خلیجفارس، جزیرۀ هرمز، پرتغال، هلند، شاهعباس، محمدشاه قاجار، انگلیس، پرشین گولف، استرابون، قرن هفدهم میلادی، نادر شاه ، كریم خان زند، �
نویسنده : محمود طلوعی
خلیجفارس PERSIAN GULF
خلیجفارس که از آغاز دهۀ 1980 به کانون خطرناکترین بحرانهای بینالمللی تبدیل شده است، قدیمیترین کانون تمدن بشری است و کهنترین اقوام متمدن تاریخ بشر در کرانههای شمالی آن پا به عرصۀ گذاشتهاند.
اشغال جزیرۀ هرمز از طرف پرتغالیها در سال 1506 میلادی، که تصرف بخشی از سواحل شمال و جنوب خلیجفارس را به دنبال داشت، سرآغاز رقابتهای استعماری در خلیجفارس گشت که تا قرن بیستم ادامه یافته است .سلطۀ آنان بر این جزایر پس از 115 سال پایان یافت.
در طول قرن هفدهم میلادی، هلندیها با استفاده از نارضایتی شاهعباس از زیادهرویها و مداخلات انگلیسیها در امور داخلی ایران ، به دربار نفوذ کرده موقعیت ممتازی در خلیجفارس تا اواسط قرن هجدهم به دست آوردند. ولی با تضعیف موقعیت هلند در جهان، ناچار شدند برای همیشه از خلیجفارس وداع کنند.
در طول قرن هجدهم میلادی که مصادف با سلطنت نادرشاه و حکومت کریمخان زند در ایران بود، قدرت و نفوذ ایران در خلیجفارس افزایش یافت. ولی در اواخر این قرن، پس از مرگ کریمخان، سید سلطان ابن احمد، امام مسقط، به سواحل جنوبی ایران لشگر کشی کرد و بندرعباس و جزایر قشم و هرمز را تصرف نمود. قرن نوزدهم میلادی نیز قرن سلطۀ انگلیس بر خلیجفارس است.
انگلیسی ها در حملۀ اول (1838.م ) که در زمان سلطنت محمدشاه قاجار رخ داد، چند کشتی جنگی وارد خلیجفارس کردند و در دومین حمله در نوامبر سال 1856، که در اوائل سلطنت ناصرالدین شاه و به عنوان مقابله با عملیات نظامی ایران برای تسخیر هرات صورت گرفت سربازان انگلیسی در بوشهر پیاده شده تا برازجان پیش رفتند، از سوی دیگر از طریق شط العرب و کارون اهواز را تصرف کردند. آنان همچنین حاکم مسقط و عمان را هم تحریک کردند تا به بندرعباس حملهور شود بدین سان ناصرالدین شاه از روی
ناتوانی امینالملک غفاری را به پاریس فرستاد و از ناپلئون سوم تقاضای میانجیگری نمود.
در نتیجۀ مذاکراتی که با وساطت فرانسه بین ایران و انگلیس صورت گرفت، به موجب قرارداد پاریس، دولت ایران در ازاء خروج نیروهای انگلیس، بندرعباس و چابهار را به مدت بیست سال به امام مسقط واگذار نماید و تنها برای هر سال شانزده هزار تومان مالالاجاره دریافت کند. به این ترتیب افغانستان برای همیشه از ایران منتزع شد و اختیار امور بنادر خلیجفارس هم عملاً از دست ایران خارج گردید.
چهار سال بعد انگلیسیها بر بحرین مسلط شدند و یک قرارداد رسمی تحتالحمایگی با شیخ بحرین امضا کردند. به تدریج سرتاسر سواحل جنوبی خلیجفارس نیز تحت سلطۀ انگلیس قرار گرفت و در پایان قرن نوزدهم خلیج فارس عملاً به یک دریای اختصاصی برای کشتی رانی و تجارت انگلیسیها تبدیل گردید.
از آغاز قرن بیستم و اکتشاف نفت در خلیجفارس آمریکائیها رقیب اصلی اشغال گران انگلیسی گشتند که به تدریج بر مهمترین منابع نفتی اطراف خلیج مسلط شدند. در نیمۀ اول قرن بیستم کمپانیهای نفتی آمریکا انحصار اکتشاف و استخراج نفت عربستان سعودی، ونیز پنجاه درصد نفت کویت و 25 درصد نفت عراق را به دست آوردند و به دنبال ملی شدن نفت ایران در ازاء همکاری با انگلیسیها برای ساقط کردن حکومت مصدق 40 درصد سهام کنسرسیوم نفت ایران را نیز به دست خود گرفتند. کشورهای ساحلی جنوبی خلیجفارس نیز که تحت الحمایه یا وابسته به انگلیس بودند به تدریج استقلال یافتند و برای حفظ امنیت خود در برابر تهدیدهای خارجی بیش از پیش به آمریکا متکی شدند.
جنگ ایران و عراق که از سال 1980 تا 1988 به طول انجامید، بر نفوذ آمریکا در کشورهای ساحلی جنوب خلیجفارس افزود، و بعد از پایان این جنگ نیز ماجراجوئیها صدام حسین و تجاوز وی به کویت بهانهای برای مداخلۀ مستقیم نظامی آمریکا در این منطقه فراهم ساخت که تا کنون ناوهای عظیم هواپیمابر آمریکائی در این دریای نیل گون جولان می دهند و هر از گاهی نیز به تجاوز و کشتار وحشانه دست می زنند چنان که نمونه آن را در هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایرانی دیدیم که منجر به کشته شدن صدها تن کودک و زن و مرد بی گناه از هم وطنان گردید .
مساحت خلیجفارس طبق آخرین برآوردها 000/240 کیلومتر مربع تخمین زده شده است. طول سواحل آن از مصب اروند رود تا تنگۀ هرمز در منابع ایرانی 805 کیلومتر و در منابع خارجی از جمله دائرة المعارف بریتانیکا 615 میل یا بیش از نهصد کیلومتر نوشته شده است.
خلیجفارس یکی از کمعمقترین دریاهای دنیا است و به استثنای تنگۀ هرمز و آبهای مجاور آن که عمق آب گاهی تا 180 متر میرسد، در عمیقترین نقطۀ داخل خلیج به ندرت از 90 متر تجاوز میکند.
عمق آب در طول ساحل ایران بیشتر از کرانههای جنوبی آن است و در طول سواحل جنوبی خلیج به علت کمی عمق آب جزایر کوچک و متعددی سر از آب بیرون آورده است.
خلیجفارس علاوه بر انواع ماهیها و جانوران دریائی، دارای منابع معدنی فراوانی است که بیشتر دست نخورده مانده است.به موجب آخرین آمار بیش از شصت درصد منابع نفت شناخته شدۀ جهان در منطقۀ خلیجفارس ذخیره شده و حساسیت وضع خلیجفارس بیشتر از همین جا ناشی میگردد.
دربارۀ نام خلیجفارس، تا اوائل دهۀ 1960 میلادی هیچگونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپائی و آسیائی و آمریکائی و دارئرةالمعارفها و نقشههای جغرافیایی کشورها، این نام ذکر شده است. در تمام منابع عربی نیز تا قبل از این تاریخ از خلیجفارس به نام «الخلیجالفارسی» یاد شده است.
در نیمۀ دوم دهۀ 1960 اصطلاح خلیج عربی برای نخستین بار از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس در خلیجفارس به نام «سرچارلز بلگریر» عنوان شد؛ او بیش از سیسال نمایندۀ سیاسی و کارگزار دولت انگلیس در خلیجفارس بوده است که بعد از مراجعت به انگلستان در سال 1966 کتابی به نام «ساحل دزدان دریائی»دربارۀ سواحل جنوبی خلیجفارس منتشر کرد و در آن برای اولینبار نوشت که «عربها ترجیح میدهند خلیجفارس را خلیج عربی بنامند».
به سرعت اصطلاح «الخلیجالعربی» در مطبوعات کشورهای عربی رواج پیدا میکند و در مکاتبات رسمی به زبان انگلیسی نیز اصطلاح «آرابیان گولف» جایگزین اصطلاح رایج قدیمی «پرشین گولف»(5) میگردد. بعضی از کشورهای عرب از اصرار در به کار بردن این نام ساختگی دست برنمیداشتند و حتی اعتبار هنگفتی از محل درآمدهای کلان نفتی در اختیار بعضی از مأموران سیاسی خود در خارج از کشور گذاشته شده بود تا با تطمیع مطبوعات خارجی نام مجعول خلیجعربی را به جای خلیجفارس رواج بدهند. اما مطبوعات معتبر خارجی با وجود همۀ این تطمیعها حاضر نشدند اصطلاح مجعول خلیج عربی را به کار ببرند. ولی تا این حد تسلیم شدند که به جای خلیجفارس یا خلیج عربی فقط «خلیج» بنویسند و اکنون نیز در مطبوعات خارجی و گزارشهای خبرگزاریهای بینالمللی از اصطلاح مطلق «خلیج» استفاده میکنند. در این میان آنچه جای تأسف بیشتری دارد این است که بسیاری از کتابهایی که از خلیجعربی نام بردهاند در کشور سوریه به چاپ رسیده است.
اما واقعیت ایناست که خلیج فارس یک نام تاریخی و قدیمی است که از بدو تاریخ بر روی این خلیج گذاشته شده که در این سخن فقط به ذکر چند منبع معتبر اکتفا میکنیم:
1- نخستین مدرک تاریخی که دربارۀ نام خلیجفارس موجود است، کتیبهای است که از داریوش اول هخامنشی در کانال سوئز کشف شده و در آن از خلیجفارس به نام «دریائی که از پارس میآید» نام برده شده است. مشخصات این کتبیه در تمام منابع معتبر باستانشناسی موجود است.
2- مورخ معروف یونانی به نام «فلاویوس – آریانوس» که در قرن دوم میلادی میزیسته و شرح سفر دریائی «نئارکوس» فرمانده نیروی دریائی اسکندر را در طول سواحل شمالی اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس نوشته است، از خلیجفارس به نام «پرسیکون کایتاس» نام میبرد که معنی دقیق آن همان خلیج فارس است.
3- «استرابون» جغرافیدان معروف یونانی اوائل قرن اول میلادی مکرر همین نام خلیج فارس را در جغرافیای خود به کار برده و از بحر احمر فعلی به عنوان «خلیج عرب» نام برده است. متن جغرافیای استرابون به زبان فرانسه هم ترجمه شده و این واژه در صفحات 357 تا 362 متن فرانسه کتاب به کرات آمده است.
4- «کلودیوس – پتولمااوس» بزرگترین عالم هئیت و جغرافیای قدیم که در قرن دوم میلادی میزیسته و ما او را به نام «بطلمیوس» میشناسیم، در کتاب معروف خود دربارۀ جغرافیای عالم که به زبان لاتین نوشته است از خلیج فارس به نام «پرسیکوس سینوس» یاد کرده، که درست به معنای خلیجفارس است.در بعضی کتابهای لاتین و نقشههای جغرافیا همین اصطلاح را به طور معکوس «سینوس پرسیکوس» نوشتهاند.
5- در تمام کتابهای جغرافیا و نقشههائی که تا اواسط قرن بیستم در جهان چاپ شده از خلیجفارس به نام انگلیسی«پرشین گولف» یا فرانسه «گلف پرسیک» و آلمانی «پرسیشر گولف» و روسی «پرسیدس کیزالیو» و ایتالیائی «گلفو پرسیکو» یا ژاپنی «پروشا وان» نام برده شده که همه به معنی خلیج فارس است.
6- و بالاخره در تمام منابع عربی و فارسی قبل از فتنهانگیزیهای اخیر، خلیجفارس به همان نام «الخلیجالفارسی» یا «بحرفارس» خوانده شده است که به طور نمونه میتوان به کتابهای «مختصر کتاب البلدان» تألیف ابن فقیه (تألیف 279 هجری)، کتاب «تقویم البلدان» تألیف ابوعلی احمدبن عمربن رسته (290 هجری)، کتاب «المسالک والممالک» تألیف ابوالقاسم عبیدالله بن احمد بن خرداد به (300 هجری)، کتاب «مروج الذهب و معادن الجوهر» تألیف ابوالحسن علی بن الحسین بن علی مسعودی (346 هجری)، کتاب «نزهة القلوب» تألیف حمدالله بن ابوبکر مستوفی (740 هجری) و کتاب «تحفة النظار فی غرائب الامصار و عجائب الاسفار» تألیف ابن بطوطه اشاره نمود.