جمعيت دفاع از ارزش هاي انقلاب اسلامي، محمد محمدي ري شهري، انتخابات دوره ي پنجم مجلس شوراي اسلامي
نویسنده : محمد علی زندی
جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی قبل از انتخابات دورهی پنجم مجلس شورای اسلامی[1] در تاریخ 28/11/74 به دبیرکلی محمد محمدی نیک (ری شهری)[2] با اهداف دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی، از طریق سازماندهی و تشکیل امت حزبالله، گسترش اسلام ناب محمدی(ص) در پرتو اندیشههای متعالی امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی آیتالله خامنهای و زمینهسازی برای حاکمیت مطلق قرآن و برقراری حکومت جهانی اسلامی به رهبری حضرت مهدی(عج) اعلام موجودیت[3] و با شعار فرا جناحی پا به عرصهی سیاسی گذاشت و در تاریخ 23/7/1376 از وزارت کشور مجوز فعالیت دریافت نمود.[4]
اعضای هیئت مؤسس این جمعیت عبارتند از:
محمد محمدی ریشهری (دبیرکل)، روحالله حسینیان (قائممقام دبیرکل)، احمد پورنجاتی (دبیر سیاسی)، محمد شریعتمداری (دبیر اقتصادی)، سیدعلیاکبر ابوترابی، علی رازینی، محمدصادق عربنیا، محسن سلطانی شیرازی، سیدعلی قاضیعسگر، سیدعلی غیوری نجفآبادی.[5]
زمینههای شکلگیری جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی
این جمعیت فعالیت رسمی خود را در 15 خرداد 1374 آغاز نمود،[6] اما چند ماه قبل از برگزاری انتخابات دورهی پنجم مجلس شورای اسلامی اعلام موجودیت کرد. اولین بیانیهی این جمعیت در تاریخ 24/11/1374 با امضای محمدی ریشهری بدون معرفی سایر اعضاء منتشر شد. محمدی ری شهری دربارهی علل تشکیل این جمعیت میگوید: «ما قبل از انتخابات مجلس پنجم به این نتیجه رسیدیم که برای پاسخگویی به خلاء سیاسی موجود در جامعه باید بهطور فعال وارد صحنه شویم. بعد از انتخابات مجلس پنجم، آمار انتخابات خلاء ناشی از وجود یک جریان سیاسی مورد قبول عامهی مردم را کاملا نشان داد و این امر تحلیلها را بهصورت یک مسألهی قطعی درآورد. بنابراین بعد از انتخابات به این نتیجه رسیدیم که تشکیلات ما باید ادامه پیدا کند.»[7]
دبیرکل این جمعیت مقابله با رویّهی تغافل از ارزشهای اسلامی را نیز از علل دیگری میداند که در تشکیل این جمعیت موثر بوده است. به اعتقاد وی جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی بر اساس یک تفکر و برای پُر کردن خلاء از نسیان و تغافل برخی از ارزشها تأسیس شد.[8]
انتقادهایی که این جناح نسبت به وضع جامعه یا جناحهای دیگر داشته دلایل فعالیت جمعیت را آشکارتر میکند این انتقادها عبارتند از:[9]
1. جدا کردن دین از سیاست در حوزههای فکری- دانشگاهی.[10]
2. خودمطلقبینی و انحصارطلبی و قدرتگرایی در بین دو جناح چپ و راست.[11]
3. وجود رویکرد سیاستزدایی در بخشهایی از سیاستگزاریها و برنامهریزیها، بهویژه در حوزههای فعال سیاسی جامعه از قبیل دانشگاها.
4. کاهش حد تحمل و انتقادپذیری در بخشهایی از اجزاء نظام.
5. سیاستبازی و فرصتطلبی برخی جناحها و باندهای سیاسی.
6. دنیاگرایی و آلودگی تدریجی بخشی از فعالان سیاسی به امور اقتصادی.
7. انحصارطلبی در قدرت و ثروت که خطرناکترین، آفتی است که جوهرهی انقلاب را تهدید میکند.[12]
8. مطرح شدن شعارهای عملگرایی بهجای آرمانگرایی.[13]
9. سیاستهای غلط اقتصادی.[14]
10. ریخت و پاش، رشوهخواری و پارتیبازی در بخش دولتی.[15]
11. استحالهی انقلاب و خطر بازگشت وابستگی.[16]
12. دلزدگی و انفعال سیاسی در حوزهی اقتدار و امنیت ملی.[17]
عملکرد و فعالیتهای جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی
در ابتدای تشکیل، این جمعیت بهسرعت از لحاظ تشکیلاتی رشد نمود و با اقبال وسیع مردم از جمله اساتید دانشگاه، دانشجویان، دانشآموزان و اقشار مذهبی که آنرا فراجناحی و حامی ارزشهای انقلاب میشمردند مواجه شد و به مرور زمان در شهرهایی چون اصفهان، اهواز، مناطق مختلف تهران و شهرهای دیگر دفاتر جمعیت و تشکیلات منسجم ایجاد شد. این وضعیت تا انتخابات هفتمین دورهی ریاست جمهوری در خردادماه 76[18] ادامه داشت اما پس از آن بهدلیل اختلافات درونی و ضعف سازماندهی و بنیهی مالی و از طرفی تفاوت دیدگاههای سیاسی فاحش بین اعضای موسس این جمعیت، همچنین اشتغال تمامی اعضای اصلی این جمعیت در مشاغل دولتی، فعالیتهای سیاسی این جمعیت بشدت کاهش یافت. علیالخصوص کمبود بنیهی مالی، باعث کاهش فعالیتهای تشکیلاتی این جمعیت در شهرستانهای مختلف گردید. پس از آن جمعیت اعلام کرد که فعالیت تشکیلاتی خود را فقط در تهران متمرکز خواهد کرد و دفاتر خود در شهرستانها را تعطیل میکند.[19]
در همان ابتدای تشکیل این جمعیت، هفتهنامهی "ارزشها" به مدیر مسئولی محمدی ریشهری، و سردبیری احمد پورنجاتی منتشر شد که دیدگاههای این جمعیت را منعکس مینمود که تا 95 شماره (25 آبان 1377) انتشار یافت.[20]
این جمعیت برای مجلس دورهی پنجم فهرست انتخاباتی در بسیاری از حوزههای انتخابیه منتشر کرد که ویژگی این فهرستهای انتخاباتی، اشتراک در اسامی نامزدها با لیستهای انتخاباتی دو جناح چپ و راست بود چنانکه کمتر شامل افراد مستقل که اختصاص به حزب داشتند بود. در انتخابات هفتمین دورهی ریاست جمهوری (2 خرداد 1376) محمد محمدی ری شهری، دبیرکل جمعیت با شعار کاندیدای فراجناحی وارد صحنهی انتخابات شد. اما آرای بسیار پایین وی باعث چالشها و مشکلات برای حزب و در نهایت تعطیلی آن شد.[21]
دیدگاههای سیاسی جمعیت
1. ولی فقیه منصوب از جانب خداست و مقبولیت مردمی برای نفوذ حکم ولی فقیه لازم است.
2. اختیارات ولی فقیه فراتر از قانون اساسی است.
3. اعتقاد به شمول سیاسی نظام نسبت به تمامی نیروها و جریانهای سیاسی معتقد به نظام.
4. اعتقاد به امکان و ضرورت فعالیت متشکل سیاسی در چارچوب ولایت فقیه و قانون اساسی.
5. احزاب نباید از اصول اسلام عدول کنند.
6. اعتقاد به تعاطی و تعامل اندیشهای در عرصهی سیاسی جامعه در چارچوب نظام، ولایت فقیه و ارزشهای انقلاب.
7. تنوع و تکثر در درون نظام مورد قبول است.
8. افراد و احزاب در چارچوب ولایت فقیه و نظام برای طرح دیدگاههای خود آزاد هستند.
9. این گروه از صدور انقلاب حمایت میکند.
10. این گروه رابطه با امریکا را رد میکند.
11. این گروه عملگرایی را رد و بر آرمانگرایی تأکید میکند.[22]
دیدگاههای اقتصادی جمعیت
1. مخالفت با انحصار اقتصادی در دست دولت و بخش خصوصی و تأکید بر مشارکت عامهی مردم در فعالیتهای اقتصادی از طریق تعاونیها.
2. مخالفت با سیاست تعدیل اقتصادی.
3. تأکید بر توسعهی مبتنی بر ارزشها.
4. حمایت از الگوی خوداتکایی و خودکفایی اقتصادی.
5. استفادهی مشروط از منابع خارجی.
6. عدالت اجتماعی را در رساندن حق به ذیحق میداند و نه جابجایی قدرت و مکنت.[23]
دیدگاههای فرهنگی جمعیت
1. حمایت از نظارت قبل از انتشار بر محصولات فرهنگی.
2. اولویت دادن به مسایل فرهنگی در مقایسه با مسائل سیاسی و اقتصادی.
3. تهاجم فرهنگی بهعنوان خطری برای انقلاب اسلامی.
4. برخورد فرهنگی بهعنوان بهترین شیوه برای مقابله با تهاجم فرهنگی.
5. حمایت از نظارت روحانیون بر فعالیتهای فرهنگی.[24]
سرانجام و علل توقف فعالیت سیاسی جمعیت
هر چند در ابتدا بهدلیل ویژگیهای خاص این جمعیت و فراجناحی بودن آن استقبال بسیاری از طرف مردم از ابتکار این حزب بهعمل آمد، لیکن در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری بهدلیل شیوع برخی از شایعات مبنی بر کنارهگیری ایشان از رقابتهای انتخاباتی و برخی جریانات دیگر عملا کاندیدای این جمعیت به موفقیت چندانی دست نیافت. پس از انتخابات و شفاف شدن جریانات سیاسی، این جمعیت دستخوش تغییرات و اختلاف دیدگاههای فراوانی شد.[25] تا اینکه بالاخره در 24/8/1378 جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی در بیانیهای، ناتوانی و کمبضاعتی مالی و کثرت مسئولیتها و اشتغال مسئولان حزب بهویژه اعضای شورای مرکزی و برخی دلایل دیگر را که از بیان آن پرهیز کرده را بهانهای برای تعطیلی موقت جمعیت اعلام کردند.[26]
در ارتباط با تعطیلی جمعیت و عدم توفیق آن میتوان به دلایل زیر اشاره کرد:
1. اعضای مؤسس و شورای مرکزی جمعیت یکدست و یکپارچه نبودند و ناهمگونی میان دیدگاههای آنان وجود داشت. غیوری از اعضای بلندپایهی جامعهی روحانیت مبارز تهران، مواضع مشخص دیگری داشت مانند حمایت از کاندیداتوری ناطقنوری، ابوترابی و محمدی عراقی نیز همواره تلاش داشتند که اَنگ و برچسب خطی و جناحی نخورند و اصولا مواضع سیاسی- حزبی که انتظار میرفت نداشتند. همچنین پورنجاتی و حسینیان هرکدام دارای دیدگاههایی بودند که با سایرین متفاوت بود.[27]
2. جمعیت در عرصهی فعالیت سیاسی موفق نبود. هدف از فعالیت سیاسی آنهم بهطور حزبی در اختیار گرفتن قدرت است اما در انتخابات مجلس پنجم شورای اسلامی، نامزدهای انحصاری این گروه وارد مجلس نشدند. در انتخابات دورهی هفتم ریاستجمهوری محمدی ریشهری دبیرکل این حزب و کاندیدای ریاستجمهوری، در بین چهار نامزد[28] با تعداد رای 744205 در رتبهی آخر قرار گرفت که پس از آن جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی بهطور جدی برای ورود به مراکز قدرت اقدام نکرد مانند انتخابات میان دورهای مجلس خبرگان.[29]
3. حزب دچار سرنوشت احزاب شخصمحور شد. موسسان حزب، حلقهی یاران محمدی ریشهری، در دادستانی و وزارت اطلاعات بودند و با وی در همهی آمد و شدهای مسئولیتی یار و همراه بودند، لذا وقتی دبیرکل در انتخابات ریاستجمهوری با شکست روبرو شد و تصمیم به عدم فعالیت سیاسی گرفت، سایرین هم از او متابعت کردند.[30]
4. شخصیت خود دبیرکل بهدلیل سالها تصدی مسئولیتهای اطلاعاتی، امنیتی، قضایی و تیم کاری وی، به نوعی قادر به ایجاد گفتمان و جریانسازی نبود. آنان حتی نتوانستند در طول قریب به سه سال فعالیت حزبی، یکبار شورای مرکزی که برآمده از کنگره باشد را انتخاب کنند.[31]
5. جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی، فاقد عناصر و مولفههای یک حزب سیاسی تمام عیار بود. نه انتخاباتی، نه کنگرهای نه شورای مرکزی، جمعی کنار هم گِرد آمده بودند و بهعنوان حزب سیاسی فعالیت میکردند.[32]
6. جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی در دوران فعالیت رسمی، بیش از آنکه به ارائهی برنامهها و راهکارها برای بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بپرادزد، بهصورت واکنشی در قبال تحولات موضعگیری میکرد. بهعبارت دیگر جمعیت منتقد تمام جناحها بود اما برنامههای خود را بهطور صریح اعلام نکرد و صرفا به یکسری کلیگوییها بسنده نمود.[33]
7. جمعیت نتوانست تمایز خود را از دو جناح کاملا آشکار و متمایز اعلام کند. جمعیت تلاش کرد از میان دو جناح یارگیری کند که توفیقی بهدست نیاورد. از آن مهمتر، حتی در جریان انتخابات ریاستجمهوری، جناح راست بر این باور بود که جمعیت دفاع از ارزشها به هدف ریزش آرای کاندیدای این جریان و جلب آرا به سمت کاندیدای دوم خرداد، پا به عرصهی سیاسی گذاشته است.[34] از سوی دیگر جمعیت با ایجاد تشکیک در رأس جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم در حمایت از ناطق نوری، این اقدام را نشانه خدمت به جریان چپ میدانستند.[35]
8. جمعیت بر خلاف اظهارات مسئولان آن، تحلیل درستی از شرایط کشور در آرایش سیاسی موجود نداشت، واقعیت آن است که همواره اشکالاتی به دو جریان عمدهی سیاسی موسوم به چپ و راست وارد بوده است، اما باید پذیرفت که هر دو جریان مورد حمایت و تأیید امام و رهبری بود، ولی جمعیت دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی فاقد چنین مولفهی حمایتی بود.[36]