دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

روزه (صوم)

No image
روزه (صوم)

كلمات كليدي : قرآن، روزه، رمضان، مريض، مسافر، افطار، قضاء، كفاره، اعتكاف، آميزش

نویسنده : اباذر بشيرزاده

صوم در اصل امساک از مطلق فعل و از حرکت ایستادن است (امساک از خوردن، از گفتار و...)؛ پس به اسبی که از خوردن و رفتن اجتناب کند، صائم گویند؛ و باد اگر از وزش باز ایستد، می‌گویند "صامت الریح".[1] اینکه خداوند به حضرت مریم3امر کرد در برابر تهمتهای مردم در ارتباط با تولد حضرت عیسی7با اشاره بگوید:

«... إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّاً»[2]

«... من براى خداوند رحمان روزه‌اى نذر کرده‌ام، بنابراین امروز با هیچ انسانى هیچ سخن نمى‌گویم!»

در اینجا صوم اشاره به معنای لغوی یعنی ترک کلام و روزه‌ی سکوت است[3] که در ادیان پیشین مرسوم بود؛ چنانچه سیاق آیات گویای این است که این سکوت به عنوان عذر بین مردم پذیرفته بود.[4] اما درباره‌ی روزه‌ی سکوت حضرت زکریا در قرآن مطلبى نیست که برخی گفته‌اند؛ بلکه خداوند سه روز قدرت سخن گفتن را از وى سلب نمود و آن علامت استجابت دعاى زکریا در خصوص طلب فرزند بود؛[5] بر خلاف جریان مریم که تصریح به روزه‌ی سکوت دارد.[6]

در اصطلاح شرع مقدس "صوم" به معنای امساک از اشیاء مخصوص، بر وجه مخصوص از کسی که صفات مخصوصی دارد و در زمان مخصوص با نیت روزه انجام می‌گیرد.[7]

به عبارتی روزه در دین مبین اسلام این است که شخص مکلف از طلوع فجر صبح تا اول شب با نیت روزه از طعام، لذت شهوانی و مواردی از این قبیل که در کتب فقه بیان شده است، اجتناب کند.[8]

تشریع وجوب روزه در آیینه‌ی قرآن

حکم روزه که از جمله‌ احکام و عبادات مهم اسلامی است، در قرآن کریم به‌طور نسبتاً وسیع با بیان جزئیات و محدوده‌ی آن مطرح شده و نخستین آیه‌ مربوط به روزه، حکم تشریع و وجوب روزه است که قرآن خطاب به مؤمنان می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»[9]

«اى افرادى که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کسانى که قبل از شما بودند، نوشته شد تا پرهیزکار شوید.»

در آیه‌ی شریفه "کُتِبَ" به معنای فرض و وجوب است، به این معنا که روزه بر مؤمنان واجب شده است؛ چنان‌که بر ادیان گذشته نیز واجب شده بود.[10] البته آیه در مقام نظیر است، اما اینکه بر همه‌ی امتهای پیشین و به کدام امم واجب بوده، سیاق دلالت بر آن نمی‌کند و گویای آن نیست؛ تورات و انجیل نیز خالی از مسئله‌ی وجوب روزه هستند، جز اینکه آن را مدح کرده‌اند. البته یهود و نصاری روزهای معینی از سال را به اشکال مختلف روزه می‌گیرند؛ روزه از خوردن، روزه از نوشیدن، روزه از گوشت و.... بنابراین مفهوم آیه این است که تشریع وجوب روزه مختص به مسلمانان نیست، بلکه بر امم سابق نیز واجب شده بود.[11]

نکته‌ی بعدی در اختصاص خطاب آیه به مؤمنین است که از دو نظر می‌تواند باشد: یکى اینکه چون مؤمنین فقط آن را قبول دارند، لذا مخاطب قرار گرفته‌اند و دیگر اینکه عبادت فقط از مؤمنین صحیح است؛ ولى این نوع خطاب منافات ندارد که روزه و دیگر احکام به غیر آنان نیز واجب باشد.[12]

مسئله‌ی دیگر در نوع بیان حکم روزه، تشریع برخی احکام دیگر است که در نوع بیان تشریع حکم، نظیر این آیه هستند؛ از جمله:

«یاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى...‌»[13]

«اى افرادى که ایمان آورده‌اید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است...»

«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ... الوَصیّةُ...»[14]

«بر شما نوشته شده: هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد،... وصیت کند...»

آیه‌ی اولی مربوط به حکم قصاص و آیه‌ی دومی مربوط به حکم وصیت است که با آیه‌ی روزه فرق عمده‌ای دارند؛ حکم قصاص و وصیت دو حکم مقبول و موافق با مقتضای طبیعت آدمی است؛ چون در قصاص حس انتقام‌جویی و در وصیت حس ترحم وجود دارد؛ لذا انشاء این احکام نیاز به مقدمه‌چینی ندارد و خود این آیات حکم انشائی هستند؛ به خلاف حکم روزه که مخالف با طبیعت آدمی است؛ به دلیل اینکه روزه محرومیت نفوس از لذتهای دنیوی به همراه دارد و نفس آدمی اول امر، حس پذیرش بر چنین حکم سخت و طاقت‌فرسا را ندارد و وحشت می‌کند؛ لذا خدای تبارک دو آیه[15] به عنوان مقدمه و خبر بیان نمود، حتی جهت جلوگیری از وحشت و اضطراب و آماده‌سازی مؤمنان، حکم وجوب روزه بر امم سابق را نیز در این آیات مطرح کرد و بعد از اینکه با مقدمه‌چینی، نفوس را برای چنین حکمی آماده ساخت، در آیه‌ی بعدی[16] حکم انشائی را بیان نموده و تکلیف را نهایی کرده است.[17]

فلسفه‌ و حکمت تشریع روزه در اسلام

روزه عبادتی است انسان‌ساز که برای تربیت انسانها تشریع شده است؛ لذا خدای تبارک بعد از بیان تشریع روزه بلافاصله فرمود: "لَعَلّکُم تَتّقون". به همین دلیل با تعابیری بندگان را مورد خطاب قرار داده که روح بلند انسان پذیرش آن را داشته باشد.[18] بنابراین اولاً خطاب به مؤمنان (یاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا) در حقیقت توجه دادن مردم به صفت ایمانشان است که شخص مؤمن باید تمام احکام الهی را بپذیرد، با اینکه مخالف خواسته‌ی نفس و ناسازگار با عادات انسان باشد؛[19] ثانیاً چنان‌که امام صادق(ع) می‌فرماید: «لذت خطاب به قدری است که سختى و مشقت عبادت را از بین برده است‌.»[20]

در دین مبین اسلام روزه معامله و معادله نیست که نفعش برای خدا باشد؛ چون خدای سبحان مبرا از هر نقصی و بی‌نیاز از هرچیز است؛ بلکه طبق بیان صریح قرآن کریم[21] اثر مثبت و خوب هر عبادتی تنها برای خود عبد است؛ همچنان‌که آثار بد گناهان نیز عائد خود بندگان می‌شود؛ لذا در جریان روزه نیز همین برگشت آثار اطاعت به خود انسان را در جمله‌ی کوتاه و پرمعنا بیان نموده است؛ چون هر انسانی در فطرت خود این معنا را درک می‌کند که هر کسی اگر بخواهد به عالم طهارت و رفیع وصل شود و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقاء یابد، باید ملتزم شود که نفس سرکش خویش را از لذتهای جسمانی و شهوات بدنی بی‌قید و شرط، کنترل کند؛[22] به عبارتی انسان از عالم حیوانیت به عالم عقلانیت و انسانیت ترقی یابد.[23] پس نتیجه‌ی بزرگ روزه حصول تقواست که فوائد کثیره و منافع بی‌شماری دارد و تمرینی کارساز بر ترک مشتهیات نفس است که با محدودیت موقت و معدود روح انسان را پرورش داده و مقاومت و قدرت اراده‌ی او را در برابر حوادث استوار می‌سازد و غرائز سرکش او را کنترل می‌کند. این لطف بزرگی از ناحیه‌ی پروردگار عالم است که در دنیا و آخرت شامل حال شخص روزه‌دار می‌شود و در قرآن مجید اجر عظیم و غفران الهی برای مؤمنان و روزه‌داران حقیقی وعده داده شده است؛[24] به همین دلیل قرآن با بیانی لطیف به انسان امر نموده که در برابر این نعمت عظیم باید شاکر باشد.[25]

ماه روزه

خدای تبارک در آیه‌ی 183 بقره امر به "صیام" نموده و عامل آن را در آیه‌ی بعدی بیان نموده و فرموده: "أیاماً مَعدودات"؛ یعنی روزه‌ای که بر شما واجب شده، قلیل بوده و در روزهای خاص و مشخص تعیین شده است؛ یعنی چند روزی.[26] همچنین عامل این چند روز در آیه‌ی بعدی مطرح شده و فرموده:

«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ...»[27]

«(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهى که قرآن،... در آن نازل شده است.»

"شهر رمضان" خبر مبتداست که أیاماً معدودات باشد، یا بدل از صیام بوده، به این معنا که روزه‌ی ماه رمضان بر شما واجب شده است؛ نتیجه‌ی هر دو معنا یکی است؛ یعنی روزه‌ای که برای مؤمنان واجب شده در روزهای خاص و ماه خاص است که ماه رمضان باشد؛ ماهی که قرآن در آن نازل شده است.[28]

حدود روزه

خدای متعال بعد از بیان حلیت جماع در شبهای رمضان به بیان حد روزه پرداخته و فرموده: بخورید و بیاشامید تا رشته‌ی سفیدی از رشته‌ی سیاهی سپیده دم فجر صبح برایتان آشکار شود؛ یعنی ابتدای صوم از اول فجر شروع شده و تا اول شب تداوم دارد؛ لذا دستور داده که روزه را تا شب تمام کنید؛ بنابراین صوم لیل را قرآن کریم تحریم نموده و حد روزه را که از اول فجر صبح تا اول شب باشد، بیان نموده که مراد از آن همان زایل شدن سرخی مشرقیه است؛ همچنین به تبع آن، روزه‌ی روز متصل به شب نیز حرام می‌شود؛ چون شب غایت روزه بوده و بعد از آن افطار لازم و واجب است.[29]

روزه‌ی مریض و مسافر

دستور قرآن به مؤمنان این است که تمام ماه مبارک رمضان را باید روزه‌ بگیرند، غیر از دو گروه که استثناء شده‌اند:

«...وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ...»[30]

«...و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهاى دیگرى را به جاى آن، روزه بگیرد!...»

کسی که در این ماه در وطن خودش حاضر باشد و مسافر نباشد، باید این ماه را روزه بگیرد؛ اما کسی که از وطن خود خارج شده و مسافر باشد، نباید روزه بگیرد. همچنین کسی که مریض باشد و مریضی وی به حدی باشد که روزه گرفتن موجب سختی مرض، به تأخیر افتادن بهبودی و ازدیاد بیماری شود، از این حکم مستثنی است؛ چون اراده‌ی خداوند بر این نیست که بندگانش به مشقت بیفتد، بلکه اراده‌ی خداوند بر آسانی و راحتی است.[31]

پس دلالت آیه بر این است که افطار بر مسافر و مریض واجب است؛ چون قضاء را خداوند بر آنها واجب کرده و کسی که قضاء بر او واجب شود، افطار نیز بر او واجب می‌شود[32] و این دو گروه باید در روزهای بعد از ماه رمضان، روزه‌ی خود را قضاء بکنند؛ لذا به دلیل تأکید در امر افطار، این دو استثناء در دو آیه[33] تکرار شده است.[34]

کفاره‌ی روزه‌ی ماه رمضان

کسانی که روزه بر ذمه‌ی آنهاست، اما روزه گرفتن بر آنها دشوار و طاقت‌فرساست، مثل سالخوردگان، قضای روزه بر گردن آنها نیست؛ بلکه وجوب از آنها ساقط شده و فدیه بر آنها لازم است؛ خواه افطار بکند یا افطار نکند:[35]

«...وَ عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ»[36]

«...و بر کسانى که روزه براى آنها طاقت‌فرساست (همچون بیماران مزمن، و پیر مردان و پیر زنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینى را اطعام کنند.»

"یطیقون" از مصدر "اطاقه" به معناى به کار بستن تمامى قدرت در عمل است و لازمه‌اش این است که عمل روزه برای روزه‌دار آن قدر دشوار باشد که تمام نیروى انسان در انجام آن مصرف شود[37] و "فدیه" در اصل به معنای قرار دادن چیزی عوض چیز دیگر است[38] و در اینجا مراد از فدیه، بذل مال در مقابل قصور در عبادت، جهت جبران آن است؛ مانند کفاره‌ی قسم و کفاره‌ی صوم.[39]

پس طعام مسکین و سیر کردن یک گرسنه از غذای متوسطى است که خود انسان غالبا در زندگی استفاده مى‌کند و حکم این فدیه نیز مانند حکم قضاى روزه‌ی مریض و مسافر واجب است، چون تعبیر فوق در آیه، تعبیرى است که وجوب تعیینى را مى‌رساند، نه وجوب تخییرى و رخصت.[40] پس واجب است برای هر روز یک مد طعام[41] به مستمند بدهد؛ بعد در ادامه می‌فرماید: اگر روزه بگیرید برای شما بهتر است. یعنی اگر به فضائل روزه علم داشته باشید، روزه گرفتن بهتر است از اینکه افطار کنید؛ و در صورت روزه گرفتن فدیه واجب نیست.[42]

آمیزش با همسر در شبهای رمضان

خدای تبارک در شبهای روزه جماع و نزدیکی با زنان را حلال نموده است؛ سبب نزول آیه نیز ناظر به این مسئله است که مسلمانان در شبهای رمضان جماع را ترک می‌کردند و حلال نمی‌دانستند تا اینکه آیه‌ی شریفه نازل شد و حکم اباحه را صراحتاً اعلام نمود:[43]

«أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‌ نِسائِکُم...»[44]

«آمیزش جنسى با همسرانتان، در شبِ روزهایى که روزه مى‌گیرید، حلال است...»

اینکه "رفث" متعدی با "إلی" شده، چون معنای إفضاء(جماع) را نیز در ضمن دارد و جمله‌ی بعدی "هنّ لباسٌ لَکُم..." استیناف است و سبب إباحه بودن نزدیکی با همسران را بیان می‌کند، به این معنا که تحمل این کار سخت بوده و همسران مانند لباس برای همدیگر هستند. سبب دیگر مباح بودن این است که چون خدای تبارک می‌داند بندگانش کم صبرند و زود گرفتار خیانت به نفس خویش می‌شوند، لذا اراده‌ی خداوند بر این نیست که بندگانش به مخالفت اوامر و نواهی الهی گرفتار شده و مستحق عذاب الهی شوند.[45]

وجوب روزه‌ در حال اعتکاف و اجتناب از مباشرت با همسر

از جمله شرائط اولیه‌ی اعتکاف، روزه‌دار بودن است که مسئله‌ی اعتکاف نیز در آیه‌ی مربوط به احکام روزه مطرح شده است:

«...وَ لَاتُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنتُمْ عَاکِفُونَ فی الْمَسَاجِدِ»[46]

«...و درحالی‌که در مساجد معتکف هستید [با زنان] در نیامیزید.»

این شرطیت روزه در اعتکاف را با دو طریق بیان نموده‌اند:

الف. خطاب در آیه مخصوص به روزه‌داران است، لذا اگر روزه شرط در اعتکاف نبود، این نوع خطاب نیز لغو می‌شد.[47]

ب. در آیه‌ی شریفه حکم اعتکاف بعد از بیان حکم صوم آمده و این اشاره‌ای است به شرطیت صوم در اعتکاف و تناسب میان این دو عبادت.‌[48]

حکم اصلی آیه بیان‌گر حرمت آمیزش در زمان اعتکاف است؛ اما مباشرت در اینجا معنایی عام‌ دارد و شامل مقدمات آمیزش نیز می‌شود.[49] البته طبق اعتقاد اکثر فقها نهی در آیه، مستقیم روی آمیزش در حال اعتکاف رفته و حرفی از روزه یا مسجد در میان نیاورده است؛ بنابراین حرمت آمیزش مربوط به خود اعتکاف است.[50]

روزه به عنوان کفاره‌ی گناهان و اعمال نقیصه

روزه در شرع مقدس اسلام از جمله اعمال و عبادتی است که به عنوان کفاره‌ی برخی گناهان و جبران برخی اعمال عبادی بیان شده است:

1. روزه در برخی موارد به عنوان کفاره‌ی اولیه مطرح شده؛ از جمله:

الف. کفاره‌ی تراشیدن سر، قبل از محل قربانی در موسم حج؛ یعنی کسی که در موسم حج به علت بیماری یا ناراحتی در سر، محتاج باشد به تراشیدن سر قبل از رسیدن قربانی به قربانگاه، این شخص جهت جبران نقص باید عوضی را بپردازد و این عوض سه چیز می‌تواند باشد؛ روزه، صدقه و ذبیحه که روزه را مفسران بر اساس روایات اهل بیت –علیهم‌السلام- سه روز بیان کرده‌اند.[51]

ب. کفاره‌ی قربانی در موسم حج؛ آیه‌ی شریفه تصریح دارد که قربانی بر کسی که حج تمتع به جا می‌آورد، واجب است. حال کسی که دست‌رسی به خود قربانی یا پول آن را نداشته باشد، جهت جبران آن باید ده روز روزه بگیرد؛ سه روز در ایام حج و هفت روز بعد از ایام حج و در وطن خود، تا ده روز کامل شود.[52]

«...فَمَنْ لَمْ‌یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُم تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَةٌ»[53]

«...و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامى که باز مى‌گردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است.»

قربانی یکی از اعمال مستقل مناسک حج است[54] و "حج" در آیه‌ی شریفه، ظرف برای روزه قرار داده شده، به این اعتبار که عمل حج و روزه در یک مکان و زمان انجام پذیرد و همچنین عدد هفت مکمل عدد ده خوانده شده، به این دلیل که بفهماند هر یک از سه روز و هفت روز، دارای حکمی مستقل‌اند.[55]

ج. کفاره‌ی صید در حال احرام؛ یعنی اگر حاجی در لباس احرام حیوان خشکی را به قصد شکار، صید کند و بکشد، کفاره بر او واجب شده و یکی از سه چیز را باید انجام دهد:[56] همانند چیزی که صید کرده، اطعام مساکین و روزه‌ی معادل، و "عدل" باید بر اساس قیمت صید باشد که در آیه‌ی شریفه مراد از "عدل" غیر از جنس آن چیز است[57] و در روایت معادل هر "مُدّ طعام"، یک روز روزه بیان شده است.[58] اینکه بین این سه نوع کفاره ترتیب است یا نه، سیاق آیه بر بیشتر از تردید دلالت نمی‌کند، بلکه سنت اهل بیت -علیهم‌السلام- باید آن را مشخص کند؛ اما بعید نیست ادامه‌ی آیه بیان‌گر ترتیب میان این نوع کفارات باشد.[59]

2. روزه در موارد دیگر به عنوان کفاره‌ی ثانویه مطرح شده؛ از جمله:

الف. کسی که مؤمنی را به خطا و به اشتباه بکشد، علاوه بر پرداخت دیه و خونبها باید برده‌ای را به عنوان کفاره آزاد کند؛ حال کسی که توان آزاد کردن برده را نداشته باشد یا برده‌ای نباشد تا آزاد کند، عوض آن باید دو ماه پی‌درپی روزه بگیرد.[60]

ب. کسی که از روی قصد و جدی سوگند یاد کند و با قصد و توجه سوگند خود را محکم کند؛ این نوع سوگند تعهد و التزام‌آور است و مورد بازخواست و مؤاخذه‌ی خداوند قرار می‌گیرد؛ بنابراین کسی که سوگند خود را بشکند، باید کفاره‌ی آن را بپردازد؛ یعنی با دادن کفاره، مؤاخذه‌ و بازخواست را از خود رد کند. کفاره‌ی شکستن قسم عبارت است از: اطعام ده فقیر، یا پوشاندن ده نیازمند و یا آزاد کردن برده که اگر این سه مورد در توان و امکانش نبود، سه روز روزه بگیرد و با این نحو جبران عمل خویش را خواهد داشت.[61]

ج. همچنین قرآن در مسئله‌ی ظهار -یعنی مردانی که زنان خود را به نحو ظهار طلاق می‌دهند-، جهت رجوع و برگشت مردان از عمل خویش می‌فرماید: این مردان قبل از اینکه با زنانشان تماس داشته باشند، باید برده‌ای را آزاد کنند و اگر برده در امکان آنها نبود، -مثل زمان ما- باز قبل از مجامعت واجب است که دو ماه پی‌درپی روزه بگیرند و با این طریق کفاره‌ی عمل خود را بپردازند؛ چون قبل از اتمام این دو ماه حق مجامعت با همسر را ندارند. در ضمن این دو ماه روزه گرفتن پی‌درپی در تمامی موارد که ذکر شد، طبق روایات اگر یک روز هم از ماه بعدی به ماه اول وصل شود، صدق متوالی بودن را می‌کند و در غیر این صورت اگر در وسط ماه یک روز قطع کند، باید دو ماه روزه را از سربگیرد.[62]

مقاله

نویسنده اباذر بشيرزاده
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن پژوهی - احکام و فقه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیمان صلح پاریس

پیمان صلح پاریس

یکی دیگر از پیمان‌های ننگینی که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بین ایران و انگلیس بسته شد، پیمان صلح پاریس بود که انگلیس به دلیل تصرف هرات، توسط ایران، چندین شهر جنوب ایران را تصرف کرد، که منجر به بستن پیمان بین دو کشور گردید.
پیمان سعدآباد

پیمان سعدآباد

سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود.
No image

جان میلتون John Milton

پر بازدیدترین ها

No image

مهاجرت کبری

No image

مهاجرت صغری

No image

جیمز دیویس

Powered by TayaCMS