جامعه¬ي زنان انقلاب اسلامي ايران، اعظم علايي طالقاني، دولت موقت، آيت الله طالقاني، نهضت آزادي، دوم خرداد 1376، هفته نامه ي پيام هاجر
نویسنده : محمد علی زندی
جامعهی زنان انقلاب اسلامی ایران به دبیرکلی اعظم علایی طالقانی (فرزند آیتالله طالقانی) به همراهی تعدادی از زنان فعال در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در سالهای قبل انقلاب اسلامی در سال 1357 شروع به فعالیت و در تاریخ 1/3/1369 مرامنامه و اساسنامهی این حزب به تصویب مجمع عمومی و سپس کمیسون احزاب در وزارت کشور رسید و در تاریخ 4/9/1371 موفق به اخذ پروانهی تأسیس از وزارت کشور شد.[1] زنان شاغل در امور فرهنگی و اجتماعی در ارگانهای دولتی و خصوصی، زنان با گرایشهای ملی و مذهبی، اساتید دانشگاه، معلمان و دانشجویان گرایش به این حزب دارند.[2]
اعضای هیئت موسس این حزب عبارتند از: اعظم علایی طالقانی، بدرالملوک امامپور، پرویندخت یزدانیان.[3]
مرامنامهی جامعهی زنان انقلاب اسلامی ایران[4]
الف: اهداف کلی:
1. حمایت از حقوق مستضعفین و مظلومین جهان و حقوق اسلامی انسانها در سطح ایران و جهان.
2. مبارزه با استکبار شرق و غرب و نژادپرستی و صهیونیسم.
3. تبیین و معرفی فرهنگ متعالی اسلام و مبارزه با مبانی ضد اسلامی به ویژه مظاهر سرمایهداری و کمونیسم و ارزشهای محیط غرب.
ب: اهداف ویژه:
1. اعتلای فکری، فرهنگی، علمی و شخصیتی زن در راستای آرمانهای اسلامی در داخل و خارج ایران.
2. ترسیم دقیق سیاسی الگوی زنان مسلمان در ایران و جهان.
3. تلاش در خنثیسازی تبلیغات کذب و مغرضانه امپریالیسم خبری و کمونیسم بینالمللی علیه زن مسلمان بهطور اعم- و زن در جمهوری اسلامی ایران بهطور اخص.
4. تلاش در جهت احقاق حقوق زن بر پایهی بینش قرآنی و سیرهی پیامبر اکرم(ص) و معصومین(ع) و رهنمودهای جانشینان معصومین که صاحبان امر هستند.
5. تقویت کیان خانواده و تثبیت جایگاه زن در این نهاد والا بر اساس تعالیم اسلامی.
6. کوشش در ارتقای سطح فرهنگ و بینش موجود در جامعه در رابطه با مقام رفیع زن.
7. ارائهی روشهای رشد و تعالی فکری و فرهنگی زنان و افزایش مشارکت آنان در فعالیتهای جامعه.
8. حمایت از حرکتهای سالم زنان در جهان.
9. ایجاد ارتباط با تشکیلات مربوط به زنان در سطح جهان به منظور شناخت آنان و معرفی فرهنگ اصیل اسلام به آنان در صورت لزوم.
ج: ابعاد فرهنگی:
1. بُعد مکتبی: پیروی از رهنمودهای جهانبخش اسلام، قرآن و ولی فقیه که اقامهکنندهی قسط و عدالت و احیاءکنندهی حقوق اسلامی ملت مسلمان ایران میباشد به دور از شائبهی انحراف، التقاط، شرقزدگی.
2. بُعد فرهنگی: اعتلا بخشیدن به فرهنگ و ارزشهای اسلامی در جامعه و معرف فرهنگ اسلام به جامعهی جهانی (بهویژه جامعهی زنان) که نقش تعیینکننده در ایستادگی و پویایی فرهنگ جوامع دارند.
3. بعد سیاسی: دفاع از آرمانهای اسلام و حقوق مستضعفین و مظلومین و ستمدیدگان بهطور اعم و زنان بهطور اخص در سطح میهن اسلامی و در قلمرو بینالمللی.
4. بعد اقتصادی و حقوقی: بررسی مسائل و مشکلات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... زنان در سطح خانواده و اجتماع، و تلاش در جهت گشودن گرههای موجود و احیاء حقوق آنان.
زمینههای شکلگیری جامعهی زنان انقلاب اسلامی ایران
دبیرکل جامعهی زنان انقلاب اسلامی (اعظم علایی طالقانی) چگونگی تشکیل این جامعه را بدین شرح بیان میکند:
«زمانیکه زندان بودم در اندیشهی تشکیل یک تشکیلات رسمی برای زنان بودم که در آنجا مشکلات آنان مطرح و راهکارهای مناسب بهوسیلهی تبادل نظر کارشناسان پیدا شود و بتواند تا حدودی مشکلات مبتلابه زنان را حل کند. در شهریور 1356 از زندان آزاد شدم و پس از مدتی با همکاری برخی دیگر از خواهران، جلسهای با حضور 30 نفر از خواهران فعال و انقلابی تشکیل شد و ضرورت ایجاد یک تشکل بر مبنای نظام شورایی مورد تأکید قرار گرفت پس از آن گروهی از جمله بنده مشغول نوشتن اساسنامه برای تشکل جدید شدیم. ابتدا به ما یک اتاق در ساختمان سازمان حقوق بشر در خیابان قباد نزدیک مسجد قباد دادند و بودجهای برای این امر اختصاص دادند و ما در آنجا پیگیر نوشتن اساسنامه و مرامنامه شدیم. در همین حین در سال 1357 انقلاب شکل گرفت با روی کار آمدن دولت موقت[5] بودجهی این تشکل از سوی سازمان برنامه و بودجه قطع شد و دیگر قادر به ادامه کار نبودیم از آنجا استعفا دادیم و به فکر تشکیل یک تشکیلات مستقل برای زنان افتادیم. به زودی مقدمات تشکیل این تشکل که دارای کارکردهای مختلف از جمله سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و... بود انجام شد و درخواستی نیز برای اخذ پروانهی تأسیس به وزارت کشور داده شد آن زمان آقای ناطق نوری وزیر کشور بود آنها تأکید میکردند که به موسسهی زنان اجازه تأسیس میدهند ولی ما اجازه تأسیس جامعهی زنان را میخواستیم به همین دلیل پروندهی تأسیس جامعهی زنان انقلاب اسلامی حدود 12 سال در وزرات کشور ماند و ما نتوانستیم رسما پروانهی تأسیس بگیریم بالاخره در تاریخ 1/3/1369 مرامنامه و اساسنامه به تصویب مجمع عمومی و سپس کمیسیون احزاب در وزارت کشور رسید و در 4/9/1371 رسما پروانهی تأسیس دریافت کرد.»[6]
فعالیتهای جامعهی زنان انقلاب اسلامی ایران
از لحاظ کار تشکیلاتی این حزب از معدود احزابی است که از ابتدای تشکیل در سال 1357 تاکنون توانسته ساختار تشکیلاتی خود را حفظ کند و به فعالیتهای خود به صورت محدود ادامه دهد. پس از پایان جنگ تحمیلی فعالیتهای این گروه رو به فزونی نهاد، اما کم و بیش با محدودیتهایی همراه بود. پس از دوم خرداد 1376[7] و افزایش فعالیتهای احزاب مختلف بهدلیل ایجاد فضای بازتر سیاسی در کشور این گروه نیز فعالیتهای خود را بیش از پیش افزایش داد این گروه سعی نموده در تمام زمینههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که توانایی فعالیت در آنرا داشته، وارد شود بهگونهای که تشکیل میتینگ و جلسات سخنرانی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بهصورت دورهای، تشکیل کلاسهای آموزشی و شرکت در سمینارهای داخلی و بینالمللی، انتشار بیانیه و جزوههای آموزشی و انتشار نشریه و غیره از جمله فعالیتهای این گروه بوده است. بهطور کلی از لحاظ فعالیت سیاسی و فرهنگی میتوان این حزب را یک حزب فعال، منسجم و پویا دانست. این حزب در شهرستانها دفتر یا شعبهی خاصی نداشته و عمده فعالیت آن در تهران میباشد. هر چند با شهرهای داخلی و برخی از شهرهای خارجی از طریق نماینده و هوادار در ارتباط میباشد.[8]
این حزب نشریهی "پیام هاجر" را منتشر میکرد که در ابتدا به صورت فصلنامه یا ماهنامه با مشکلات فراوان و با محدودیت چاپ میشد، اما در سالهای اخیر بعد از دوم خرداد 1376 این نشریه به صورت مرتبتر و فراگیر چاپ میشد و از سال 1377 به بعد به صورت هفتهنامه مرتبا چاپ و منتشر میشد، لیکن در اردیبهشت سال 1379 این نشریه همراه با برخی دیگر از نشریات توقیف شد.[9]
برخی از فعالیتهای این حزب در زمینههای مختلف طبق اعلام رسمی حزب عبارتند از:
زمینهی فرهنگی: نشر و توزیع بولتنها، کتابها و نشر و توزیع نشریهی پیام هاجر، شرکت و بررسی موقعیت زنان و کودکان در کنفرانسها و سمینارها در داخل و خارج کشور، شرکت در فعالیتهای سیاسی، امور مشاورهای و مشاورهی حقوقی، هماهنگی با سازمانهای غیردولتی با اهداف، آرمانهای انسانی و جهانی، برگزاری کارگاههای آموزشی در داخل و خارج، ارائهی پروژهایی از قبیل ایجاد مهارت زنان در خیاطی، محیط زیست، مسایل زنان، کلاسهای آموزشی، مهارتهای فنی نظیر صنایع تزئینی و دستی، روزنامهنگاری، خیاطی، کامپیوتر، تفسیر قرآن، خوشنویسی و غیره....
زمینهی اقتصادی: ایجاد کارگاههای تولیدی، فروش و عرضهی تولیدات، تلاش در جهت افزایش مهارتی تخصصی برای ایجاد تعاونیهای درآمدزا، حمایت از زنان روستایی و خانهداری به منظور کسب درآمد مستقل، اجرای پروژههای اقتصادی برای زنان از منابع بینالمللی و داخلی، شرکت در نمایشگاههای داخلی و بینالمللی، صدور تولیدات، واردات مواد اولیه.[10]
اعظم علایی طالقانی در مورد فعالیتهای این حزب میگوید:
«البته ما کار میکنیم ولی دربارهی موضوعات جنجالی کمتر موضعگیری مینماییم ما معتقدیم باید بیشتر به آموزش مستمر بپردازیم. بیست سال است موسسهی اسلامی زنان فعالیت میکند بیست سال است نشریه منتشر میشود حداقل نزدیک ده سال است که کار حزبی سیاسی میکنیم، ولی هیچ وقت جوسازی و سرو صدا نداشتهایم، کارمان جنبهی فکری و ایدئولوژیکی داشته است.»[11]
گرایش، دیدگاهها و مواضع سیاسی
جامعهی زنان انقلاب اسلامی را میتوان یک حزب متمایل به نیروهای ملی- مذهبی دانست. این حزب از لحاظ دیدگاهها و تفکرات سیاسی رابطهی تنگاتنگی با نیروهای ملی مذهبی و از جمله نهضت آزادی[12] داشته است. در عین حال این حزب استقلال کامل در فعالیتهای سیاسی خود دارد و بهنظر میرسد در میان نیروهای ملی- مذهبی دارای چند نقطه نظر مشترک، بیشتر با جناحهای سیاسی درون نظام میباشد. اعظم طالقانی همفکری خود با نیروهای ملی – مذهبی و نهضت آزادی را به دلیل سابقهی شناخت و قرابت نزدیک به این تشکیلات به واسطهی نزدیکی پدرش آیتالله طالقانی[13] با سران نهضت آزادی میداند. این حزب را میتوان از طرفی یک حزب روشنفکر مذهبی دانست که دارای برخی گرایشهای ملیگرایانه هست.[14] اعظم طالقانی نخستین زنی است که خود را نامزد ریاستجمهوری در ایران کرد. او به رغم بیماریاش، در سال ۱۳۷۶ (انتخابات دورهی هفتم ریاستجمهوری) نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایران شد. به گفتهی خودش برای آزمایش قانون اساسی هیچ دلیلی وجود ندارد که یک زن نتواند نامزد انتخابات شود. او معتقد بود تعبیر رجال در اصل ۱۱۵ قانون اساسی معادل جنس مرد نیست و تعدادی از متخصصین و علمای مذهبی ایران نیز با وی همنظر بودند. مطابق اصل ۱۱۵ قانون اساسی ایران، کاندیداهای ریاستجمهوری باید جزو رجال دینی و سیاسی باشند. اما شورای نگهبان کاندیداتوری او را رد کرد. او در سال ۱۳۸۸ (انتخابات دورهی دهم ریاستجهوری) نیز اعلام کاندیداتوری کرد و گفت مهمترین چالش پیش رو در قانون انتخابات بحث رجال است که متاسفانه با تفسیرهای ناصواب مانع از حضور زنان در عرصههای مدیریتی کلان کشور شدهاست به همین دلیل برای شکستن چنین تابویی در عرصهی انتخابات حضور خواهم یافت. جامعهی زنان انقلاب اسلامی در جریان انتخابات سال ۱۳۸۸ به طرفداری از میرحسین موسوی پرداخت .
برخی از دیدگاههای سیاسی اعظم علایی طالقانی دبیرکل این حزب به شرح زیل است:
1. توسعهی سیاسی هم از طریق مشارکت مردم تحقق پیدا میکند که یکی از ابزار آن احزاب است و دیگری شوراها که این دو ابزار کار توسعهی سیاسی است.
2. اگر نمایندگان مجلس در برابر حاکمیت و نهادهای قدرت از استقلال فکری برخوردار باشند. مجلس قوی بهوجود میآید و میتواند از حقوق مردم دفاع کند و مانع فساد و سوء استفاده نهادهای قدرت شود.[15]
3. جامعنگری باعث میشود تا مسائل به صورت تک بعدی نبینیم و منافع جمع را ارزیابی کنیم.
4. شهیدبهشتی معتقد بود منظور از کلمهی رجال در قانون اساسی شخصیتها و نخبگان مذهبی است.
5. اگر فضای باز سیاسی در جامعه ایجاد شود که طبق قانون اساسی بتوانیم فعالیت سیاسی آزاد داشته باشیم، راهپیمایی و فعالیتهای آرامی که جوانها بتوانند خواسته خود را به صورت منطقی و سالم و بدون درگیری و خشونت مطرح کنند، کل پتانسیل و انرژی آنها مصرف میشود و دیگر به انحراف روی نمیآورند، پس باید جو جامعه را باز کنیم تا انرژیها، فکرها و استعدادها نابود نشوند.
6. اگر جامعهی مسلمان امروز بخواهد خود را از جامعهی جهانی جدا کند نمیتواند در جهت توسعه حرکت کند و اسلام پیشرفته و پاسخگو به نیاز جهانیان امروز را طرح کند و ارائه دهد. پس باید منافع را در قالب دیدگاه صحیح اسلامی تدوین کنیم چراکه میخواهیم به دنیا الگو ارائه کنیم.[16]
در بولتن داخلی حزب دیدگاه آنها دربارهی اصلاحات به شرح زیر آمده است:
« این اصلاحات غربی نیست و از بطن جامعهی خودمان جوشیده، جامعهی ما به اصلاحات عمیقتری نیاز دارد. اصلاحات در عمق مردم ایجاد شده و مردم نیازهایشان را تشخیص دادهاند و به مرحلهی عقلانیت رسیدهاند، حقوق اساسیشان را مطالبه میکنند. این شتاب نیست، این به حقانیت رسیدن و رشد عقول جامعه است. صرف پذیرفتن اصلاحت از طرف جریانها، و شخصیتها نمیتواند یک امر مثبت تلقی شود چرا که بسیاری دریافتند که نباید رو در رو با اصلاحات مقابله کنند. پس به ناچار اصلاحات را میپذیرند. خطر جدیتر خطر استحاله و لوث شدن اصلاحات است که در این مسیر خیلی راحتتر میتوانند زیرآب اصلاحات را بزنند.»[17]
برخی دیگر از دیدگاههای سیاسی این حزب عبارتند از:
1. مطابق قانون اساسی فعالیت همهی احزاب مجاز است مگر گروههایی که به کشور خیانت کرده باشند.
2. ولایت فقیه که جزء قانون اساسی است را قبول داریم.
3. سیاست خارجی باید، برقراری رابطه بر اساس احترام متقابل و اصول انقلاب و منافع ملی باشد.[18]
دیدگاهها و مواضع فرهنگی
این حزب چون دیگر گروههای اصلاحطلب و نیروهای ملی – مذهبی خواستار آزادی بیشتر در عرصهی آزادی بیان و قلم و آزادی عمل بیشتر برای مطبوعات مستقل و تمام ابزارهای فرهنگی میباشد.[19]
در بولتن حزب در مورد آزادی مطبوعات آمده است:
« آزادی مطبوعات خواست ملت و از نیازهای اساسی ملت است و اصلاحات یک مبنایش در واقع آزادی مطبوعات است و مقابله با مبنای اصلاحات با پذیرفتن اصلاحات در تقابل قرار میگیرد.»[20]
اعظم علایی طالقانی در مورد مسائل فرهنگی معتقد است:
« تبادل اطلاعات خودش تفاهم بهوجود میآورد، توهمات و ذهنیاتها از بین میرود و دیدگاهها به علم نزدیک میشود. افزایش مطبوعات در دوران آقای خاتمی نتیجهاش این است که دیدگاههای مختلف مطرح میشود و همه با عقل خودشان مسائل را پالایش و انتخاب میکنند. نظر همهی نیروها و صاحبنظران مخالف و موافق باید در جامعه مطرح بشود، مردم خودشان به قول قرآن همهی سخنها را بشنوند و بهترین آنها را برگزینند. طرح نظر نیروهای اپوزیسیون این فایده را هم دارد که در جامعهی مورد مناقشه و برخورد آراء قرار میگیرد و ضعف و قوتش روشن میشود. وقتی همهی نظریات در جامعه مطرح شود هیچ شخصیت و نظریهای به صورت آرمان فوق تصور در نمیآید و بزرگنمایی نمیشود.»[21]
دیدگاه اقتصادی
این حزب در مورد دیدگاه اقتصادی معتقد به اقتصاد بازار آزاد است.[22]