسد: «جهان سوم نقش تعیین‌کننده‌ای از نظر جمعیتی در جهان دارد و خواهد داشت، قابل ذکر است هرگونه سرعت یا تأخیری در رابطه باافزایش جمعیت، تا اندازه‌ی ‌زیادی به‌جوامع جهان سوم مربوط خواهد شد؛ این امر بستگی به برنامه‌های جمعیتی دارد؛ اگر آن‌ها در برنامه‌های خود موفق شوند، شاید جمعیت در 8 میلیارد نفر ثابت بماند، وگرنه ممکن است جمعیت روی زمین 2100 میلادی به 14 میلیارد نفر هم برسد ... واقعیت افزایش بیش از حد جمعیت مربوط به‌جلوگیری از مرگ و میر بدون جلوگیری از موالید است پیامد این امر، امروزه در بسیاری از جوامع جهان سوم چون بنگلادش، مصر، نیجریه و هرجای دیگری که ضریب رشد جمعیت زیاد است، کاملاً مشهود است.»[10]

در سال‌های اول قرن بیستم جمعیت کشورهایی که اکنون جهان سوم نامیده می‌شوند سالانه نیم درصد افزایش داشت. بین سال‌های 1950-1920 این ضریب به یک درصد رسید و در سال 1955-1950 به دو درصد و بین سال‌های 1965-1960 به 4/2 درصد رسید. از آن سال به‌بعد، این میزان از درصد افزایش، کاهش یافته است. همزمان با این افزایش، در کشورهای توسعه‌یافته میزان رشد جمعیت آهسته آهسته حدوداً به توقف رسید. به‌عنوان مثال آمریکا با این که سرزمین وسیع و دارای خاک حاصلخیز، منابع طبیعی فراوان و دست نخورده‌ای است، هرگز میزان رشد جمعیت آن از 6/1 درصد تجاوز نکرده است. در حالی‌که در برخی کشورهای جهان سوم این میزان رشد از 4 درصد هم فراتر رفته است.[11]

شهرنشینی و مهاجرت

یکی از وقایع عمده‌ای که همزمان با تجدد و تحول جمعیتی اتفاق افتاده رشد سریع شهرها و سهم عمده‌ی جمعیتی است که در آنها اسکان یافته است این گسترش از سال‌های 1800 ابتدا از جوامع غربی و به‌تدریج از نیمه‌ی قرن بیستم با سرعتی هرچه بیش‌تر در کشورهای جهان سوم آغاز شد.[12]

در دهه‌های اخیر، تفاوت سطح زندگی در شهر و روستا در پایتخت و نقاط دیگر، موجب مهاجرت گسترده از مناطق روستایی به‌مراکز شهرهای بزرگ و از استان‌های مختلف به پایتخت شده و در نتیجه باعث رشد بیش از حدّ جمعیت در شهرهای بزرگ شده است. یافتن شغل و درآمد بیشتر و استفاده از امکانات آموزشی، بهداشتی و تفریحی بیشتر، جزو انگیزه‌های عمده مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به پایتخت و شهرهای بزرگ است.

از نظر بروس کوئن، فرایند شهرنشینی هنگامی روی می‌دهد که عده کثیری از مردم، مناطق کشاورزی را ترک و سکونت‌گاه‌های شهری ایجاد کنند. شمار بالای نوآوری‌های تکنولوژیک در قرن گذشته موجب زندگی جدید شهری شد. پیشرفت‌های تکنولوژیک در کشاورزی، صنعت، حمل و نقل و ارتباطات، همگی به گرایش مردم شهرنشینی کمک کرده‌اند.[13]

انقلاب صنعتی در جوامع غربی به رشد سریع شهرنشینی کمک جالب توجهی کرد. هنگامی که کارخانه‌ها تأسیس شد، تعداد کثیری از مردم برای کار در این کارخانه‌ها، روستاها را ترک کردند. پیشرفت‌های عمده در تکنولوژیک کشاورزی، نیاز به نیروی انسانی را در روستاها کاهش داد و در نتیجه، موجب شد که روستائیان برای یافتن کار به شهرها سرازیر شوند.[14]

تحقیقات جمعیت‌شناسی حاکی است که در جوامع حتی با بیش از 60 درصد جمعیت شهرنشین، میزان رشد طبیعی جمعیت در نقاط شهری پایین‌تر از میزان مشابه در نقاط روستایی است. حال آن‌که اگر مهاجرت عظیمی از نقاط روستایی به‌نقاط شهری صورت بگیرد، میزان موالید در نقاط شهری به‌دلیل جوانی جمعیت مهاجر که یا جدیداً ازدواج کرده‌اند و یا در شرف ازدواج هستند، به‌زودی افزایش می‌یابد.[15]

آمارها حاکی است که نسبت جمعیت ساکن در شهرها از 5/20 درصد در سال 1925 به 47 درصد در حال حاضر رسیده و پیش بینی می‌شود که در سال 2025 به 2/61 درصد افزایش یابد.[16]

جمعیت در ایران

برای توصیف انفجار و افزایش جمعیت در ایران کافی است به آمارهایی که در زمینه رشد جمعیت طی دهه‌های اخیر انجام‌شده است توجه کنیم، طبق گزارش رسمی مرکز آمار ایران طی سال‌های 85-75 به طور متوسط سالانه 1044029 به جمعیت کشور افزوده شده؛ که حاکی از رشد 62/1 درصد به‌طور متوسط در سال است

همچنین گرایش به شهرنشینی و تمرکز جمعیت در شهرها منجر به تغییراتی در رشد جمعیت مناطق شهری و روستایی شده است. میزان شهرنشینی در سال 1385، 46/68 درصد بوده است. مقایسه میزان شهرنشینی در این سال با سال‌های 1375 و 1365 یک روند افزایشی را نشان می‌دهد. این میزان برای سال 1375 برابر با 31/61 درصد بوده است. در سال 1385 بالاترین میزان شهرنشینی مربوط به استان قم 93/91 درصد بود و استان تهران با 35/91 درصد در مرتبه‌ی بعدی قرار دارد.[17]

مقاله

نویسنده مهدي رحمان زاده

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیمان صلح پاریس

پیمان صلح پاریس

یکی دیگر از پیمان‌های ننگینی که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بین ایران و انگلیس بسته شد، پیمان صلح پاریس بود که انگلیس به دلیل تصرف هرات، توسط ایران، چندین شهر جنوب ایران را تصرف کرد، که منجر به بستن پیمان بین دو کشور گردید.
پیمان سعدآباد

پیمان سعدآباد

سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود.
No image

جان میلتون John Milton

پر بازدیدترین ها

No image

مهاجرت کبری

No image

مهاجرت صغری

No image

جیمز دیویس

Powered by TayaCMS