حزب توده، سازمان نظامي حزب توده، شوراي متحده، اتحاديه ي دهقانان، تشكيلات دموكراتيك زنان، سازمان جوانان، سازمان دانشجويان، سازمان
نویسنده : محمد علی زندی
حزب توده ایران، یکی از پرسابقهترین، منسجمترین و متشکلترین احزاب تاریخ معاصر ایران است که دو هفته پس از استعفای اجباری رضاشاه و پایان دو دهه سلطهی استبدادی او بر ایران، در 7 مهر (یا 10 مهر) 1320ش، با موافقت و رهنمود دولت شوروی در ایران تأسیس گردید.[1] موسسین اولیهی حزب را میتوان به چهار گروه تقسیم کرد: یک گروه، بخشی از 53 نفر بودند. گروه دوم، عدهای از عناصر ملی بودند که سابقهی آزادیخواهی داشتند مانند سلیمانمحسن اسکندری، علی امیرخیزی، پروین گنابادی و عبدالحسین نوشین و... گروه سوم، کمونیستهای قدیمی بودند که قبل از 53 نفر دستگیر شده و ده سال در زندان بودند مانند اردشیر آوانسیان و رضا روستا و گروه چهارم، کسانی بودند که ایرج اسکندری و غیره میخواستند آنها را به عنوان عناصر ملی جلب کنند.[2]
نام توده برای آن انتخاب شد تا یک جبههی وسیعی را در بر گیرد تا فقط به کمونیسمها محدود نشود. حزب در ابتدای فعالیت از بیان مرام خود طفره میرفت، اما بعد از سال 1329ش، زیر اساسنامهی خود، حزب تودهی ایران را سازمان سیاسی طبقه کارگر و جهانبینی آنرا مارکسیسم، لینینسم و اصول تشکیلاتی آنرا ناشی از همین جهانبینی قلمداد کرد.[3]
حزب توده به منظور جذب عناصر مختلف اجتماعی و سیاسی و بهرهگیری از ظرفیتهای مختلف در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، کارگری، سیاسی و علمی کشور و ایجاد پایگاههای اقمار برای تقویت و ایجاد حاشیه امنیتی حزب، به تشکیل سازمانهای متعددی اقدام کرد که برخی از آنها به ظاهر مستقل بودند و ارتباطی به حزب نداشتند، اما در واقع از گروههای هوادار و مرتبط و شعب و دستهجات پیرامون حزب به حساب میآمدند. حمایت و پشتیبانی حزب در تأسیس، اداره، فعالیت و اجرای برنامههای این سازمانها، از یک برنامهی حساب شده حکایت میکرد. انتشار نشریات و برگزاری میتینگها و فعالیت در عرصههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در بخشهای گوناگون و در میان اقشار و در همهی سطوح فراهم آورده بود که بخشی از فعالیت حزب را باید در این گروهها و جمعیتها جستجو کرد.[4] در ادامه به اجمال به بررسی و معرفی برخی از گروهها و سازمانهای وابسته به حزب توده میپردازیم.
سازمان نظامی (افسری) حزب توده
سازمان نظامی یا سازمان افسری حزب توده در بهار 1323ش توسط عبدالصمد کامبخش (مسئول سازمان و رابط هیئت اجرائیه با کمیتهی مرکزی حزب)، سرهنگ عزتالله سیامک و سروان خسرو روزبه تأسیس و بنیانگذاری شد.[5] این سازمان مهمترین پوشش و سپر امنیتی حزب در برابر ضربات مخالفان رژیم بود. رهبران حزب توده از طریق افسران تودهای در مراکز مهم نظامی مانند رکن دو ارتش، فرمانداری نظامی، دادرسی ارتش و غیره، میتوانست از بسیاری مسایل مطلع شود و خود را حفظ کند.[6]
سرهنگ عبدالرضا محمدعلی آذر، سروان خسرو روزبه، سروان محمدباقر آگهی، سروان یوسف مرتضوی، ستوان عبدالحسین آگاهی، ستوان احمدعلی رصدی اعتماد و ستوان هوشنگ طغرایی هیئت اجرائیهی این سازمان را تشکیل میدادند.[7]
در مرداد 1324ش قیام افسران خراسان به رهبری برخی از سران این سازمان از جمله آذر و اسکندانی صورت گرفت که به کشته شدن شماری از آنان و شکست قیام انجامید.[8]
در آذر 1325ش سازمان از سوی حزب توده منحل شد. روزبه این اقدام را اخراج افسران از حزب و نوعی خیانت تلقی میکرد. وی در مقام مسئول تشکیلات سازمان در سال 1326ش همراه با جمعی دیگر از هیئت اجرائیه، سازمان آزادیخواه را تشکیل داد. که این سازمان در سال 1327 با حزب توده ائتلاف کرد و دو یا سه سال بعد در حزب ادغام شد. در بعضی از منابع، شکلگیری غیر رسمی سازمان نظامی را سال 1323ش و رسمیت یافتن آن را سال 1329ش ذکر نمودهاند.[9]
در اواخر شهریور و در اوایل پاییز 1333ش سازمان افسران کشف و متلاشی شد. به نظر برخی منابع 700 تن، برخی دیگر 429 تن[10] و برخی دیگر 500 تن از اعضای این سازمان (افسران شهربانی، ارتش و ژاندارمری) دستگیر شدند که عدهای (31 یا 27 نفر) محکوم به اعدام، که حکم اعدام 21 نفر به اجرا درآمد، و بقیه به زندانهای طویلالمدت محکوم شدند.[11]
انجام چند ترور از جمله قتل محمد مسعود و دهقان از روزنامهنگاران، توسط این سازمان انجام گرفت.[12] حزب توده علاوه بر سازمان نظامی یا سازمان افسران، تشکیلات نظامی دیگری به نام سازمان درجهداران داشت که تشکیل آن به پیش از سال 1332ش مربوط میشود. امانالله قریشی، اکبر شاندرمنی و رحمتالله جزنی به ترتیب، مسولان سازمان درجهداران حزب توده بودند.[13]
شورای متحده (اتحادیهی شورای متحدهی مرکزی کارگران)
حزب توده به علت نقشی که برای خود در جنبش کارگری قایل بود، از همان ابتدای فعالیت به تشکیل اتحادیههای کارگری مبادرت ورزید. که نخستین تشکیلات کارگری مرتبط با حزب توده بود،[14] که در سال 1321ش تأسیس شد. اردشیر آوانسیان و رضا روستا که از کمونیستهای قدیمی بودند، در این کار پیش قدم بودند. که تعداد اعضای آن را سیهزار نفر ذکر کردهاند.[15] حزب توده در تمام ایران اتحادیهی کارگری تأسیس کرد. در بهار 1323ش با ادغام چهار فدراسیون کارگری مرتبط با حزب توده، شورای متحدهی مرکزی اتحادیههای کارگران و زحمتکشان ایران تشکیل شد که شصت اتحادیهی وابسته و صد هزار عضو داشت[16] و روزنامهی ظفر را به مدیر مسئولی روستا منتشر میکرد.[17] تشکیلات کارگری حزب توده طی سالهای 1322ش تا 1332 صدها اعتصاب را در کارخانههای سراسر کشور سازماندهی کردند و بعضا به موفقیتهایی دست یافتند. در 22 تیر 1325 بزرگترین اعتصاب صنعتی ایران و یکی از بزرگترین اعتصابها در خاورمیانه، با شرکت شصت و پنج هزار کارگر در خوزستان به تشویق حزب توده و شورای متحده صورت گرفت.[18] طبق ارقام ارائه شده از سوی رضا روستا، رهبر شورای متحده، در سال 1324، جمع کل اعضای آن بیش از دویست و نه هزار نفر بود. به نوشتهی آبراهامیان، شورای متحده در سال 1325 شامل 186 اتحادیه با 335 هزار عضو بود و از سوی فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری تنها سازمان کارگری اصیل در ایران شناخته شد.[19]
از مسایل مهم این سازمانف فعالیت در نهضت ملی و تحولات جنوب ایران و درگیری و کشمکش با اتحادیهی کارگری یوسف افتخاری (اتحادیهی کارگران و برزگران) بود. این اتحادیه، در اردیبهشت 1223 تأسیس شد که در آن صد و پنجاه هزار نفر عضویت داشتند.[20]
اتحادیهی دهقانان
حزب توده در مهر 1323 اتحادیهی دهقانان را به عنوان سازمان دهقانی وابسته به خود را به وجود آورد. در برنامهی این اتحادیه، بازخرید املاک بزرگ و تقسیم بالاعوض آنها در میان دهقانان بیزمین و کم زمین، تقسیم بلاعوض زمینهای خالصه و الغای روابط موجود ارباب رعیتی، آمده بود. حزب تودهی ایران پس از بهمن 1327 انجمن کمک به دهقانان ایران را تشکیل داد.[21]
سازمان زنان (تشکیلات دموکراتیک زنان)
نخستین تشکل زنان وابسته به حزب تودهی ایران در تیر 1322 (و به نظر کیانوری در سال 1321) با نام تشکیلات زنان ایران تأسیس شد. در سالهای اولیه به دلیل عدم پذیرش عضویت زنان در حزب، به جهت مخالفت سلیمان میرزا اسکندری، رهبر حزب با عضویت آنها، تمامی زنان داوطلب و هواخواه حزب در این سازمان اجتماع کرده بودند.[22]
این سازمان برنامهی کار خود را با شعارهای مبارزه علیه فاشیسم، مبارزه در راه به دست آوردن حقوق مساوی با مردان، مبارزه با استعمار، مبارزه در راه حفظ صلح و مبارزه برای دستمزد مساوی با مردان در مقابل کار مساوی آغاز کرد. تشکیل کنفرانسهای هفتگی و برگزاری کلاسهای مبارزه با بیسوادی برای زنان از فعالیتهای این تشکیلات بود که مجلهی بیداری ما، با امتیاز و مدیریت زهرا اسکندری و سردبیری هما هوشمند را منتشر میکردند.[23]
در سال 1325 اتحادیهی زنان زحمتکش که همسو با شورای متحدهی مرکزی تشکیل شده بود، به تشکیلات زنان ایران پیوست. در همان سال تشکیلات زنان ایران به عضویت فدراسیون دموکراتیک بینالملی زنان درآمد و از آن پس تشکیلات دموکراتیک زنان ایران نامیده شد.[24] به نوشتهی آبراهامیان، حزب توده در همان سال علاوه بر سازمان زنان، برای اعضا و هواداران حزب، تشکل دیگری به نام جامعهی زنان، تأسیس کرد که این دو تشکل در سال 1328 جای خود را به تشکیلات دموکراتیک زنان داد.[25] اعضای این سازمانها و تشکیلات، غالبا از خویشاوندان رهبران حزب توده و بعضا از فعالان انجمن نسوان وطنخواه وابسته به حزب سوسیالیست در اواخر عصر قاجار بودند. در بهمن 1327، تشکیلات دموکراتیک زنان ایران نیز همراه با حزب توده غیرقانونی، و مجلهی بیداری ما توقیف شد. در سال 1329 هیئت اجرائیهی تشکیلات زنان، روزنامهی "جهان تابان" را با شعارهای تساوی حقوق زنان با مردان، مبارزه در راه حفظ صلح و دفاع از حقوق کودکان منتشر کرد.[26]
در سال 1330 سازمان زنان ایران به جای تشکیلات زنان ایران، تأسیس شد و روزنامهی جهان زنان را با شعار، زنان ایران برای به دست آوردن حقوق خود متحد شوید، به عنوان ارگان خود انتشار داد. که این سازمان نیز در همان سال به عضویت فدراسیون دموکراتیک بینالمللی زنان درآمد. در سال 1330 همچنین تشکلهایی به نام شورای مادران و جمعیت حمایت کودکان به ابتکار سازمان زنان ایران تشکیل شد. فعالیت سازمان زنان ایران در سال 1332 در پی کودتای 28 مرداد متوقف شد. فعالیت سازمانها و تشکیلات زنان حزب توده، همچون دیگر شکلهای این حزب در سالها و دهههای بعد از جمله در آستانهی انقلاب و پس از آن نیز تا مدتها به نامهای گوناگون و به اشکال مختلف تجدید شد و ادامه یافت.[27]
سازمان جوانان
در اول فروردین 1322، سازمان جوانان، بر اساس تصمیم رهبری حزب توده و به پیروی از احزاب کمونیستی تشکیل شد. رهبری سیاسی سازمان جوانان حزب توده را به ترتیب، عبدالحسین نوشین، رضا رادمنش، محمد بهرامی و حسین جودت به عهده داشتند.[28]
به موجب اساسنامهی سازمان، جوانان تحت رهبری حزب تودهی ایران تربیت سیاسی یافته و به منزلهی ذخیرهی حزب به شمار میآمد. حزب توده نیز آنها را برای ورود به حزب آماده میساخت. مرامنامهی سازمان جوانان عینا مرامنامهی حزب تودهی ایران بود. این سازمان دارای کنگره، کمیتهی مرکزی، کمیتهی شهرستان، کمیتهی محل، کمیتهی بخش، واحد سازمانی، حوزهی مسولین و هیئت اجرائیه و پلنوم بود.[29]
رزم با مدیریت و امتیاز کشاورز، ارگان مرکزی سازمان جوانان بود. نشریات رزم آدینهی آیندگان، حقیقت پیروز میشود، مردم برای جوانان، رهبر جوانان، صلح پایدار، جوانان روستا و جوانان دموکراتیک نیز از سوی این سازمان منتشر میشد.
سازمان جوانان یکی از موسسین فدراسیون جهانی جوانان دموکراتیک (بزرگترین سازمان جهانی جوانان) بود. پس از حادثهی پانزده بهمن 1327 (ترور محمدرضا شاه) سازمان جوانان، نیز همراه با حزب توده غیر قانونی اعلام شد.[30]
در اردیبهشت 1330، حزب توده همراه با سازمان جوانان، کانون (جمعیت) جوانان دموکراتیک ایران را در زمان دکتر مصدق تشکیل داد. نشریهی هفتگی "جوانان ایران" ارگان علنی این سازمان بود. این جمعیت تحت رهبری هیأتی به ریاست سعید نفیسی اداره میشد که دبیر این کانون، احمد کوچکشوشتری بود.[31]
سازمان جوانان دارای کلوپی در تهران بود که در عرصهی سیاسی و اجتماعی فعال بود. این سازمان در سال 1334 با ضربهی رژیم و سازش و فرار رهبران آن متلاشی شد. سازمان جوانان حزب توده پس از انقلاب فعالیت خود را از سر گرفت و کیومرث زرشناس دبیر اول این سازمان شد.[32]
سازمان دانشجویان
اتحادیهی دانشجویی به نوشتهی آبراهامیان در فروردین 1322 به وجود آمد و در بهمن 1323 در چندین دانشگاه نمایندهی رسمی دانشجویان شناخته شد و در آذر 1324 در چند دانشگاه دیگر نیز به عنوان تنها نمایندهی دانشجویان رسمیت یافت. در بهمن 1327 اتحادیهی دانشجویان همراه با حزب توده و سازمان جوانان غیر قانونی اعلام شد. اما در سال 1328 اعضا و هواداران این حزب، سازمان دانشجویان دانشگاه تهران (توسو) را تشکیل دادند که به اتحادیهی بینالمللی دانشجویان در پراگ پیوست. این سازمان دانشجویی نقش مهمی در القای اندیشههای مارکسیستی در محیط دانشگاهی آن روز ایفا کرد.[33]
ابوالحسن ضیاظریفی دبیرکل و مهرداد بهار دبیر تبلیغات این سازمان بودند.[34] روزنامهی "خورشید صلح برای دانشجویان"، روزنامهی دانشجو و روزنامهی "بشر" مرتبط با سازمان دانشجویان انتشار مییافت. در 16 آذر 1332 که از آن پس روز دانشجو خوانده شد، دو دانشجوی عضو سازمان جوانان حزب توده و یک دانشجوی عضو جبههی ملی کشته شدند. حزب تودهی ایران در میان دانشجویان ایرانی خارج از کشور نیز فعال بود. در فروردین 1332 یکی از نخستین تشکلهای دانشجویی خارج از کشور، به نام سازمان دانشجویان ایرانی مقیم آلمان (سداما) با تعلق خاطر به حزب توده تشکیل شد. با رونق مجدد فعالیتهای دانشجویی در خارج از کشور، هواداران حزب توده، جامعهی دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه را به وجود آوردند.[35]
البته در این زمان کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی در خارج از کشور نیز فعال بود که مخالف حزب توده بودند. به نوشته حزب توده، حزب که ادامه مبارزه در کنفدراسیون را غیر ممکن میدید، سازمان جوانان و دانشجویان دموکراتیک ایران را تشکیل داد. این سازمان دارای یک ارگان سراسری به نام "آرمان" و ارگانهای محلی برای دانشجویان کشورهای دیگر بود. کیومرث زرشناس گردانندهی مجلهی آرمان بود که به عنوان ارگان دبیرخانهی سازمان جوانان و دانشجویان دموکراتیک ایران در اروپا منتشر میشد.[36] دانشجویان هوادار حزب توده پس از انقلاب نیز با عنوان دانشجویان دموکراتیک فعالیت داشتند.[37]
سازمان دانشآموزی
در پی تشکیل سازمان دانشجویان، حزب تودهی ایران در 22 شهریور 1330 سازمان دانشآموزان ایران را تشکیل داد که از آن به منظور شرکت در تظاهرات سازمان دانشآموزی ایران را تشکیل داد که از آن به منظور شرکت در تظاهرات خیابانی سود میجست. این سازمان نشریهی هفتگی "دانشآموز" را به عنوان ارگان خود منتشر میکرد.[38]
جمعیت ایرانی هواداران صلح
از فعالترین تشکلهای مرتبط با حزب تودهی ایران، جمعیت ایرانی هواداران صلح بود که پس از جنگ کره در اوج جنگ سرد میان دو ابرقدرت از سوی حزب توده تأسیس شد و حملات خود را متوجه ایالات متحده کرد.[39] این جمعیت به حزب وابستگی نداشت، اما با جمعآوری افرادی که به آن تمایل داشتند، ولی خواهان مشارکت در حزب چپ نبودند، آن را تشکیل داد. این تشکل فعالیتهای سیاسی را در داخل و خارج از کشور به انجام رسانید.[40] ملکالشعرا محمدتقی بهار و عبدالکریم برقعی در رأس این جمعیت قرار داشتند. ملکالشعرای بهار در سالهای 1329 و 1330 ریاست این جمعیت را بر عهده داشت. و محمود هرمز در مقام دبیر آن بود.[41] نشریات "سرود پیروزی" و "مصلحت" به مدیریت احمد لنکرانی به عنوان ارگان جمعیت از سوی هواداران صلح منتشر میشد.[42]
جمعیت ملی مبارزه با استعمار
از دیگر تشکیلات وابسته به حزب تودهی ایران، جمعیت ملی مبارزه با استعمار بود. این سازمان در زمان مبارزات ملی شدن صنعت نفت تشکیل شد. مسولیت این جمعیت را ابتدا نورالدین کیانوری و سپس دکتر مرتضی یزدی در اردیبهشت سال 1332 در رأس آن قرارگرفت.[43]
ارگان این جمعیت، نشریهی "شهباز" با امتیاز و مدیریت رحیم نامور و سردبیری ذبیحالله صفا بود.[44] نامور عضو هیئت سیاسی سه نفرهی رهبری این جمعیت بود.[45] آبراهامیان از نامور در مقام رئیس جمعیت یاد کرده است.[46] آذربایجان غیور، خلع سلاح، راه آینده، زندگی خلق و ندای خلق از دیگر نشریاتی بود که از سوی این جمعیت انتشار مییافت.[47]
انجمن آذرباییجان
این انجمن توسط علی شبستری از رهبران محلی حزب تودهی ایران و سردبیر روزنامهی دو زبانهی "آذرباییجان" یا "نامهی آذرباییجان" که مدتی ارگان محلی حزب در آذرباییجان بود، تأسیس شد. انجمن آذرباییجان در شهریور 1324 به فرقهی دموکرات آذرباییجان پیوست و روزنامهی آذرباییجان که در این زمان فقط به آذری انتشار مییافت، ارگان رسمی فرقه شد.[48]
سازمان نوید
این سازمان در دوران فعالیت حزب و انتقال آنها به خارج از کشور بعد از کودتای 28 مرداد 1332 در ایران توسط هوشنگ تیزابی تشکیل گردید که به جذب جوانان و آموزش آنان میپرداخت و از موفقترین تشکیلات حزب توده در داخل کشور بود. در اصل سازمان پوششی در داخل کشور برای فعالیت حزب توده بود که در دورههای بعدی حیات حزب نیز احیا و فعال گردید.[49]
جمعیت پناهندگان سیاسی ایران مقیم شوروی
این تشکل در دههی 1340 از سوی حزب توده ایران و فرقهی دموکرات آذرباییجان به منظور سازماندهی امور رفاهی پناهندگان سیاسی ایران در شهرهای مختلف شوروی در مسکو تشکیل شد.[50]