24 آبان 1393, 14:3
تمدن، گفتگو،گفتگوي تمدنها، برخورد تمدنها، سيد محمد خاتمي، هانتينگتون، گفتگوي فرهنگ ها، سال گفتگوي تمدنها
نویسنده : یونس خداپرست
از بعد جامعه شناختی، به مقوله گفتگوی فرهنگها، نخستین بار در ایران در سال 1356 و در نخستین مجمع جهانی گفتگوی فرهنگها به این مسئله پراهمیت پرداخته شد؛[1] اما از بعد [روابط بین المللی] برخی تحلیلگران پایان جنک سرد را ختم مناقشات ایدئولوژیک دانستند؛ ولی «ساموئل هانتینگتون» آن را سرآغاز دوران جدید برخورد تمدنها مطرح کرد.[2] لذا این دیدگاه تمدنی هانتینگتون به نظام بین الملل، دیدگاههای دو جهانی، تک قطبی، و واقع گرایی دولت-محور را به چالش کشید. سرانجام با پیشنهاد سید محمّد خاتمی رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران به سازمان ملل متحد و طرح نظریه گفتگوی تمدنها – که منبعث از دستورات دین مبین اسلام بود - نظریه برخورد تمدنها رو به افول گذاشت.
تمدن بالاترین سطح هویتی است که افراد با آن خودشان را تعریف میکنند. کشورها هر کدام معیاری برای تبیین تمدن (تمامیت فرهنگی) اظهار میدارند که مهمترین معیارهای آن معمولا میان کشور ها و فرهنگ های مختلف مشترک است.
تمدن اروپا محور، توسط گفتمان دفاعی و پایان تاریخ «فوکویاما» مطرح شد و با بیان پارادایم «ستیز تمدنها (برخورد تمدنها)» توسط هانتینگتون تکمیل شد؛[3] وی ساختار جهانی برخورد تمدنها را به این صورت کالبدشکافی میکند که هشت تمدن در جهان در حال برخورد با همدیگر هستند. این تمدنها عبارتند از: تمدن غرب، تمدن اسلامی، تمدن کنفسیوس، تمدن ژاپنی، تمدن هندو، تمدن ارتدوکس، تمدن آمریکای لاتین و آفریقا. هانتینگتون برای تحکیم نظریه دشمن فرضی، غرب را از نزدیک شدن تمدن اسلامی به تمدن کنفسیوس و اتحاد احتمالی این دو تمدن میترساند.[4] البته پیشبینی وی بر این است که در نهایت تمدن غربی در برابر تمدن اسلامی پیروز میشود.
کشورهای عضو، کشورهای مرکز، کشورهای منزوی، کشورهای از هم گسیخته، کشورهای سرگردان.
سید محمد خاتمی در سال 1376ش. (1997 م.) سیاست برخورد تمدنها را به چالش کشید و سازمان ملل متحد در پاسخ به پیشنهاد خاتمی، سال 2001 را «سال گفتگوی تمدنها» نامید.
نظریه گفتگوی تمدنها، بر خلاف نظریه هانتینگتون، که گفتار آن بر اصل زور و برخورد نظامی است، تلاشی فکری است نه عملی، که قصد دارد با هدف تنش زدایی و رفع اختلافات و توجه به اهداف مشترک،[5] دیسکورس (گفتار) یا زبان برخورد را به گفتار یا زبان گفتگو بدل سازد.
آقای خاتمی در دیداری با پرفسور یونمن هیپلر (8 / 3 / 1387) بیان داشت: منظور از گفتگو، بحث و مذاکره نیست؛ چرا که بیان این دو متفاوت است. مذاکره همواره بر سر کسب منافعی است که گاهی یکسویه است، در حالی که گفتگو برای رسیدن به حقیقت و شناخت و درک همدیگر انجام میشود. وی در ادامه اظهار میدارد که برای پیشبرد بهتر گفتگو باید از اشتراکات و اهداف مشترک شروع کنیم.[6]
پس از جنگ سرد، واکنش جهانی برای قبول این طرح خاتمی، از یک طرف برای دگرسازی نظم نوین جهانی منصفانه بود، و از طرف دیگر برخی خواهان ارتقای این طرح شدند و برخی آن را جهت ارتقای آگاهی نسبت به درک اهداف مشترک لازم دانستند و واکنشهایی از این جمله درباره این طرح شکل گرفت؛ اما از مهمترین موانع اصلی طرح گفتو گوی تمندنها میتوان به تروریسم بینالملل و توسعه تک خطی یا طرفداران برخورد تمدنها اشاره کرد، که به جای گفتگو از طریق زور و برخورد نظامی در صدد تحمیل اعتقادات تمدنی خود بر دیگران هستند.
به طور کلی هدف اصلی گفتگوی تمدنها نه تنها فراهم کردن شرایط برای ارتقای آگاهی دانشمندان و زمامداران است بلکه برای آگاهی تودههای مردم از اعماق جوامع خود و درک مشکلات جهانی (مانند سلطه دراز مدت و انحصاری غرب بر جهان) است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان