دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رساله یعقوب «James»

No image
رساله یعقوب «James»

كلمات كليدي : كتاب مقدس، عهد جديد، يعقوب، رساله يعقوب، شريعت، رسالات عمومي، ايمان و شريعت

نویسنده : هادی جهانگشای

بیستمین کتاب از مجموعه کتب عهد جدید رساله یعقوب می‌باشد. همانطوری که از نامش پیداست منسوب به یعقوب است. کلمه یعقوب به معنای کسی که پاشنه را می‌گیرد، می باشد.[1]

نویسنده کتاب:

نویسنده این رساله خود را یعقوب معرفی می‌کند. اما با توجه به اینکه در عهد جدید چهار نفر به نام یعقوب وجود دارند مشخص کردن اینکه کدام یک از این افراد این رساله را نوشته‌اند چندان آسان نمی‌باشد.[2] یعقوب کبیر -که یکی از حواریون می‌باشد- نام پدرش زبدی[3] و نام مادرش سلومه بوده و برادر یوحنا (که انجیل یوحنا به وی منسوب می‌باشد) است. با توجه به قرائن و شواهد تاریخی، وی در خارج از اورشلیم و یهودیه، مسیحیت را تبلیغ نکرده است. یعقوب صغیر نیز یکی دیگر از دوازده حواری است. وی پسر حلفی و مریم بود. او نیز در قسمت جنوب غربی فلسطین تبلیغ می‌نمود. یعقوب برادر عیسی مسیح(ع) به عنوان مردی فوق‌العاده نیکوکار شناخته شده بود و اغلب آشنایان نام «عادل» را به او داده بودند. گفته شده که او ساعات طولانی را بر روی زانوانش در دعا سپری می‌کرد.[4] اهل کنیسه وی را اسقف اورشلیم می‌نامیدند. یعقوب بر سایر مسیحیان تفوقی داشت و وقتی که در میان یهود و قبایل نزاعی در می‌گرفت رای او باعث رفع غائله و نزاع می‌شد. یعقوب دیگر برادر یهودای حواری است که برخی می‌گویند همان یعقوب که برادر عیسی مسیح است می‌باشد اما این مطلب ادعایی بدون دلیل است.[5] قابل ذکر است که در سنت کلیسا، یعقوب برادر حضرت عیسی (ع) می‌باشد. بر طبق اطلاعاتی که یوسفوس از مورخین قرن دوم ارائه می‌دهد کمی پس از سقوط اورشلیم به وسیله ارتش روم در سال 70 میلادی، هنگامی که یهودیان گروه به گروه به مسیحیت می‌گرویدند حنانیا کاهن اعظم یهود به همراه فریسیان و کاتبان شورای سنهدرین در حدود سال 62 یا 66 میلادی شورای سنهدرین تشکیل داد و در این شورا یعقوب محکوم به سنگسار شد.[6]

به دلیل سطح بسیار بالای ادبیات یونانی این رساله اشکال شده که این رساله نمی‌تواند نوشته یعقوب، برادر عیسی باشد.[7] به عبارت دیگر در انتساب این رساله به یعقوب تردید کرده و آن را معتبر نمی‌دانند. آرچیبالد رابرتسون در مورد این کتاب اعتقاد دارد که این رساله به همراه چند کتاب دیگر، از رساله‌های غیر معتبر عهد جدید است.[8]

اطلاعاتی در مورد کتاب و تاریخ نگارش آن:

نویسنده مسیحی در مورد رساله یعقوب نوشته است: صراحت نویسنده این رساله به گونه‌ای است که گفته می‌شود در مخالفت مستقیم با پولس نوشته شده است.[9] برخی تاریخ نگارش رساله یعقوب را در اوایل دهۀ 60 میلادی تعیین کرده‌اند. اما برخی با تراشیدن دلایلی (چون این رساله در مجامع علمی مخالف نوشته‌های پولس است) می‌خواهند بگویند که این رساله قبل از سال 50 میلادی نوشته شده است. به هر حال اگر تاریخ 50 میلادی صحیح باشد این رساله از تمام نوشته‌های عهد جدید به استثنای رساله غلاطیان، زودتر نوشته شده است. اما می‌توان گفت که حتی اگر رساله‌‌های پولس در دسترس او نبوده‌اند طبیعی است که تعالیم پولس را -که در شهرهای گوناگون، پیش از آن زمان تبلیغ شده بودند- شنیده باشد. جالب است بدانیم آنقدر به خاطر محتوای این رساله در تاریخ آن اختلاف شده است که برخی تاریخ نگارش آن را اوائل قرن دوم دانسته‌اند.[10]

محتوای کتاب:

این رساله به جای اینکه شخص یا گروه خاصی را مخاطب خود قرار دهد تمام جامعه مسیحی را مخاطب خود قرار داده و به این علت از رسالات عمومی محسوب می‌شود.

آیه اول این کتاب نویسنده را یعقوب معرفی می‌کند و مخاطب را 12 سبط بنی‌اسرائیل معرفی می‌کند. چرا که حضرت عیسی(ع) هم خودش یک یهودی زاده بود. در ادامه در مورد مشکلات و سختی‌ها صحبت می‌کند و فرد را به صبر کردن در مشکلات و سختی‌ها دعوت می‌کند که اگر کسی در مشکلات صبر نماید فردی محتاج نخواهد بود. آیات بعدی در مورد ایمان داشتن و عدم شک در ایمان راسخ است. از آیات 9 به بعد در همین باب سخن از فقر و ثروت مادی و وظایف انسان فقیر در برابر مشکلات و انسان غنی را بیان است.

یعقوب نویسنده این کتاب در آیه 13 باب اول در مورد اینکه وسوسه‌های شیطانی از جانب خدا نمی‌آید و حتی خداوند متعال کسی را به انجام وسوسۀ دیگران ترغیب نمی‌کند و بعد در مورد اینکه تمام نعمات برای انسان از جانب خدا است سخن می‌گوید. در اواخر این باب، یعقوب مومنان را به عمل کردن به دستورات خدا دعوت کرده و دستورات اخلاقی مثل کمتر سخن گفتن و زود خشمگین نشدن و به زبان خود مسلط شدن، کمک به یتیمان و بیوه زنان و به طور کلی بایدها و نبایدهای که خداوند دستور داده را می‌گوید.

یعقوب، باب دوم رساله‌اش را با رفتار مساوی بین فردی که ثروتمند و فاخر و کسی که فقیر و بی‌چیز است آغاز می‌کند. وی در ادامه می‌گوید که اکثر ایمان‌داران فقرا هستند. ایشان در ادامه جمله‌ای از عیسی مسیح در مورد محبت و نیکوکاری درمورد همسایه می‌گوید و در ادامه می‌نویسد که انسان باید به دیگران رحم و ترحم نماید تا شامل رحمانیت خداوند تبارک باشد.

شاید مهمترین قسمت نامه یعقوب از باب 14 به بعد شروع می‌شود که درمورد رابطه ایمان وعمل صحبت می‌کند. ایشان در آیه 14 باب دوم می‌فرماید: «ای برادران من، چه سود دارد اگر کسی بگوید: «ایمان دارم» وقتی که عمل ندارد؟ آیا ایمان می‌تواند او را نجات بخشد؟ (یعقوب 2:14)[11] اما عمل نداشتن فرد مسیحی را در ترجمه‌های جدید (تفسیری) اینگونه نوشته‌اند: برادران عزیز چه فایده‌ایی دارد که بگویید: «من ایمان دارم و مسیحی هستم اما این ایمان را از طریق کمک و خدمت به دیگران نشان ندهید؟ (ترجمه تفسیری 12:4) این قسمت نامه یعقوب با آموزه‌های پولس که ایمان را ناجی مسیحی می‌کند کاملاً در تعارض می‌باشد و بعد یعقوب جهت تفهیم بهتر مثالی می‌زند. ایشان به جهت اهمیت عمل فرد مومن دوباره تاکید می‌کند و می‌گوید ایمان بدون عمل مثل فرد مرده است. نکته جالب اینکه ایشان به کسی که به ایمان داشتن خود فخر می‌کند و ایمان خالی را عامل نجات خود می‌داند می‌گوید:‌ تو ایمان داری که خدا واحد است؟ نیکو می‌کنی شیاطین نیز ایمان دارند و می‌لرزند! (یعقوب 1:19)[12] وبعد می‌گوید ایمان بدون عمل ایمانی باطل است.

در آیات بعدی در مورد عمل همراه با ایمان حضرت ابراهیم(ع) سخن می‌گوید که ایمان او با عمل صالح کامل گردید تا ابراهیم شد. ایشان در آیه 24 همین باب تاکید می‌کند که: «انسان از اعمال، عادل شمرده می‌شود نه از ایمان تنها.» (2:26)[13]

باب سوم با یک توصیه اخلاقی آغاز می‌گردد. ایشان می‌گوید: انسان نباید در اشتباهات دیگران غرق شود. چرا که اشتباهات خود را از یاد می‌برد. یعقوب در مورد خطرات و لغزش‌های زبان صحبت کرده و می‌گوید: اگر انسان زبان خود را کنترل نماید می‌تواند تمام بدن خود را کنترل و فرماندهی نماید. در آخر این باب از مهربانی و نیکوکاری صحبت می‌کند و اظهار می‌دارد که این دو از نعمت‌های خدا به انسان‌ها است.

باب چهارم با بیان اینکه ریشه جنگ‌ها و نزاع‌های بشری هوس بازی انسان است شروع می‌شود. بعد می‌نویسد که «هر کس دوست دنیا باشد، دشمن خدا می‌گردد.» (یعقوب، 4:5) در آیه هفت باب چهارم یعقوب در مورد جنگ با شیطان و اطاعت از خدا صحبت می‌کند و می‌گوید که بنده خوب باید برای خدا متواضع و فروتن باشد.

در آخر همین باب ایمان‌داران را به ناسزا نگفتن به یکدیگر دستور می‌دهد و می‌گوید: اگر (فردی) به برادر خود ناسزا بگوید مثل این است که به شریعت ناسزا گفته است. در باب پنجم به ثروتمندان هشدار می‌دهد: این مال و منال دنیوی فانی است و انسان نباید به چیزی که فانی است فخر نماید. ایشان بعد در مورد صبر کردن در مشکلات صحبت می‌کند در آخر هم مومنان را از قسم خوردن به هر چیزی نهی می‌کند.

در ادامه ایمان‌داران را به دعا و درخواست از خداوند در هنگام مشکلات و سختی‌ها امر می‌کند و به دعا کردن به همدیگر توصیه می‌کند. در آخر این رساله ایشان می‌فرماید: هر کسی یک منحرفی را به راه راست بازآورد بداند که جانی را از هلاکت و موت رهانیده است. این رساله در 5 باب به اتمام می‌رسد.

مقاله

نویسنده هادی جهانگشای
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیمان صلح پاریس

پیمان صلح پاریس

یکی دیگر از پیمان‌های ننگینی که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بین ایران و انگلیس بسته شد، پیمان صلح پاریس بود که انگلیس به دلیل تصرف هرات، توسط ایران، چندین شهر جنوب ایران را تصرف کرد، که منجر به بستن پیمان بین دو کشور گردید.
پیمان سعدآباد

پیمان سعدآباد

سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود.
No image

جان میلتون John Milton

پر بازدیدترین ها

No image

مهاجرت کبری

No image

مهاجرت صغری

No image

جیمز دیویس

Powered by TayaCMS