دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عرفان نظری

No image
عرفان نظری

>

عرفان‌ نظری به تفسیر هستی می‌پردازد و درباره خدا، جهان و انسان بحث می‌نماید.

عرفان در این بخش مانند فلسفه الهی است که در مقام تفسیر و توضیح هستی است و همچون فلسفه الهی برای خود موضوع، و مسائل و مبادی دارد. البته‌ فلسفه در استدلالات خود تنها به مبادی و اصول عقلی تکیه می‌کند ولی عرفا، مبادی و اصول کشفی را مایه استدلال قرار می‌دهد و آن‌گاه آنها را با زبان عقل توضیح می‌دهد.

استدلالات فلسفی مانند مطالبی است که به زبانی نوشته شده است و با همان زبان اصلی مطالعه شود، ولی استدلالات عرفانی مانند مطالبی است که از زبان دیگر ترحمه شده باشد. یعنی عارف لااقل به ادعای خویش آن‌چه را که با دیده دل و با تمام وجود خود شهود کرده است با زبان عقل توضیح می‌دهد.

تفاوت فیلسوف با عارف

از نظر فیلسوف الهی، هم خدا اصالت دارد و هم غیر خدا، الا این‌که خدا، واجب الوجود و قائم به ذات است و غیر خدا ممکن الوجود و قائم به غیر و معلول واجب‌الوجود. ولی از نظر عارف، غیر خدا به عنوان اشیایی که در برابر خدا قرار گرفته باشند، هر چند معلول او باشند، وجود ندارد، بلکه وجود خداوند همه اشیاء را در بر گرفته است، یعنی همه اشیاء، اسماء، صفات، شؤون و تجلیات خداوندند، نه اموری در برابر او.

فیلسوف می‌خواهد تصویری صحیح و نسبتاً جامع و کامل از جهان در ذهن خود داشته باشد. از نظر فیلسوف حد اعلای کمال انسان به این است که جهان را آن چنان‌که هست با عقل خود دریابد به طوری که جهان در وجود او وجود عقلانی بیابد و او جهانی شود عقلانی، لهذا در تعریف فلسفه گفته شده است:

«صیرورة الانسان عالما عقلیا مضاهیا للعالم العینی»

یعنی اینکه:

«انسان جهانی عقلی، شبیه جهان عینی بشود.»

ولی عارف به عقل و فهم کاری ندارد، عارف می‌خواهد به کنه و حقیقت هستی، که خدا است، برسد و آن را شهود نماید.

از نظر عارف، کمال انسان به این نیست که صرفاً در ذهن خود تصویری از هستی داشته باشد، بلکه به این است که با سیر و سلوک، به اصلی که از آن جا آمده است باز گردد، فاصله خود را با ذات حق از بین ببرد و در او فانی گردد.

ابزار کار فیلسوف، عقل و منطق و استدلال است، ولی ابزار کار عارف، دل و مجاهده و تصفیه و تهذیب و حرکت و تکاپو در باطن است.

عرفان و اسلام

عرفان، هم در بخش عملی و هم در بخش نظری، با دین مقدس اسلام تماس و اصطکاک پیدا می‌کند، زیرا اسلام مانند هر دین و مذهب دیگر و بیشتر از هر دین و مذهب دیگر، روابط انسان را با خدا و جهان و خودش بیان کرده و هم به تفسیر و توضیح هستی پرداخته است.

البته عرفای اسلامی هرگز مدعی نیستند که سخنی ماوراء اسلام دارند، و از چنین نسبتی سخت تبری می‌جویند. برعکس، آن‌ها مدعی هستند که حقایق اسلامی را بهتر از دیگران کشف کرده‌اند و مسلمان واقعی آن‌ها می‌باشند. عرفا چه در بخش عملی و چه در بخش نظری همواره به کتاب و سنت و سیره پیامبر (ص) و ائمه و بزرگان صحابه استناد می‌کنند. ولی دیگران درباره آن‌ها نظریه‌های دیگری دارند:

الف- نظریه گروهی از محدثان و فقهاء اسلامی:

به عقیده این گروه، عرفا عملاً‌ پایبند به اسلام نیستند و استناد آن‌ها به کتاب و سنت صرفاً عوام‌فریبی و برای جلب قلوب مسلمانان است و عرفان اساساً ربطی به اسلام ندارد.

ب- نظریه گروهی از متجددان عصر حاضر:

این گروه که با اسلام میانه خوبی ندارند و از هر چیزی که بوی «اباحیت» بدهد به شدت استقبال می‌کنند، مانند گروه اول معتقدند که عرفا عملاً ایمان و اعتقادی به اسلام ندارند، بلکه عرفان و تصوف نهضتی بوده از ناحیه ملل غیر عرب بر ضد اسلام و عرب، در زیر سرپوشی از معنویت.

فرق گروه اول با گروه دوم در این است که گروه اول، اسلام را تقدیس می‌کنند و با تکیه بر احساسات اسلامی توده مسلمانان، عرفا را تحقیر می‌نمایند و می‌خواهند به این وسیله عرفان را از صحنه معارف اسلامی خارج نمایند، ولی گروه دوم با تکیه بر شخصیت عرفا می‌خواهند اسلام را «هو» کنند که اندیشه‌های ظریف و بلند عرفانی در فرهنگ اسلامی با اسلام بیگانه است و این عناصر از خارج وارد این فرهنگ گشته است، اسلام و اندیشه‌های اسلامی در سطحی پایین‌تر از این‌گونه اندیشه‌ها است.

این گروه مدعی هستند که استناد عرفا به کتاب و سنت صرفاً تقیه و از ترس عوام بوده است، و به این وسیله می‌خواسته‌اند جان خود را حفظ کنند.

ج- نظریه گروه بی‌طرف‌ها:

از نظر این گروه، در عرفان و تصوف خصوصاً در عرفان عملی، بدعت‌ها و انحرافات زیادی می‌توان یافت که با کتاب و سنت وفق نمی‌کند. ولی عرفا مانند سایر طبقات فرهنگی اسلامی و مانند غالب فوق اسلامی نسبت به اسلام نهایت خلوص نیت را داشته‌اند و هرگز نمی‌خواسته بر علیه اسلام مطلبی گفته و آورده باشند. ممکن است اشتباهاتی داشته باشند؛ ولی هرگز سوء نیتی نسبت به اسلام در کار نبوده است.

صحیح آن است که عرفا سوء نیت نداشته‌اند، ولی در عین حال لازم است افراد متخصص در عرفان و در معارف عمیق اسلامی، بی‌طرفانه درباره مسائل عرفانی و انطباق آن‌ها با اسلام بحث و تحقیق نمایند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیمان صلح پاریس

پیمان صلح پاریس

یکی دیگر از پیمان‌های ننگینی که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بین ایران و انگلیس بسته شد، پیمان صلح پاریس بود که انگلیس به دلیل تصرف هرات، توسط ایران، چندین شهر جنوب ایران را تصرف کرد، که منجر به بستن پیمان بین دو کشور گردید.
پیمان سعدآباد

پیمان سعدآباد

سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود.
No image

جان میلتون John Milton

پر بازدیدترین ها

No image

مهاجرت کبری

No image

دیکتاتور مصلح

No image

مهاجرت صغری

No image

جیمز دیویس

Powered by TayaCMS