حزب ملل اسلامي، حكومت اسلامي، بجنوردي، ولايات متحده اسلامي، حزب توده، جبهه ي ملي، فدائيان اسلام، علوم سياسي
نویسنده : محمد علی زندی
یکی از تشکلهای مذهبی که در اوایل سال40 در ایران تشکیل شد و نشان از سیاسیشدن مذهب داشت، حزب ملل اسلامی بود. این حزب به وسیله سیدمحمدکاظم بجنوردی پسر آیتالله بجنوردی مقیم نجف، در تهران شکل گرفت.[1]
بجنوردی ضمن تحصیل در نجف با جنبش اسلامی عراق آشنا شد و به این نتیجه رسید که در عراق، شرایط اجتماعی برای تصرف قدرت سیاسی توسط یک حزب اسلامی در آیندهی نزدیک فراهم نخواهد شد. درحالیکه در ایران، اوضاع برای فعالیت اسلامی مساعدتر و چنین هدفی به تحقق نزدیک بود، با همین اندیشه به ایران آمد و به کمک بسیاری از دوستان و آشنایان، حزب ملل اسلامی را پایهگذاری کرد.[2]
آقایان حسن عزیزی، سیدمصطفی طباطبائی قمی، سیدمحمد سیدمحمودی، مولوی، شهبازی و هاشم آیتاللهزادهاصفهانی، نخستین افراد بودند که عضوگیری شده و در کمیتهی مرکزی حضور داشتند.[3] بعدها کسانی چون ابوالقاسم سرحدیزاده، محمد میرمحمدصادقی، سیدحسین طباطبائی، عباس دوزدوزانی، سیداصغر قریشی در حزب وارد شدند. به مرور نیروهای دیگری مانند جواد منصوری، محمدجواد حجتیکرمانی، احمد احمد، مرتضی حاجی و... به آن پیوستند که حزب توانست در فاصلهی کوتاهی حدود 55نفر از نیروهای مذهبی جوان را وارد حزب کند.[4]
اعضای اولیهی حزب اکثرا دانشآموز، دیپلمه و مجرد بودند و سن اعضای حزب اکثرا زیر 20سال بود و غالبا فاقد سابقهی فعالیت سیاسی بودند[5] و به همین علت، هستهی اولیهی آن با نام«گروه محصل» شهرت یافت که پس از تعریف سازمانی و تشکیلات، حزب ملل اسلامی نامیده شد.[6]
بجنوردی دربارهی علت نامگذاری حزب میگوید:«فلسفهی انتخاب چنین نامی داشتن دیدگاه بینالملل اسلامی بود و اینکه ما هدف و رسالت خود را در چهارچوب مرزهای ایران تعریف نمیکردیم، بلکه آزادی تمام ملل اسلامی هدف نهایی تشکل ما بود و به ایران بهعنوان نقطهی شروع و گام اول نگاه میکردیم.»[7]
برنامهی 65مادهای حزب ملل اسلامی
اولین اقدام این حزب، که هدف خود را سرنگونی نظام سلطنتی و برقرار ساختن حاکمیت اسلام تعیین کرده بود،[8] تصویب برنامهای 65مادهای بود. این برنامه، روشنگر سیاست داخلی حزب ملل اسلامی، در عرصههای اقتصادی، قضائی، فرهنگی و اداری و نیز سیاست خارجی آن است. که خلاصهی آن عبارت است از:
اصول کلی(اصل1تا4): در اصول کلی، حزب تابع قوانین اسلامی است و مبنای کلی قانون، قرآن، سنت، دلیل عقلی و اجماع است. زمینهای مسلمان نشین جزء لاینفک دولت اسلام است. حزب دارای مرامی فکری و انقلابی است. فکری است زیرا تمام جهانیان را بهطور عموم و مساوی دعوت نموده و آنان را به یک ملت واحدی تبدیل میکند. انقلابی است چون میخواهد اجتماع نوینی بر اساس فلسفهی اسلام بنا کند.[9]
سیاست داخلی(اصل 5تا18): پارلمان دولت اسلامی از دو مجلس تشکیل شده است. یکی مجلس مردم که اعضای آن را مردم آزادانه انتخاب میکنند و دیگر مجلس بزرگان که اعضای آن همگی مجتهد و نیمی از آنها منتخب مردم و نیمی دیگر منصوب از طرف حزب هستند و تمام لوایح باید در هر دو مجلس به تصویب برسد. حکومت تک حزبی است و فعالیت کلیهی احزاب ممنوع است.
ولایات متحدهی اسلامی به ولایات تقسیم میگردد و هر ولایت رئیس جمهوری دارد برای مدت چهارسال که از طرف مردم انتخاب میشوند و زیر نظر رهبر حزب ملل هستند. و وزرای ولایات متحدهی اسلامی از طرف رهبر حزب تعیین میشوند. پارلمان دولت اسلامی مقنن نیست بلکه فقط نظارتی دارد.[10]
سیاست خارجی(اصل 119تا27): برنامه سیاست خارجی حزب، سیاست صلح و دوستی با کلیهی ملتها، و پشتیبانی از حقوق ملل ضعیف در برابر استعمار و امپریالیسم و مبارزه با تجاوزات ، توسعهطلبیها و سلطهجوییهای شرق و غرب است.[11]
سیاست اقتصادی(اصل 28تا52): اصول سیاست اقتصادی حزب نیز با الهام از خطوط اصلی ترسیم شده در تعریف اسلامی ترسیم شده است. در عین حفظ حدود و ثغور مالکیت فردی، بهرهکشی از دیگران را نیز میباید متوقف ساخت. حکومت اسلامی وظیفهی خود میداند که همهگونه کمک در اختیار کشاورزان قرار دهد. واحدهای بزرگ کشاورزی و صنعتی تأسیس کند تا از اتلاف نیروی انسانی در کشاورزی پراکنده و صنایع کوچک جلوگیری شود. همهی بانکها ملی شوند و دریافت و پرداخت بهره متوقف گردد بازرگانی خارجی تحت نظر حکومت اسلامی قرار گیرد و از استفادهجویی ناروا، و جمع ثروتهای کلان از طریق صادرات و واردات خصوصی کالاها جلوگیری به عمل آید. مجلس بزرگان وظیفه دارد زمینهای غصبی و مجهولالمالک را مشخص نماید و حکومت اسلامی باید زمینها را میان کشاورزان تقسیم کند.[12]
برنامهی قضایی(اصل 53تا57): در مرکز ولایات متحدهی اسلامی وزیر دادگستری وجود دارد که از طرف مجلس بزرگان انتخاب میشود که باید از قضات عالی رتبهی بوده و شرایط حق قضاوت به عینه همان شرایطی است که اسلام در این مورد مقرر داشته است.[13]
برنامه ی فرهنگی(اصل 58تا65): حکومت اسلامی باید مراحل تحصیلی را به طور رایگان در اختیار زن و مرد قرار دهد و دبیرستان و دانشگاه تأسیس کند تا محصلین به یک شخصیت اسلامی تبدیل گردند و تمام محصلین ضمن برنامهی درسی، از کلاس نهم تا دوازدهم باید تعلیمات جنگی را فرا گیرند.[14]
هدف نهایی: در شرح مواد تنظیمی، حزب ملل اسلامی میگوید که هدف نهایی ما آن است که تمام تودههای جهان به عضویت حزب ملل اسلامی درآیند و کلیهی این اعضاء در ادارهی حزب و پیشرفت اجتماع شرکت کنند. هر فکر و نظریه که قابل استفاده باشد در برنامههای اجرایی قرارداده میشود. باید همه در پیشرفت حزب و اجرای برنامههای آن تلاش کنند، مردم جهان مانند یک خانوادهاند که آخرین مأوای آنها حزب ملل است. یعنی زندگی بر اساس فلسفه اسلام آخرین راه چارهی دردهای اجتماعی انسانها است. بالاخره یک وقت، هر زمان که باشد، تودههای مردم به سوی حزب ملل روی میآورند و این کاخ صلح و صفا و سعادت را در همه جای جهان بنا میکنند.[15]
مراحل تشکیلات حزب برای رسیدن به پیروزی
برای فعالیت تشکیلاتی حزب تا رسیدن به پیروزی، 3مرحله در نظر گرفته شده بود:
مرحلهی اول ازدیاد و تعلیم(رشد عددی و آموزش): در این مرحله به رشد عددی و آموزش اعضاء با تأکید بر مخفیبودن صددرصدی توجه شده بود. ابتدا شناسایی افراد و تبلیغ آنان برای عضویت، توسط اعضای هستهی مرکزی و پس از آن از طریق سایر اعضاء صورت میگرفت. آموزش افراد نیز از طریق نشریات و گفتگوی عملی بود. برای تحقق این منظور، اولین سخنرانی رهبر حزب(بجنوردی) در نخستین جلسهی کمیتهی مرکزی در نشریهای با عنوان«ما و مرحلهی کنونی» منتشر شد و پس از چندی ماهنامهای تحت عنوان«خلق» با وسایلی ابتدایی، تدوین و برای مطالعه با شگردهای خاص در اختیار اعضاء قرار داده میشد.
تعالیمی که اعضای اصلی حزب درصدد تدوین و آموزش آن به اعضای حزب بودند در 3زمینه خلاصه میشد.
1- اصول، پایهها و ضابطههای فکری و سیاسی حزب ملل اسلامی.
2- تعلیمات سیاسی و تفسیر و تجزیه و تحلیل مهمترین حوادث داخلی و خارجی به منظور آشنایی بیشتر اعضا با شیوهی مبارزاتی.
3- تعلیمات و آموزشهای مربوط به نحوهی زندگی مخفی، مبارزات چریکی و تدوین استراتژی و تاکتیک برای حزب و آموزش اعضاء.[16]
این مرحله میباید تا آنجا ادامه یابد که حزب، تعداد افراد و سطح آگاهیشان و نیز امکانات خود را برای آغاز مرحلهی دوم کافی تشخیص دهد.
مرحلهی دوم استعداد و آمادگی رزمی: این مرحله به آمادگی رزمی مربوط است که برای تحقق آن، رهبریت حزب در سفری که به عراق داشت، دو قبضه سلاح کمری تهیه کرد تا از آن برای آموزش افراد بهره گیرد.[17]
مرحلهی سوم ظهور(مبارزهی علنی): این مرحله، مبارزهی علنی سراسری، پس از تحقق مرحلهی اول و دوم با دو شرط اساسی، الف: مشروعیت(عرفی و شرعی) ب: توانایی(عدّه و عدّه) بود. که میبایست در سه مقطع عملی گردد: 1- اعلام موجودیت حزب که با دعوت همگانی برای عضویت همراه بود. 2- اقدام به عملیات تخریبی، برای مشغول نمودن نهادهای امنیتی و انتظامی. 3- آغاز مبارزهی مسلحانه برای سرنگونی سلطنت و در دست گرفتن حکومت.[18]
حزب ملل اسلامی در حالی که هنوز در مرحلهی اول قرار داشت، کشف و اعضای آن دستگیر شدند.
اندیشهی سیاسی حزب ملل اسلامی
حزب ملل اسلامی بیشتر تحت تأثیر اندیشهی وحدت مسلمانان که در این زمان از جانب شیخمحمدتقی، شیخعبدالمجید سلیم، شیخمحمودشلتوت در دارالتقریب و تعدادی از علمای شیعه تبلیغ میشد، قرار داشت. از لحاظ عملی نیز بعضی از اقدامات دولتهای مسلمان عربی و احزاب سیاسی سنی و شیعه در شکلگیری و تکوین اندیشهی تشکیل حکومت واحد اسلامی موثر بوده است.[19]
اندیشهی سیاسی این حزب آمیزهای از اندیشههای شیعی و سنی جریانهای مختلف اسلامی موجود در ممالک اسلامی عرب بود. کتابها، نشریهها، اعلامیههای احزاب، و گروههای اخوانالمسلمین، حزب دعوت اسلامی، حزبالتحریر اسلامی، تبلیغات شبابالمسلم و اعلامیههای جماعة عراق در شکلگیری آن موثر بوده است. و در مرامنامهی حزب ملل اسلامی به جزء در یک اصل، اشارهای آشکار یا تلویحی به مرام شیعی نشده است تا به این طریق از پیش کشیدن بحثهای تفرقهانگیز بین مسلمانان شیعی و سنی اجتناب کند.[20]
حزب ملل اسلامی و دیگر گروهها
بجنوردی دربارهی ارتباط حزب ملل اسلامی با دیگر گروهها میگوید:«حزب توده یکی از احزاب مخالف شاه بود. ولی این حزب با ایدئولوژی مارکسیستی فعالیت میکرد و چون حزب ما اعتقاد راسخ به دین اسلام داشت هیچ وجه مشترکی با حزب توده و دیگر گروههای مارکسیستی نداشتیم. حزب توده را حزبی ضداسلام میدانستیم، از این گذشته نقش تاریخی این حزب را در صحنهی سیاست نقش مثبتی ارزیابی نمیکردیم، و هیچ وقت کمترین گرایشی به شوروی نداشتیم. سازمان دیگر در صحنهی سیاسی جبههی ملی بود. جبههی ملی اساسا خواهان اجرای قانوناساسی بود و به صراحت مطرح میکردند که شاه باید سلطنت کند نه حکومت. برای اساس نظام و قانون اساسی نظام، احترام قائل بودند، رژیم شاه را به رسمیت میشناختند، یعنی مسئله اصلی آنها ایران، وطن و مصالح وطن در چهارچوب قانوناساسی بود بنابراین جهانبینی آنها با جهانبینی ما تفاوت بنیادین داشت ما هم در طرز برخورد با رژیم و شیوهی مبارزه و هم در آرمانها و ایدهآلها با آنها اختلاف داشتیم.
نه تنها یا جبههی ملی و ملیگراها وجه مشترکی نداشتیم بلکه حتی با نهضتآزادی هم که افراطیترین و مذهبیترین جناح جبههی ملی بود نیز وجه اشتراک نداشتیم. نهضت آزادی خواهان تشکیل حکومت اسلامی یا تغییر رژیم نبود. شعارشان همان شعار جبههی ملی بود منتهی عناصر مذهبی و پاکی بودند.
حزب ملل اسلامی در سهزمینه واقعا پیشگام و پیشتاز بود. هم در طرح شعار براندازی و تغییر رژیم شاهنشاهی، هم در زمینهی طرح حکومت اسلامی و هم در زمینهی جنگ مسلحانه و مبارزهی سازمان یافته و حرفهای با رژیم شاهنشاهی.
ممکن است عدهای معتقد باشند که قبل از ما فدائیان اسلام، با شعار حکومت اسلامی و جنگ مسلحانه شروع به کار کرده باشند ولی من معتقدم که چنین نیست فدائیان اسلام یک گروه باز و علنی بودند. آرمانهایشان را هم به صورت آشکار اعلام میکردند. از لحاظ مشی مبارزه هم مشی مبارزهی مسلحانه نداشتند آنها هر کسی را ضددین و ضدمملکت و وابسته به دربار و امپریالیسم تشخیص میدانستند، ترور میکردند. این با مشی مسلحانه فرق دارد. مشی مسلحانه، راه و روشی است برای در دست گرفتن قدرت سیاسی؛ من تردید دارم که فدائیان اسلام حتی برنامهای برای در دست گرفتن قدرت سیاسی داشتند. اگر چه در جریانهای سیاسی روز بودند و حضور و فعالیت داشتند ولی انگیزهی آنان غیریت دینی و حفاظت از ناموس دینی بوده و نه برپایی انقلاب و در دست گرفتن قدرت.»[21]
سرانجام حزب ملل اسلامی
درحالیکه حدود یکصدنفر در حزب عضوگیری شده بودند در 23مهر43[22] بطور اتفاقی محمدباقر صنوبری که برای دیدار یکی از اعضای جدید به جلوی خانقاهی در شهرری رفته بود بهطور اتفاقی دستگیر میشود و به دنبال این دستگیری بقیه اعضای آن دستگیر میشوند.
محاکمه 55نفر از اعضاء و سران حزب ملل در بهمن و اسفند1344 در دادرسی ارتش به صورت غیرعلنی انجام شد. رهبر گروه به اعدام و بقیهی به حبسهایی از 3 سال تا ابد محکوم گردیدند.[23] در اثر فشار روحانیون متنفذ، به خصوص دخالت آیتالله حکیم از نجف و آیتالله خوانساری از تهران، حکم اعدام بجنوردی به یک درجه تخفیف به جبس ابد تقلیل یافت.[24]