حزب ايران، كريم سنجابي، مهندس بازرگان، كانون مهندسين ايران، جبهه ملي، دكتر مصدق، حزب ميهن، انقلاب اسلامي، حزب توده، قوام، مسايل ايران
نویسنده : محمد علی زندی
حزب ایران در اسفند1322 توسط روشنفکران متمایل به استفاده از نیروی آمریکا، در مقابل انگلیس و روسیه تأسیس شد. هستهی اولیهی حزب ایران، "کانون مهندسین ایران" بود که در مهرماه 1320 تأسیس شده بود. پس از برگزاری انتخابات دورهی چهاردهم مجلس، در کانون مهندسین تحولاتی رخ داد و کانون به دو بخش تقسیم شد. گروهی از اعضاء تندرو آن به سمت اتحادیهی کارگری هوادار حزب توده گرایش یافتند و بیشتر اعضای میانهرو آن، "حزب ایران" را پدیدآوردند.
مهندس بازرگان که از جمله بنیانگذاران کانون مهندسین ایران بهشمار میرفت در مدافعات خود در دادگاه تجدیدنظر نظامی، هدف از تشکیل حزب ایران را چنین شرح میدهد: «موسسین حزب ایران لازم دیده بودند فکر تجددخواهی و اقدامات اصلاحی خود را در یک سطح بالاتر از فعالیتها و خدمات اداری و فنی، یعنی در سطوح وکالت و وزارت نیز توسعه دهند، متوجه و معتقد شده بودند که تا مقامات سیاسی و زمامداری در اختیار طبقات دانا و سالم و افراد خودشان قرار نگیرد کار مملکت سامان و صلاح پیدا نخواهد کرد. ولی مکتب فکری آنها از این حد بالا نرفت و ایراد و عنایت چندانی به تغییرات عمیق سازمان اجتماعی و سیاسی مملکت نمیکردند.»[1] و بیشتر در فکر بدست آوردن مشاغل مهم بودند.
حزب ایران نمایندهی طبقهی متوسط سکولار و بورژوازی ملی بود.[2] موسسین اولیهی آن عبارت بودند از: کریم سنجابی، اللهیار صالح، کاظم حسیبی، رضازاده شفق، غلام علیفریور، شمسالدین امیر علائی، عبدالحمید زنگنه، حسین معاون، اصغر پارسا، عبدالله معظمی، احمد زیرکزاده، جهانگیر حقشناس، ذکاء غفاری و...[3]
تأسیس حزب ایران در میان طبقات تحصیلکرده و روشنفکر وطندوست با استقبال روبرو شد. حمایت از مواضع دکتر مصدق، عدم تمایل و گرایش به کشورهای بیگانه و همچنین پارهای گرایش رادیکال مانند مواضع حزب دربارهی بهبود وضع کشاورزان و تغییر در روابط میان مالک و زارع، سبب رویکرد روشنفکران به سوی حزب گردید. البته چنین رویکردی، یک گرایش مردمی و تودهای مانند استقبالی که از حزب توده و حتی حزب اراده ملی میشد، نبود.
مرامنامهی حزب ایران
حزب ایران از لحاظ سیاسی بهدنبال حفظ استقلال کامل کشور و پشتیبانی از اصول دموکراسی است. از لحاظ اقتصادی، خواستار عدالت اجتماعی و کوشش در جهت بهبود وضع مادی ملت از راه توجه به کشاورزی و صنعت و بهرهبرداری از جمیع ثروت مملکت است. از لحاظ اجتماعی، خواستار تهذیب اخلاق و تعمیم فرهنگ و تأمین بهداشت عمومی است و در بُعد سیاست خارجی، خواستار ارتباط مبتنی بر حُسن همجواری، تفاهم و همزیستی مسالمتآمیز با دول خارجی بویژه ممالک همجوار و طرد هر نوع مداخلهی بیگانگان و مبارزه با امپریالیسم است.[4]
ایدئولوژی حزب ایران
حزب ایران در زمینهی ایدئولوژیک از طرز فکر خاصی پیروی نمیکرد و ضمن آن که شعارهای ناسیونالیستی میداد، مروج نوعی از سوسیالیسم مبهم نیز بود و در عین حال به تضاد طبقاتی و نبرد طبقاتی نیز معتقد نبود و اعتقاد داشت که تضاد اصلی اجتماعی در ایران میان مردم تحت سلطه و حاکمان سلطهگر است و نه میان طبقات بالا و پایین جامعه. شعار حزب ایران بیانگر کامل طرز فکر بنیانگذاران آن بود که میگفتند: برای ایرانی، با فکر ایرانی، به دست ایرانی.
حزب ایران ایدئولوژی خاصی نداشت و یک حزب ناسیونالیست بود که مدرنیسم و سوسیالیسم را هم برای خاطر ناسیونالیسم به خود اضافه مینمود.[5]
ائتلاف با حزب میهن
نفوذ و قدرت حزب ایران در اواخر سال 1324در پی ائتلاف با حزب میهن و یا در حقیقت جذب حزب میهن به حزب ایران، افزایش قابل ملاحظهای یافت. دکتر سنجابی که خود از رهبران حزب میهن بود جریان ائتلاف را چنین توضیح میدهد: «در عمل ما میدیدیم که مرام ما و روش مبارزهی ما با حزب ایران یکی است. یعنی آنها هم عینا همان موضعگیریهای ما و همان ایدهآلهای ما را دارند. با مذاکراتی که با حزب ایران شد حزب میهن و حزب ایران یک سازمان تشکیل دادند و ما دستور دادیم که تمام شعب ما در ولایات به حزب ایران بپیوندند.»[6] خبر ائتلاف در اعلامیهای به تاریخ 7 فروردین 1325 انتشار یافت.
فعالیتهای حزب ایران قبل از انقلاب
حزب ایران چندی پس از ائتلاف با حزب میهن در تابستان سال 1325، با سه تحول عمده مواجه شد. در نخستین قدم، حزب ایران همراه با حزب توده، حزب دموکرات کردستان، فرقهی دموکرات آذرباییجان، حزب جنگل و حزب دموکرات ایران، "جبههی موتلفهی احزاب آزادیخواه" را پدید آوردند. در گام بعدی حزب ایران به همراه حزب توده شرکت در کابینهی ائتلافی قوام را پذیرفت. اللهیار صالح از حزب ایران در این کابینه، پست وزارت دادگستری را قبول نمود. در سومین گام، حزب ایران با انشعاب گروهی از اعضا و هواداران خود به رهبری دکتر شمسالدین جزایری مواجه شد. انشعابیون مخالف ائتلاف با حزب توده بودند. با توجه به کوتاهی عمر ائتلاف و همچنین کوتاهی عمر کابینهی ائتلافی قوام(75 روز) تنها استفادهی ائتلاف برای حزب ایران، از دست دادن گروهی از یاران و هواداران بود. زیرا احزابی که خود را ملی و مدافع استقلال ایران میدانست با عناصر تجزیهطلب و وابسته به بیگانگان ائتلاف کرده بود.
پس از آن حزب ایران در جریان انتخابات دورهی پانزدهم مجلس شورای ملی، با حمایت از دکتر مصدق و مشی وی پای در صحنه انتخابات گذاشت ولی نامزدهای این حزب نیز چون سایر احزاب به لحاظ دخالتهای بیشمار حزب دموکرات ایران از راهیابی به مجلس بازماندند.[7]
در جریان طرح قوام- سادچیکف، در مجلس شورای ملی، حزب ایران با انتشار بیانیهای مفصل، بر ضد تصویب آن به موضعگیری پرداخت. پس از آن حزب ایران در مخالفت با لایحهی قرارداد الحاقی گس-گلشائیان، در روزهای آخر مجلس پانزدهم در تهیهی نطقهای طولانی حسین مکی، نمایندهی اقلیت، که به وسیلهی مهندس کاظم حسیبی تدوین شده بود، نقش مؤثری ایفا کرد. حزب ایران در تحصن روز 22 مهرماه 1328 دکتر مصدق و همراهانش در دربار، به نشانهی اعتراض به آزاد نبودن انتخابات مجلس شانزدهم، شرکت کرد که مهندس زیرکزاده و دکتر کریم سنجابی از تحصنکنندگان حزب ایران بودند. چندی بعد، در سازماندهی جبههی ملی شرکت نمود و به صورت ستون فقرات جبهه درآمد، در دوران نخستوزیری دکتر مصدق، چند تن از رهبران حزب ایران، همچون دکتر سنجابی، اللهیار صالح، مهندس حقشناس، مهندس زیرکزاده، مهندس کاظم حسیبی در پستهای گوناگون دولتی به خدمت گمارده شدند و بعضی هم در مجلس شورای ملی به نمایندگی پرداختند.[8]
پس از کودتای 28مرداد، رهبران حزب ایران نیز نظیر دیگر رهبران احزاب طرفدار دکتر مصدق تحت تعقیب قرار گرفته و بسیاری از آنان بازداشت و زندانی شدند. و در مراحل بعدی نیز بسیاری از سران و اعضاء حزب از مشاغل دولتی برکنار شده و گوشه نشین شدند. همچنین در نهضت مقاومت ملی اعلامیهای بر علیه قرارداد کنسرسیوم نفت که در بهار 1333 صادر شد را افرادی نظیر عبدالله معظمی، اللهیار صالح، امیر علایی، شاپور بختیار، امضاء کردند.[9]
پس از این فعالیت حزب ایران در قالب نهضت مقاومت ملی ایران ادامه یافت و در جریان تشکیل جبههی ملی دوم و مبارزات مردم در سالهای 1342 – 1339 فعالانه شرکت کرد. حزب ایران بعد از قیام 15خرداد 1342 عملا از فعالیت باز ماند و فعالیت آن تا آستانهی انقلاب محدود شد.
فعالیت حزب ایران بعد از انقلاب
فعالیت حزب ایران در آستانهی انقلاب اسلامی و بعد از آن در قالب جبههی ملی چهارم ادامه یافت. در آستانهی انقلاب، کریم سنجابی با امامخمینی در پاریس دیدار کرد و مخالفت خود را طی اعلامیهی سه مادهای به شرح زیر با رژیم سلطنتی اعلام کرد:
1- سلطنت کنونی ایران با نقض مداوم قوانین اساسی و اعمال ظلم و ستم و ترویج فساد و تسلیم در برابر سیاستهای بیگانه، فاقد پایگاه شرعی و قانونی است.
2- جنبش ملی اسلامی ایران با وجود بقایای نظام سلطنتی غیر قانونی، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نخواهد کرد.
3- نظام حکومت ملی ایران باید بر اساس موازین اسلامی و دموکراسی و استقلال به وسیله مراجعه به آرای عمومی تعیین گردد.[10]
حزب ایران در کابینهی دولت موقت حضور داشت اما بعد از چند وقت اعضای آن مثل کریم سنجابی(وزیر امور خارجه) به خاطر اختلاف با بازرگان از دولت او کنارهگیری کردند. همچنین حزب ایران موضع خود در قبال انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی را طی بیانیهای این چنین اعلام کرد. «چون اصولا جبههی ملی، مجلس خبرگان قانون اساسی را رد کرده است، ما هم در اصل آن را قبول نداریم، اما بعلت اینکه دولت این مجلس را برای بررسی مواد قانون اساسی پیشنهادی تشکیل میدهد ناچار در آن شرکت خواهیم کرد و مذهب و ملیت دو نظرگاه اساسی ما در قانون اساسی است».
بهطور کلی حزب ایران بعد از انقلاب به لحاظ ایدئولوژیکی با نیروهای انقلابی مشکل داشت و بههمین دلیل کمکم رویدرروی هم قرار گرفتند و بتدریج با سقوط دولت موقت و عزل بنیصدر، از صحنهی سیاسی جامعه کنار زده شدند.