شفع در لغت یعنی دو تایی و در اصطلاح "الشَّفاعةُ: کلام الشَّفِیعِ لِلْمَلِکِ فی حاجة یسأَلُها لغیره" کلام کسی در نزد بزرگی برای حاجت کسی غیر از خود.[1]
مسلمانان از صدر اسلام تاکنون مسئله شفاعت را یکی از معتقدات اصلی خود می دانند به طوریکه هیچ یک از مسلمانان در صدد انکار آن بر نمیآید و همه اعتقاد دارند که عزیزان الهی به جهت موقعیت خاصی که نزد پروردگار متعال دارند میتوانند با اذن و اجازه خدا برای برخی گنهکاران طلب شفاعت کنند و آن هم نه هر گنهکاری بلکه طبق شرائط خاص و با یک روند خاص. مثلا در روایات ما یکی از شرائط خاص شفاعت احترام به ذریه نبی مکرم اسلام(ص) میباشد. نبی مکرم اسلام در این زمینه میفرماید:
« و الله لا تشفعت فیمن آذى ذریتی »[2]
بخدا قسم شفاعت من به کسانی که ذریه ام را اذیت کنند نمی رسد.
امام صادق علیه السلام در آخرین وصیتهایش به فرزندان و اقوام فرمودند:
« إِنَّهُ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ»[3]
بدرستی که کسی که نماز را سبک بشمارد به شفاعت ما دسترسی پیدا نمی کند.
آیات اثبات کننده شفاعت:
1. مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِه[4]
2. وَ لَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ[5]
آیات نافی شفاعت
1. یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتىَِ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ وَ الْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُون[6]
2. تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب[7]
از جمع بین این آیات این مطلب واضح میشود که شفاعت برای همه امکان پذیر نبوده و فقط برای عده خاصی می باشد و آن هم با شرائط خاص و تا جایی این مساله واضح است که برخی از علمای شیعه و سنی در مساله شفاعت اتفاق نظر دارند. حتی قاضی بیضاوی از مفسران اهل سنت در ذیل آیه 48 سوره بقره مینویسد: «آیات و روایات فراوانی بر تحقق شفاعت بر امت وجود دارد».[8]
دیدگاه وهابیت
اما از بین تمام مسلمانان که شفاعت را قبول دارند عدهای به نام وهابیت میگویند که شفاعت کفر است و شرک. آنها میگویند:
اگر کسی با حالت تضرع بگوید: خدایا پیغمبر را شفیع من قرار بده یا بگوید خدایا بندگان صالحت و یا ملائکهات را شفیع من قرار بده و یا مثل اینها و چیزی بخواهد که از تحت قدرت آنها خارج باشد (در برزخ) این کار (طلب شفاعت) از اقسام شرک میباشد. زیرا از کتاب خدا و سنت پیغمبر چیزی به ما نرسیده و ما میبینیم که گذشتگان صالح ما هم این کار را نمیکردند. بلکه کتاب و سنت و اجماع بر این داریم که این طلب شفاعت همان شرک اکبری است که پیامبر اسلام برای آن جهاد کرد.[9]
در اینجا بزرگان وهابیت برای حرف خود چند دلیل آوردهاند:
1. کتاب خدا بر این دلالت دارد که شفاعت شرک اکبر است.
2. سنت (احادیث) بر این مطلب صحه میگذارند که شفاعت شرک اکبر است.
3. سلف و گذشتگان صالح هیچ وقت طلب شفاعت نمیکردند.
4. اجماع بر این داریم که طلب شفاعت شرک اکبر است.
نقد دیدگاه وهابیت
1- اینکه گفتهاند کتاب خدا دلالت بر این میکند که شفاعت شرک اکبر است، باید گفت اتفاقا کلام خدا بر خلاف این مطلب است در ابتدای مقاله اشاره شد که ما دو نوع آیات داریم که برخی از آنها تصریح در شفاعت دارند و برخی دیگر شفاعت را از گروه خاصی نفی میکنند که این دو مطلب اصلا با هم تنافی و تناقض ندارد. از دیگر آیاتی که میتوان برای جواز شفاعت مثال زد:
من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه[10]
ما من شفیع الا من بعد اذنه[11]
لا یشفعون الا لمن ارتضی[12]
2- سنت پیغمبر هم بر این مطلب دلالت میکند که شفاعت برای گنهکاران ثابت است. به عناون نمونه نبی مکرم اسلام فرمودند:
شفاعتی لاهل الکبائر من امتی.[13]
شفاعت من به گنهکاران امتم میرسد.
وهابیون در مقابل این دلایل میگویند: ما فقط شفاعت پیامبر(ص) را قبول داریم.
در جواب آنها باید گفت که ما در این زمینه روایات مختلفی داریم که قابل انکار نمیباشند.
ما من رجل مسلم یموت فیقوم على جنازته أربعون رجلا لا یشرکون بالله شیئا الا شفعهم الله فیه[14]
هیچ مسلمانی نمیمیرد که بر جنازهاش چهل نفر غیر مشرک حاضر شوند مگر آنکه آنها را خداوند برای او شفیع قرار میدهد.
این روایت در کتب بسیاری از علمای اهل سنت از قبیل حاکم نیشابوری، جلال الدین سیوطی، طبرانی، نووی و دیگران آمده و قابل انکار هم نیست.
3- اما در مورد سلف و گذشتگان صالح باید گفت که ایشان نیز طلب شفاعت میکردند. مثلا سواد قارب که از یاران پیامبر است در ضمن اشعاری از پیامبر طلب شفاعت میکند و میگوید:
فکن لی شفیعا یوم لا ذو شفاعه بمغن فتیلا عن سواد بن قارب [15]
ای پیامبر گرامی روز رستاخیز شفیع من باش روزی که شفاعت دیگران به حال سواد قارب مفید و سودمند نخواهد بود.
طبق فرموده آقایان اهل سنت که «اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهدیتم»[16] این هم یکی از صحابه است که باید اقتدا شود و او هم طلب شفاعت کرده است پس این کار صحیح است.
4- اما اینکه گفتهاند اجماع بر این داریم که طلب شفاعت، شرک اکبر است در بالا از قاضی بیضاوی مطلبی را نقل کردیم مبنی بر اینکه ایشان آیات و روایات شفاعت را قبول دارد و با این نظریه مخالف است. پس بنا بر این اجماع هم بر این مطلب نداریم و آقایان وهابیها از خود و بنا بر ذوق خود مطالبی را ذکر کرده اند و مستنداتی هم که ارائه کرده اند همه قابل خدشه میباشد و شفاعت در قرآن و احادیث و سیره بزرگان و مورد تأیید بوده و اجماعی هم بر رد آن نداریم.