24 آبان 1393, 14:3
مصدق، قیام سی تیر، آیت الله کاشانی، قوام السطنه، جبهه ملی، مصدق السلتنه، جبهه ملی
نویسنده : عباس ایزدی فرد
دکتر محمد مصدق پس از آغاز نخست وزیری خود در اردیبهشت 1330 دو برنامه اصلی را، دستور کار خود اعلام کرد: 1ـ حل مساله نفت ( با شرکت سابق نفت ایران و انگلیس)؛ 2ـ اصلاح قانون انتخابات؛ اما، مساله نفت چنان پیچیده شد که تمام انرژی و فرصت دکتر مصدق و کابینه او را گرفت، که نتوانست به مساله دوم بپردازد.
در روز سی ام تیر، مردم تهران، اهواز، آبادان، کرمانشاه و اصفهان بیشتر ازشهرهای دیگر به جوش و خروش پرداختند. آیت الله کاشانی در29 تیر اعلام کرده بود که اگر قوام السلطنه ظرف 24ساعت کناره گیری نکند کفن پوشیده وشخصا به میدان خواهد آمد، شور و هیجانی مذهبی موج می زد. در سایر شهرها نیز روحانیون مردم را رهبری می کردند. آیت الله دکترسید محمد حسینی بهشتی دراصفهان به مناسبت 30تیر مقابل تلگراف خانه سخنرانی مهمی ایراد کرد. علیرغم حضور مأموران شهربانی، فرمانداری نظامی و ژاندارمری، مردم با انگیزه مذهبی و ملی به مخالفت با قوام السلطنه پرداختند. بسیاری کشته و زخمی شدند. بنا به گفته رادیو لندن در تهران تظاهرات جمهوری خواهانه انجام گرفت و ایران شاهد یک انقلاب کامل العیار بود. خبرهای متناقض از حضور مردم و میزان کشته و زخمی شدن آنان، باعث شد تا شاه برادر خود را برای کسب خبر دقیق به سطح شهر بفرستد. شاهپور علیرضا در شهر دوری زد و ماشین او در محاصره مردم افتاد. اگر کمک مأموران نظامی نبود، چه بسا کشته می شد. او وقتی که از مهلکه نجات یافت به شاه خبر داد که «مملکت در آستانه انقلاب است». جان فشانی مردم، تهدید شاه از طرف آیت الله کاشانی و فعالیت و تماس های مکرر نمایندگان جبهه ملت، قیام مردم را به نتیجه رسانید و ساعت 5 عصر عزل قوام السلطنه اعلام شد. هشتصد نفر از مردم تهران کشته و زخمی شدند و در شهرهای کرمانشاه و اهواز نیز عده زیادی کشته و زخمی شدند.
1ـ دکتر مصدق در انتخاب اعضای دولت و انتصابات خود دچار اشتباهات زیادی شد. بیشتر اعضای فامیل خودش را که اتفاقاً سابقه سوء داشتند، به مقامات مهمی گماشت. دکتر صبّار فرمانفرماییان- پسر دایی اش- را به وزارت بهداری و سپس استانداری فارس گماشت که موجب رنجش مردم فارس شد. سرتیپ دفتری ـ برادر زاده اش ـ را به فرماندهی شهربانی گمرگ منصوب کرد، سهام السلطان بیات ـ خواهرزاده و عامل انگلستان ـ را به مدیر عاملی شرکت نفت گماشت وبه سر لشگر وثوق -عامل کشتار و ضرب و جرح مردم در سی ام تیر- معاونت وزارت دفاع ملی را پیشکش نمود. رضا فلاح و شاهپور بختیار- عوامل انگلستان - را داخل کابینه نمود.
2ـ هنوز آفتاب پیروزی ملت گرم نشده بود که دکتر مصدق به تک روی پرداخت.
3ـ راه خودش را از آیت الله کاشانی جدا نمود و صریحاً او را از دخالت در امور بازداشت.
4ـ مصدق نه تنها عوامل کشتار سی ام تیر و به خصوص قوام السلطنه را محاکمه نکرد، بلکه درصدد برآمد تا با تقدیم یک لایحه به مجلس شورای ملی قانون محاکمه عوامل کشتار را خنثی سازد، اما وقتی که به صورت قانونی موفق نشد، از محاکمه آنان جلوگیری کرد.
5ـ از نظر حزب توده فرقی بین دکتر مصدق و احمد قوام نبود، (یکی مصدق السلطنه بود و دیگری قوام السلطنه).حتی مصدق را بدتر از سایر حاکمان ایران می دانستند، وابستگی دیگران به غرب (درنظرگاه حزب توده) علنی بود اما مصدق نقاب به چهره داشت. حزب توده، مصدق را « جلاد، کارگرکش و فاشیست» می نامید. احمد شاملو در مخالفت با مصدق شعر«بشنو ای جلاد»را سروده بود،با این وجود دکتر مصدق به حزب توده میدان داد تا هم امریکا را بترساند و هم تا آن جا که می توانست به توهین و هتاکی به جناح مذهبی و به خصوص آیت الله کاشانی بپردازد و حکومت مصدق را بدون پشتوانه سازد.
6-هرج و مرج سیاسی و اجتماعی؛ با پیروزی قیام به جای آن که با حاکمیت دولت ملی، آرامش بر کشور حاکم شود ،هر روز بلوا و آشوب سیاسی –اجتماعی برپا می شد. هرج و مرج سیاسی و اجتماعی هم مردم راخسته کرد و هم باعث دلسردی مردم شد.
7-بحران اقتصادی؛ دکتر مصدق در عرصه سیاست خارجی بسیار ناموفق بود. فشار اقتصاد تک محصولی و وابسته به نفت ایران به تنهایی برای عدم مشارکت سیاسی مردم، موفقیت مخالفان و سقوط دولت کافی بود.
8- کم توجهی و بی اعتنایی به مذهب و نیروهای مذهبی؛ خط مشی دکتر مصدق از دین اسلام منبعث نمی شد، براساس چنین حقیقتی اصولا ارتباط بین دین وسیاست را تشخیص نداده و به شعار « دین از سیاست جداست»، مومن و معتقد بود. بسیاری از اختلافات دکتر مصدق با آیت الله کاشانی در این چهاچوب قابل تحلیل است. در حالی که آیت الله کاشانی اصرار داشت فروش مشروبات الکلی به دلیل حرمت شرعی متوقف شود، دکتر مصدق می گفت مبلغ هنگفتی مالیات از این طریق عاید می شود و همچنین در صورت تعطیلی مشروب فروشی ها، عده زیادی کارگر بیکار می شوند ،پس این طرح غیر قابل اجراست. رهبر فداییان اسلام در- بیشتر- دوره زمامداری دکتر مصدق در زندان بود. توهین های مطبوعات باعث واکنش منفی عالمان دینی – و حداقل عدم حمایت جدی آنان از شخص دکتر مصدق- شد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان