قيام 15 خرداد، وقايع سال 1342، كودتاي 28 مرداد، اصلاحات ارضي، لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي، انقلاب سفيد، حمله به مدرسه فيضيه، دستگيري امام (ر�
نویسنده : فاطمه امانی توانی
پس از کودتای 28 مرداد 1332 که محمدرضا پهلوی دوباره به قدرت رسید، به مرور حکومت استبدادی خود را تحکیم و تثبیت کرد، اما در سال 1339 تحولاتی در صحنه سیاست بینالملل روی داد و شاه ناچار به تجدید نظر در سیاستهای رژیم خود گردید.
با پیروزی کندی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، وی برای جلوگیری از قیامهای مردمی در جهان سوم، رهبران آن کشورها را به انجام اصلاحاتی بر اساس دکترین خود تشویق و ترغیب نمود؛ در ایران نیز شاه این اصلاحات را در قالب فضای باز سیاسی، اصلاحات ارضی، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، و انقلاب سفید به اجرا گذاشت.[1]
این اصلاحات با شرایط داخلی ایران که یک جامعه سنتی بود، سازگاری نداشت لذا موجوب بیثباتی، ناآرامی و اعتراض عمومی مردم به رهبری امام خمینی (ره) شد. مجموعه این عوامل و برخی از اقدامات شاه همانند: حمله به مدرسه فیضیه در سال 1342 و دستگیری امام خمینی(ره) در نهایت منجر به قیام خونین مردم در 15 خرداد 1342 شد.
انگیزه و اهداف قیام 15 خرداد
اجرای قوانین اسلام در همه حوزهها، از انگیزههای اصولی نیروهای مذهبی محسوب میشد، اما با توجه به تخطی رژیم از حدود الهی و عدم اجرای احکام اسلام، امر به معروف و نهیاز منکر، دفاع از ارزشها و سنتهای اسلامی، مقابله با برنامههای استعماری آمریکا و اسرائیل، مبارزه با حاکمیت و گسترش فرهنگ غربی که منافی با فرهنگ اسلامی بود، از انگیزههای نسل جدید روحانیت (روحانیونی که روحیه مبارزهجویی داشتند)، برای ورود به عرصه سیاسی کشور و وقوع قیام15خرداد به شمار میرفت.
انگیزه دیگر امام، مبارزه با صهیونیسم جهانی و عوامل داخلی آنها و صیانت از احکام اسلام و قرآن و حفاظت از استقلال کشور و جلوگیری از نفوذ فرقه بهائیت(ساخته دست استعمار) بود.
هدف اصلی امام از این قیام، حاکمیت قوانین اسلام و اجرای شریعت اسلامی، قطع وابستگی کشور از کشورهای استعماری آمریکا و اسرائیل و براندازی اصل نظام شاهنشاهی و جایگزینی حکومت اسلامی بود.[2]
زمینهها و فرآیند قیام 15 خرداد
پس از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و طرح ششگانه اصول "انقلاب سفید" که باعث اعتراض عمومی مردم و نیروهای مذهبی شد، شاه برای خاموش کردن صدای معترضین به مدرسه فیضیه قم حمله کرد؛ که این واقعه خونین و مجموعه حوادث بعد از آن مانند دستگیری طلاب و اعزام آنان به سربازی باعث خشم مردم شد. وقوع این حوادث همزمان با فرا رسیدن ماه محرم سال 1342 بود و بهترین فرصت برای افشای چهره واقعی رژیم پهلوی بود.
ساواک که از جایگاه ویژه این ماه اطلاع داشت، بسیاری از وعاظ را احضار و آنان را ملزم کرد که در محافل و مجالس 1- علیه شاه سخن نگویند، 2- علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود و 3- مرتب به مردم نگویید که اسلام در خطر است. اما، امام خمینی(ره) در طی نشستی با علما و مراجع قم پیشنهاد کرد که در روز عاشورا هر یک از آنها برای مردم و عزاداران حسینی سخنرانی کرده و به افشای چهره واقعی رژیم بپردازند؛ و خود امام نیز علیرغم تهدید رژیم، در 13 خرداد 1342 به ایراد سخنرانی در مدرسه فیضیه پرداخت و شدیدترین حملات خود را متوجه شخص شاه، آمریکا و اسرائیل نمود و آنها را عامل بدبختی مملکت دانست. به دنبال سخنان کوبنده و افشاگرانه امام دو روز بعد در سحرگاه 15 خرداد 1342، امام به دستور شاه در منزل مسکونی خود در قم دستگیر و به تهران منتقل شدند. وی را ابتدا در یک سلول انفرادی زندانی و سپس به یک پادگان نظامی منتقل نمودند.
به دنبال انتشار خبر دستگیری امام(ره)، از نخستین ساعات روز 15 خرداد اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود. ماموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر شده بودند بر روی تظاهر کنندگان آتش گشودند؛ که فیجیعترین حادثه، مربوط به کشتار کفن پوشان ورامین بود که در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند و ماموران نظامی در سر پل باقرآباد با آنها رو به رو شده و با سلاحهای نظامی آنان را قتل عام کردند. در پی این حادثه هزاران نفر از مردم، در شهرهای مختلف کشته و زخمی شدند.[3]
در واقع میتوان این قیام را حرکتی خودجوش و مردمی دانست؛ یعنی شرکت افراد بدون توجه به نوع شغل، تحصیلات، سن، وابستگی گروهی و هرگونه موقعیت اجتماعی و صرفاً بر اساس یک شعار و یک هدف مشترک؛ که هیچ کدام از این گروهها برای پانزده خرداد برنامهریزی خاصی نداشتند.
بلکه با وجود بستر و زمینههای قبلی آن، و در حمایت از رهبری امام، این قیام به اوج خود رسید و اغلب شهرهای ایران را فراگرفت.
هر چند که این قیام توسط عمال شاه و ساواک، از طریق نظامی و به طور موقت سرکوب شد ولی، دارای نتایج و دستاوردهای مهمی بود که در نهایت منجر به پیروزی انقلاب اسلامی گردید.
نتایج و پیامدهای قیام 15 خرداد
قیام 15 خرداد با یک سری ویژگیهای خاص همانند: فراگیری نهضت و حضور همه گروها و قشرها و طبقات مختلف در روند مبارزه، مذهبی بودن مبارزه و حضور مؤثر نیروهای مذهبی، پیروی از مبانی دین اسلام، پیروی از امام به عنوان مرجع تقلید و رهبر سیاسی مردم، قاطعیت و اخلاص امام و بیگانه ستیزی و عوامل دیگری که باعث شد این قیام تأثیرات عمیقی بر ساختار سیاسی و اجتماعی ایران داشته باشد.
به طور خلاصه بعضی از مهمترین پیامدهای این قیام عبارت بودند از:
1- آشکار شدن قدرت مذهب به وسیله بسیج گسترده مردمی و مقاومت در مقابل برنامههای نامشروع شاه؛
2- احساس ضرورت تشکل برای ادامه مبارزه؛
3- رویارویی با اصل نظام شاهنشاهی در حالیکه جنبشها و قیامهای پیشین دارای این ویژگی نبودند؛
4- افشای چهره ریاکارانه و منافقانه شاه و روشن شدن ماهیت رژیم وی برای مردم؛
5- عدم وابستگی به قدرتهای خارجی (بیگانه ستیزی) و بی اعتبار شدن شرق و غرب و پایهگذاری اصل نه شرقی و نه غربی به دلیل موضعگیریهای منفی آمریکا و شوروی در مقابل این قیام مردم؛
6- افزایش رشد و آگاهی تودههای مردم و تداوم مبارزات سیاسی آنها؛
7- افزایش رشد تحول در حوزهها و حضور روحانیت و مردم در عرصه سیاست کشور؛
8- تنش و جایگاه مرجعیت و رهبری امام خمینی (ره) با تأیید مراجع و علما و حمایت و پشتیبانی مردم؛
9- تبیین نظریه ولایت فقیه به عنوان نظام حکومتی جایگزین رژیم شاه توسط امام خمینی (ره)؛
10- رو پاشی تز جدایی دین از سیاست و افشای خطر صهیونیسم، پیوند میان مردم و روحانیت و عواملی بسیار دیگری که میتوان به انها اشاره کرد.[4]
در نهایت اینکه، قیام 15 خرداد 1342 هر چند به ظاهر یک یا چند روز طول کشید، ولی به دلیل انگیزههای الهی که داشت، به عنوان مبداء انقلاب اسلامی و منشاء تحولات وسیع داخلی و بینالمللی شد به گونهای که امام در تاریخ 1/6/49 فرمودند:
"15 خرداد از خاطرهها محو نخواهد شد و باید در سالروز آن، هر چه بیشتر آن را زنده نگه داشت، پانزده خرداد که مصادف با دوازدهم محرم بود؛ سند زنده مخالفت شجاعانۀ ملت ایران در مقابل استبداد عمال اجانب و استعمار چپ و راست بود."[5]