جناح راست سنتي، چپ سنتي، راست مدرن، جامعه¬ي روحانيت مبارز، مجمع روحانيون مبارز، حزب كارگزاران سازندگي، مجلس چهارم و پنجم شوراي اسلامي، علو�
نویسنده : محمد علی زندی
جناح راست سنتی، ریشهدارترین مجموعه نیروهای مسلمان معتقد به نظام است که عامل اختلاف آنها با طیف چپ سنتی را باید در دیدگاه اقتصادی از جمله اصلاحات ارضی، سهمیهبندی کالاها و کنترل توزیع، دولتی شدن تجارت خارجی و غیره دید که همین عوامل باعث شد که بعد از انقلاب اسلامی جناحهای راست و چپ شکل گیرند و گرنه در بسیاری از زمینهها بهویژه فرهنگی با هم همسانی نزدیکی دارند. عدهای این طیف را آرمانگرای واقعبین و یا محافظهکار نامیدهاند.[1]
جناح راست بیشتر از هر چیز ریشه در اندیشه سنتی شیعه دارد که خود تفکیک میان حوزهی سیاسی و مذهبی را برای چند سال پذیرفته بود و دولت را عملا غاصب حق امامان معصوم(ع) و بالاخص امام زمان(عج) میدانست.[2]
عملکرد جناح راست سنتی
جناح راست از بدو انقلاب، در مقابل چپ موضعگیری کرد، در دولت بعد از انقلاب کمترین نقش را ایفا نمود و در مجلس حضور نسبتا فعالی از خود نشان میداد. بدنبال تحولات سیاسی و بینالمللی این طیف بتدریج از سال 1368 دولت (هاشمی رفسنجانی)[3] و از سال 1371 مجلس (چهارم)[4] و سایر قوا را بهدست گرفت که در این مورد میتوان به چند عامل اشاره کرد:
1. انتظارات روبه افزایش مردم در امور اقتصادی که حاصل مشکلات عمدهی اقتصادی در طی سالهای جنگ بود و شعارهای نسبتا عقلانی جناح راست، مانند خصوصیسازی، اصلاح ساختار اقتصادی، ایجاد سرمایهگذاری خارجی و مناطق آزاد تجاری، گسترش مطبوعات و سایر مسائل دیگر.
2. اجبار ساخت اقتصادی و سیاسی بینالمللی دههی 70 و 80 و 90 که یک نوع سرمایهداری جهانی را میطلبید. زمینههای فروپاشی شوروی، اعمال سیاستهای اقتصادی باز در کشورهای جهان سوم و وابسته به بلوک شرق و غرب، طرح مباحثی چون برداشتن مرزهای اروپا، گسترش سازمان تجارت جهانی (گات) و سایر وقایع نشانگر این روال بود که جناح راست با دادن شعارهایی در این زمینهها و همچنین اعمال سیاستهایی سعی داشت خود را به این ساختار نزدیک کند.
3. خلاء قدرت ناشی از ارتحال امام خمینی(ره) که ایشان در واقع بزرگترین حامی جناح چپ در طول 8 سال جنگ تحمیلی در امور کشور بود که پس از ارتحال امام(ره) جناح چپ بزرگترین مدافع و حامی خود را از دست داد.
4. فروکش کردن شور انقلابی و گرایش مردم به سوی دغدغههای اقتصادی که جناح راست قول بهبود آنرا میداد.[5]
جامعهی روحانیت مبارز را میتوان به عنوان نمایندهی اصلی این جناح نام برد که تشکلهای دیگری همچون جمعیت موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جامعهی زینب، جامعهی اسلامی کارگران، انجمن اسلامی پزشکان، انجمن اسلامی اصناف بازار تهران، جامعهی اسلامی دانشگاهیان، جامعهی اسلامی دانشجویان، جامعهی اسلامی فرهنگیان، جامعهی وعاظ تهران، کانون اسلامی فارغ التحصیلان شبه قارهی هند، همسو با این تشکل عمل میکند و دیدگاههای نزدیک با این جناح را دارند.[6] روزنامهی رسالت، کیهان و... هفتهنامهی شما (ارگان جمعیت موتلفهی اسلامی) و نشریهی جام (ارگان جامعهی اسلامی مهندسین) دیدگاههای این جناح را منعکس میکنند.
انشعابات در جناح راست
تشکیل مجمع روحانیون مبارز: پس از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی،[7] برخی از فعالان سیاسی حزب که طرفدار اقتصاد بازار آزاد بودند، فعالیت سیاسی خود را در جامعهی روحانیت مبارز متمرکز کردند. چنین وضعیتی باعث شد که اختلافنظر آن گروه از روحانیون داخل جامعهی روحانیت مبارز که این سیاست را قبول نداشتند ابعادی جدید یابد، بدین ترتیب در آستانهی انتخابات دورهی سوم مجلس شورای اسلامی، اختلافنظر در بین اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران در مورد گزینش و انتخاب کاندیداهای مورد حمایت این تشکل (به خصوص در تهران) باعث جدایی گروهی از اعضا و تشکیل مجمع روحانیون مبارز[8] در اوایل سال 67 شد. و جناح چپ بهوجود آمد که اولین انشعاب در این جناح محسوب میشود.
از آنجا که روحانیون مبارز خود را ملزم به تبعیت از امام خمینی و فلسفهی وجودی خویش را تحقق نظرات ایشان میدانستند قبل از اعلام موجودیت و هر نوع تصمیمگیری بر آن شدند که موضوع را به عرض ایشان برسانند.[9] مهدی کروبی و موسوی خوئینیها و جمع دیگری به نمایندگی از طرف سایرین به خدمت امام رسیدند، پس از گرفتن موافقت اولیه و تشویق امام خمینی به تشکیل مجمع، اعضای موسس طی نامهای به محضر امام، سیر وقایع، علت انشعاب، مواضع و اهداف تشکل جدید را شرح دادند.[10] امام خمینی در تاریخ 25/1/1367 در پاسخ به این نامه سیر و روند چگونگی تشکیل مجمع روحانیون مبارز را که در نامهی مجمع به آن اشاره شده بود، تایید کردند و انشعاب تشکیلاتی را به معنای اختلاف ندانستند.[11] ایشان فرمودند: «انشعاب تشکیلاتی برای اظهار عقیده مستقل و ایجاد تشکیلات جدید به معنای اختلاف نیست. اختلاف در آن موقعی است که خدای نکرده هر کس برای پیشبرد نظرات خود به دیگران پرخاش کند که بحمدالله با شناختی که من از روحانیون دستاندر کار انقلاب دارم چنین کاری صورت نخواهد گرفت.»[12] امام خمینی طی نامه دیگری اعلام کرد چون دو گروه مذکور در اصول با هم مشترکند آنها را تایید میکند زیرا در اسلام باب اجتهاد باز است و انتقاد سازنده باعث رشد جامعه میشود.[13] امام خمینی همچنین بعد از تشکیل مجمع روحانیون مبارز و پیش از رد و بدل شدن این برنامهها دستور پرداخت کمک مالی ماهانه به تشکل جدید را صادر کردند. امام در دیداری که با جمعی از مردم و مسئولان بلندپایهی کشور به مناسبت عید فطر در روز سه شنبه 27 اردیبهشت 1367 داشتند، این انشعاب را بار دیگر تایید کردند. امام فرمودند: «البته دو تفکر هست، باید هم باشد... سلیقههای مختلف باید باشد لکن سلیقههای مختلف اسباب این نمیشود که انسان با هم خوب نباشد... اگر در یک مجلسی اختلاف نباشد این مجلس ناقص است اختلاف باید باشد... لکن نتیجه آن نباشد که ما دو دسته بشویم،...» با این تاییدهای امام خمینی بود که مجمع روحانیون مبارز خود را خط امام معرفی کردند.[14]
تشکیل حزب کارگزاران سازندگی ایران: دومین انشعاب در آستانهی انتخاب مجلس پنجم[15] رخ داد که باعث تشکیل حزب کارگزاران سازندگی ایران[16] موسوم به جناح راست مدرن شد.[17] این گروه پنج نفر را پیشنهاد کردند که در فهرست نامزدیهای پیشنهادی در لیست جامعهی روحانیت مبارز یا جناح راست قرار دهند که با مخالفت تشکلهای همسو به خصوص جمعیت موتلفه اسلامی روبرو شد که این وضع باعث تشکیل این گروه شد.
دیدگاهها و مواضع سیاسی جناح راست سنتی
1. حکومت: جناح راست بیشتر از هر چیز دیگر، ریشه در اندیشهی سنتی شیعه دارد و بر حاکمیت علمای دینی بر دستگاه حکومتی تأکید خاص میکند. از دیدگاه آنها دین را عین فقه و دولت دینی را دولت فقهی میدانند و معتقد هستند که کلیهی قوانین باید براساس فقه باشد و تعارض قوانین و حتی قانون اساسی با احکام فقهی را نمیپذیرد و جانب احکام را میگیرد. این نظرات جاذبهی فراوانی را برای کسانی که قایل به یک حکومت اسلامی و طراز حکومت هستند ایجاد میکند. این گروه عقل را در مقابل وحی قرار میدهند و تحلیل را در تعارض با تقلید میدانند و به تقلید تکیه دارند.[18] و مذهب سنتی را از نظر فکری و رفتاری برای مشروعیت بخشیدن به حکومت و نظام کافی میدانند و در آن کمتر از دیگران ابداع و خلاقیت را ضروری میدانند که این ریشه در فرهنگ سنتی دارد و با جلوههای تجدد و تمدن غرب مخالفت میکند.[19] بطور کلی محافظهکار و خواستار حفظ روابط سنتی اجتماعی هستند و تغییر در آن را خطری در جهت حکومت سیاسی خود قلمداد میکنند.[20]
2. ولایت فقیه و رهبری: این جناح ولایت فقیه را یک مسألهی تشخیصی (انتصابی) میداند و نه انتخابی.[21] بدین معنا که مردم در انتخاب آن نقشی ندارند. این جناح به کشف ولی فقیه معتقد است به این معنا که ولی فقیه در جامعه وجود دارد و خبرگان باید وی را کشف کنند. از نگاه این جریان، خدشه به تئوری پیشرفته و انقلابی ولایت مطلقهی فقیه از طریق تنزل مقام ولایت به وکالت، محدود کردن آن در چارچوب مشخص و از پیش تعیین شده، تهی کردن نظام و اسلام از قدرت واقعی آن است.[22] ولایت تحت هیچ شرایطی مشروعیت خود را از مردم نمیگیرد و موافقت یا مخالفت مردم هیچ اثری در اصل ولایت فقیه ندارد.[23] این جریان معتقد است روحانیون باید زمام امور جامعه را در دست داشته باشند، روحانیت به این دلیل صحنه را خالی نمیکنند که انقلاب از مسیر اصلی خود منحرف و تاریخ مشروطیت تکرار نشود. روحانیت به عنوان وارثین انبیاء و ائمه معصومین(ع)، رسالت ابلاغ دین خدا و هدایت مردم را عهده دارند لذا ما برای ادای تکلیف وارد صحنهی انتخابات میشویم.[24]
3. نظام حزبی و فعالیت احزاب: این جناح معتقد است کشوری که متکی به انتخابات است، حتما نیاز به تشکل و تحزب دارد، احزاب باید احزاب کلان و فراگیر باشند.[25] این جناح معتقد است احزاب خودی و غیر خودی وجود دارند و گروههای خودی حق فعالیت دارند. ولی با این حال، این جناح با گسترش دامنهی تحزب به روحانیت مخالف است و روحانی را پدر مردم میداند و به همین دلیل جامعهی روحانیت مبارز خود را حزب نمیداند و مثل حزب کار نمیکند.[26]
4. آزادی: این جناح آزادی را تا حدودی میپذیرد که به فقه و اصول تدوین شده اسلامی لطمه نزند و روابط سنتی و احکام فقهی رعایت شود.[27]
5. مشارکت سیاسی: این جناح، مشارکت مردم را هم از جنبهی حق و هم از جنبهی تکلیف نگاه میکند و مشارکت سیاسی در امر انتخابات را یک واجب شرعی میداند و حضور مردم در صحنه را قبل از آنکه الزامی اجتماعی و حکومتی باشد، ضرورتی دینی میداند.[28] البته این جناح مشارکت سیاسی مردم را در فعالیتهای سیاسی به صورت مشروط میپذیرد و معتقد است رأی مردم برای ما مهم است، ولی این احترام باید به نحوی باشد که اصول اساسی زیر سوال نرود.[29] در حقیقت این جریان حکومت را از بالا به پایین نگاه میکند که ریشه در احکام اسلامی دارد و آراء مردم تنها تزئینکننده و شاخ و برگ این درخت میباشد. و بین جمهوریت و اسلامیت بیشتر به اسلامیت توجه دارد[30] و معتقد است الگوی حکومت اسلامی بیش از آنکه بر پایهی جمهوریت باشد بایستی بر پایهی اصول اعتقادی اسلام پایهریزی شود.[31]
6. سیاست خارجی: در زمینهی سیاست خارجی، تمایلات جریان راست ریشه در فرهنگ ضدبیگانه دارد. دغدغه و نگرانی این جریان از اجنبی و بیگانه به سبب نگرانی از تحول در فرهنگ سنتی و دینی که سنگر اصلی این جریان محسوب میشود، است. خصلت ارزشمداری این جریان نیز موجب میشود در رابطه با دنیای خارج بهویژه جهان غرب محتاط باشد[32] و رابطه را تا حدی میپذیرد که به وابستگی نینجامد. این جریان اغلب به کشورهای شیعی و اسلامی گرایش بیشتری دارد. و با صدور انقلاب تا جایی که به منافع اقتصادی و... آن لطمه نزند، موافق است.[33] در زمینهی ارتباط با ایالات متحدهی امریکا، این جناح، هرگونه تماس مستقیم و یا غیر مستقیم را با این کشور رد میکند. و با هر کسی یا جناحی که سعی نماید باب مذاکره با امریکا را باز کنند انتقاد میکند و معتقد است خط امام خط مذاکره و سازش با امریکا نیست بلکه دشمن شمارهی یک انقلاب اسلامی را استکبار جهانی و در رأس آن امریکای جنایتکار میداند و اعتقاد دارد که امریکا یک لحظه از آتشافروزی و توطئهافکنی علیه نظام مقدس ایران دستبردار نخواهد بود.[34]
به طور خلاصه دیدگاههای سیاسی این جناح عبارتند از:
1. مردم در انتخاب ولی فقیه نقشی ندارند. خبرگان ولی فقیه را کشف میکنند. انتخاب وی از جانب خداوند است. ولی فقیه فراتر از قانون اساسی است. مشروعیت تمام نهادها از ولی فقیه است.
2. حکومت عدل اسلامی را به جای نظام مبتنی بر جمهوری پیشنهاد میکنند.
3. روحانیون باید زمام امور جامعه را در دست داشته باشند.
4. فعالیت احزاب را در یک چارچوب مشخص میپذیرد.
5. این جناح نگرش مطلق دارد، خود را اصولگرا و جناحهای دیگر را خارج از مسیر صحیح و غیر اصولگرا میداند.
6. روحانیون نباید مورد انتقاد قرارگیرند آنان در مقابل مردم پاسخگو نیستند.
7. اعتقاد چندانی به مشارکت سیاسی مردم در چارچوب نهادهای جامعه ندارند.
8. از صدور انقلاب حمایت میکند و رابطه با امریکا را رد میکند.
9. تعهد را بر تخصص اولویت میدهد.[35]
دیدگاهها و مواضع اقتصادی جناح راست
دیدگاههای اقتصادی این جناح را باید در پایگاه اجتماعی این جریان جستجو کرد که اغلب در بین بازار، تجار، زمینداران، کشاورزان و دهقانان (که مناسبات سنتی آنان به هم نخورده) وجود دارد. و در عدهی قلیلی از کارمندان دولتی رده پایین نیز نفوذ دارند.[36] این جریان طرفدار بخش خصوصی است[37] و بر پایهی همین اعتقاد و شرایط تاریخی، با دخالت دولت در امور اقتصادی مخالف است و میخواهد بخش وسیعتری از تشکیلات اقتصادی دولت به بخش خصوصی واگذار شود[38] و دولتی کردن امور را سم مهلکی برای اقتصاد میداند.[39]
این جناح برای ارزشها اهمیت قایل است و معتقد است رشد و توسعهی اقتصادی نباید با ارزشها در تضاد قرارگیرد و ثانیا عدالت اجتماعی مقدم بر توسعه است و توسعه فرع بر آن است. یعنی باید توسعه را برای بسط عدالت اجتماعی هدف قرار داد.[40] آبادانی و توسعه یافتگی واقعی بدون تحقق عدالت اجتماعی تنها یک سراب است. دولت باید در امر توسعه، رعایت حال محرومین و مستضعفین را بکند باید الگوی اسلامی توسعه با هدف رسیدن به توسعهای توأم با عدالت اجتماعی طراحی شود.[41]
در این جناح با توجه بر اینکه، تجارت و صادرات و واردات کالا حرف اول را میزند، در بین وزارتخانههای دولت، بیش از حد به وزارت بازرگانی حساس است و هرگونه نمایندهای غیر از خود را (که اغلب از جمعیت موتلفه میباشد) تحمل نمیکنند و درصدد هستند که از اعضای خود کسی به وزارت بازرگانی انتخاب شود.[42]
به طور خلاصه دیدگاههای اقتصادی این جناح عبارتند از:
1. خصوصیسازی واحدهای تولیدی.
2. حمایت از سیاستهای تعدیل اقتصادی.
3. در تضاد نبودن توسعه اقتصادی با ارزشها.
4. تقدم عدالت اجتماعی بر توسعه.
5. استراتژی صنعتی مورد نظر این جناح جایگزینی واردات است.
6. محوریت تجارت به عنوان الگوی توسعه.
7. استفاده از منابع خارجی.[43]
دیدگاهها و مواضع فرهنگی جناح راست
خط مشی فرهنگی جریان راست سنتی بیش از هر چیزی ریشه در اندیشه اسلام و تفکرات شیعی دارد. در نتیجه این اعتقاد، طیفها و تشکلهای حاضر در این جریان، گرایش ذاتی بر حفظ ارزشهای معنوی و مسائل ارزشی اسلام دارند.[44] بسیار سنتی فکر میکنند، تأکید بر ظواهر امر، الزام واجب و رعایت ظواهر و برخورد قاطع با هر اقدامی که ظاهر را مخدوش سازد، سیاست منع و حذف در مواجهه با آراء و مظاهر جدید و فرهنگ بیگانه و عدم اعتقاد به هرگونه جذب و هضم و تعاطی و تبادل فرهنگی و انفعال و درونگرایی از جمله دیدگاهها و مواضع فرهنگی این جناح میباشد.[45] این جناح عصر حاضر را عصر تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی میداند. این جریان برای مقابله با تهاجم فرهنگی معتقد به انجام اقدام سلبی نظیر امر به معروف و نهی از منکر و اقدامهای ایجابی نظیر تبیین صحیح فرهنگ اسلامی و تربیت نسل جوان است.[46]
به طور خلاصه دیدگاههای فرهنگی این جناح عبارتند از:
1. مردود دانستن تبادل فرهنگی.
2. اعتقاد به وجود تهاجم فرهنگی.
3. حمایت از کنترل دولت بر فعالیتهای فرهنگی.
4. حمایت از سیاست نظارت بر محصولات فرهنگی قبل از انتشار.
5. حمایت از سیاست منع در مسایل فرهنگی.
6. جانبداری از گرایش سنتی در سیاست فرهنگی.
7. انجام فعالیت فرهنگی تحت نظارت روحانیون.
8. حفظ ظواهر بر اساس دیدگاههای مورد قبول این جناح.[47]