نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي
كلمات كليدي : تحريف، نسخ، نسخ حكم، نسخ تلاوت، تغيير قرآن
قرآن کریم به عنوان مهمترین مصدر قانون و تشریع در امت اسلامی مورد توجه عالمان و اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان بودهاست. معجزه بودن این کتاب آسمانی و وجه اعجاز آن در طول تاریخ مورد تحقیق و اذعان همگان بوده ولی شبهات و آسیبهائی که در این زمینه توسط بیخردان و دشمنان مطرح شده، باعث بدبینی و تهمت به برخی از مسلمانان بخصوص شیعیان شدهاست. به عنوان نمونه وقوع تحریف در قرآن از برخی که اطلاعات ناقصى درباره قرآن داشتهاند، نقل شده و با اینکه روشنگرى دانشمندان این عقیده را باطل و به دست فراموشى سپرده است، ولی تهمت آن بر علیه شیعه باقی مانده که در این مقاله سعی شده تا نظر شیعه را در این باره بیان کرده تا تهمتها و افترائات دشمنان آشکار شود.
معانی تحریف و اقسام آن
لغت تحریف به چند معنى استعمال مىشود که نسبت به بعضى از معانیش در قرآن واقع شده، نسبت به بعضى معانى دیگرش راهى به قرآن ندارد و نسبت به بعضى از معانى دیگرش راه یافتن آن به قرآن، مورد اختلاف است. اینک به تفصیل این مطلب مىپردازیم:[1]
1- تحریف در معنا
اگر کلمهاى از مورد خود تغییر داده شود و در غیر مورد و معناى واقعىاش استعمال شود، این عمل را نوعى تحریف مىنامند. تحریف به این معنا بدون تردید و اختلاف در تفسیر قرآن مجید واقع شده است؛ زیرا تفسیر کردن آیات قرآن به معانیى که هدف و مقصود قرآن نیست،بسیار دیده شدهاست و بیشتر بدعت گذاران و صاحبان عقاید فاسد و مذاهب باطل، در قرآن مجید به چنین تحریفى مرتکب شدهاند و آیاتی را بر طبق نظریات و تمایلات نفسانى خود تأویل نموده و با افکار و عقایدشان تطبیق دادهاند.در صورتى که ائمه هدى(ع) از چنین تفسیر و تحریفى شدیدًا منع نموده و مرتکب آن را سخت مورد ملامت و نکوهش قرار دادهاند؛ چنان که در کتاب کافى آمدهاست که امامباقر(ع) طى نامهاى به سعد خیر چنین نگاشت: «آنان قرآن را پشت سر انداختهاند و حروف و الفاظ آن را حفظ نموده، معانى و قوانینش را تحریف مىکنند.قرآن را مىخوانند ولى حقوق و حدود آن را رعایت نمىکنند. کوته نظران از قرآن به خواندن ظاهر آن مسرور و خوشحالند، ولى دانشمندان از این که حقوق و احکام قرآن رعایت نمىشود،بسیار غمگین و محزونند».[2]
2- تحریف در حروف و حرکات
اگر حروف و یا حرکات بعضى از کلمههاى قرآن تغییر داده شود به طورى که معناى آن هیچ گونه تغییر پیدا نکند،این عمل نیز یک نوع تحریف محسوب مىشود.این گونه تحریف نیز مانند تحریف به معناى اول در قرآن واقع شده است؛ زیرا قرائتهاى ده گانه به طور متواتر ثابت نشدهاست و برگشت این مطلب به این است که قرآن تنها با یکى از این قرائتهاى ده گانه مطابقت دارد و در بقیه قرائتها زیادت و یا نقصان وجود دارد.
3- تحریف در کلمات قرآن:
اگر کلمه و یا کلماتى از قرآن برداشته شود و یا به قرآن افزوده شود، به طورى که حقیقت قرآن تغییر نیابد و همان گونه که فرود آمدهاست، محفوظ بماند، این عمل را نیز تحریف مىنامند. تحریف به این معنى نیز در صدر اسلام بدون تردید در قرآن راه یافته است زیرا:
اولا: به گواه تاریخ، عثمان در دوران خلافتش یک قسمت از قرآنهاى موجود را سوزاند و به استاندارانش نیز در شهرهاى اسلامى دستور داد، تمام قرآنها را به جز آن چه که خودش جمع آورى نمودهاست، بسوزانند. این مطلب مىرساند که قرآنهاى سوزانده شده، با قرآنى که خود عثمان جمع آورى نموده بود، اختلاف و مغایرت داشته است و گرنه علتى براى سوزاندن و از بین بردن آنها نبود و ثانیاً: عدهاى از علما و دانشمندان موارد اختلاف آن قرآنها را معین نمودهاند، از جمله ابوداود سجستانى در این موضوع کتابى نوشته، آن را کتاب المصاحف نامیده است.
4- تحریف در آیات: اگر آیه و یا سورهاى از قرآن، کم و یا بر آن اضافه شود ولى این زیادت و نقصان تغییرى در حقیقت قرآن و کتاب خدا بودن آن به وجود نیاورد و رسول خدا(ص) نیز آن سوره و یا آن آیه را به طور مسلم در قرآن خوانده باشد، این عمل با این شرایط و خصوصیات یکى از معناهاى تحریف مىباشد و تحریف به این معنا قطعاً در قرآن واقع شده است. مثلا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» از جمله آیاتى است که پیامبر اسلام(ص) به اتفاق مسلمانان، پیش از هر سوره به جز سوره توبه آن را قرائت مىنمود؛ ولى با این حال قرآن بودن آن مورد اختلاف است؛ زیرا عدهاى از علماى اهلسنت آن را جزء قرآن نمىدانند و حتى به عقیده پیروان مالک خواندن آن در نمازهاى واجب قبل از سوره حمد، جز در موارد مخصوص، مکروه است و عدهای دیگر از اهلسنت «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را جزئى از قرآن مىدانند. باید توجه داشت که این اختلاف نظر تنها در میان علماى اهلسنت است، اما دانشمندان شیعه بدون اختلاف مىگویند: «بسم اللّه الرحمن الرحیم» به استثناى سوره توبه جزء تمام سورههاى قرآن مىباشد.
5- تحریف با زیاد کردن: اگر زیادتى در قرآن به وجود آید به طورى که حقیقت، ماهیت و واقعیت قرآن را تغییر دهد و گفته شود که قسمتى از قرآن موجود کلام خدا نیست، این گونه تغییر و زیادت نیز تحریف نامیده مىشود و تحریف به این معنا به هیچ عنوان در قرآن نیست و بطلان آن در میان تمام مسلمانان مسلم و از ضروریات و بدیهیات مىباشد.
6- تحریف با کم نمودن: یکى دیگر از معانى تحریف تنقیص و کم نمودن است، به این معنى که بگوییم: قرآن موجود شامل تمام آن چه از طرف خداوند نازل شدهاست، نیست و قسمتى از آن در موقع تدوین قرآن و یا در دورانهاى بعدى از بین رفته است. تحریف به این معنى، موضوع بحث ما مىباشد. راه یافتن این گونه تحریف به قرآن مجید مورد بحث و اختلاف است، عده معدودى از علما آن را پذیرفتهاند و اکثر علما آن را مردود مىدانند.
نسبت تحریف به شیعه
عالمان شیعه و اهلسنت در برخی کتابها به مسأله تحریف نزد شیعه اشاره کردهاند و گفتهاند که برخی از شیعه و یا مطلق شیعه قائل به تحریف قرآن هستند. آلوسی از مفسرین اهلسنت در بیانی قول به تحریف به صورت نقصان را از ساحت اهلسنت پاک میکند و آن را به شیعه نسبت میدهد و برای این استناد نیز استدلالهائی ذکر میکند و گفتهاست: شیعه گمان دارد که عثمان بلکه ابوبکر و عمر قرآن را تحریف کردهاند و بسیاری از آیات و سورهها را از قرآن حذف کردند. وی در ادامه گفته است قرآن موجود که در شرق و غرب عالم است نزد شیعیان از تورات و انجیل بیشتر تحریف شدهاست.[3] فخررازی نیز قول به تحریف قرآن را به امامیه نسبت میدهد و میگوید: امامیه که معتقد به تغییر و زیادت و نقصان در قرآن هستند، شاید آیه شریفه: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون[4] را از زوائدی میدانند که به قرآن ملحق شدهاست، تا استدلال این آیه بر عدم تحریف را باطل کنند و الله اعلم.[5] این کلام فخررازی نیز تعجب برانگیزاست؛ زیرا یکی از ادله عالمان شیعه بر عدم تحریف قرآن همین آیه است.[6]
شیعه و عدم تحریف قرآن
همانطور که بیان شده،عدهای به طور مسلم قول به تحریف قرآن را به شیعه نسبت میدهند و در این زمینه تلاش بسیاری نمودهاند و مطمئن هستند که اهلسنت از این نظر منزه هستند و در این باره کتابهای مختلفی به نگارش درآوردهاند.[7] ما برای بررسی چنین نسبتی به شیعه، به گفتار دانشمندان شیعه در این زمینه اشاره کرده و در بین شیعه بعضاً افرادی وجود داشتهاند که قائل به تحریف به صورت نقصان در قرآن بودهاند و برخی از اخباریون چنین نظری داشته و دراینباره کتاب نگاشتهاند با این حال ،نظر عدهای قلیل را نمیتوان به عنوان اعتقاد تمام این عالمان شیعه تلقی کرد؛ چراکه برخی از ایشان به صراحت با چنین اعتقادی مخالفت ورزیدند و برخی نیز فقط به جمع آوری روایات مذکور پرداختند بدون اینکه از آنها در بحث تحربف قرآن استفاده کنند علاوه بر این باید توجه داشت که نظریه و اعتقاد شیعه با اعتقاد افراد، بخصوص اعتقادات شاذ هیچگونه پیوند و ملازمهای نداشته و نخواهد داشت.
نظر صریح عالمان شیعه در موضوع تحریف
عالمان شیعه در طول تاریخ به مبحث تحریف قرآن پرداخته و اشکالات آن را بیان نموده و با دفاع از محفوظ بودن قرآن، علاوه بر رد شبهات تحریف به اعتقاد خود و شیعه در این زمینه اشاره داشتهاند. بیان برخی از بزرگان شیعه را در این زمینه یادآور میشویم.[8]
1. شیخ صدوق(ره): اعتقاد ما این است که قرآنی که از طرف خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده، همین کتابی است که بین دو جلد است و در دسترس همه مردم است و بیش از این نیست...و هر کس به ما نسبت دهد که قرآن بیش از این است درغگو است.[9]
2. شیخ مفید(ره) در مسأله صیانت قرآن از تحریف این چنین میفرماید: روایت صحیح از ائمه (ع) وارد شدهاست که ما را به خواندن آنچه که بین دو جلد آمده، بدون اینکه به زیاد بودن و یا کم بودن اشاره شود، امر نمودهاند. همچنین گفته است: آنچه که در بین دو جلد آمده از قرآن و تمامش کلام خداوند است که نازل نموده است و کلام بشر در آن نیست.[10]
3. سید مرتضی(ره) در کتاب اجوبه المسائل الطرابلسیات گفته است:«یقین ما به درست بودن نقل قرآن و دست نخورده ماندن آن همانند علم ما به وجود شهرها و اتفاقات بزرگ جهانى و کتابهاى مشهور و اشعار عرب است؛ زیرا در این مورد (قرآن) توجه و عنایتى بیش از اندازه بوده و انگیزهها بر نقل و نگهبانى از قرآن فراوان بود و توجه به نگهدارى آن از آسیبها به حدى بوده که به هیچ یک از امور مذکور به این مقدار توجه نشده؛ چون قرآن معجزه نبوت و سند علوم شرع و احکام دینى اسلام است و دانشمندان مسلمین در نگهدارى و دفاع از آن نهایت کوشش را نمودهاند،به اندازهاى که همه موارد اختلاف مربوط به حرکات و سکنات یا قرائت و حروف و آیاتش را دقیقا شناسائى نمودند. با این توجه ویژه و علاقه و ضبط شدید چگونه مىشود که دگرگونى یا کمبودى در آن پیدا شده باشد.»
همچنین گفتهاست همانگونه که به اصل قرآن یقین داریم به درستى اجزاء و آیات و سورههاى آن نیز یقین داریم. قرآن در دوران زندگى پیامبر(ص) به همین ترتیب که حالا در دسترس ما هست، جمع آورى شده است ؛ چون در آن زمان اصحاب قرآن را فرا مىگرفتند و به خاطر مىسپردند و گاهى چند تن از صحابه مأمور به حفظ قرآن میشدند و برای پیامبر(ص) قرائت میکردند. گروهى از صحابه مانند عبدالله بن مسعود، ابى بن کعب و دیگران چند نوبت قرآن را از آغاز تا پایان برای آن حضرت خواندند. همه این دلائل با کمترین تأمل ثابت مىکند که قرآن در دوران پیامبر(ص) گردآورى و مرتب شده، نه آن که ناقص و پراکنده مانده باشد. اما عدهای از امامیه و حشویه از اهلسنت که با این مطالب به مخالفت برخاستهاند، قابل اعتنا نمىباشند. مخالفت در این مطالب به گروهى از محدثین نسبت داده شده که اخبار ضعیفى را نقل کردهاند و پنداشتهاند که آنها صحیح است و روشن است که با چنین احادیث ضعیف نمىشود از آن چه بر صحتش علم و قطع پیدا کردهایم دست برداریم.[11]
4. مفسر کبیر قرآن مرحوم طبرسی در مجمع البیان گفته است: گروهى از امامیه و جماعتى از حشویه[12] در میان سنىها گفتهاند که در قرآن دگرگونى و نقصان پیدا شده ولى عقیده صحیح امامیه بر خلاف آن است، همانطور که سید مرتضى(ره) آن را تقویت کرده و حق سخن را در آن کاملا ادا نموده.[13]
با این حال برخی کلام طبرسی(ره) و سید مرتضی(ره) را خوب درک نکردهاند و بدون توجه به آن قول به تحریف قرآن را به شیعه نسبت میدهند.[14] برخی از ایشان چون ابن حرم اندلسی نیز در ادعائی گفتهاست که سید مرتضی قائلین به تحریف و یا کم و زیاد شدن قرآن را تکفیر مینمودهاست!![15]
5. شیخ طوسی(ره) در مقدمه تفسیر تبیان گفتهاست: زیادت در قرآن به طور اتفاق باطل است و اعتقاد مسلمانان بر عدم وجود نقصان در قرآن است و نظر صحیح در اعتقاد شیعه نیز به این سزاوارتر است، چنانکه سید مرتضی(ره) این نظریه را تأیید کرده و این نظر نیز از روایات استفاده میشود.[16]
سید بن طاوس، علامه حلی، شیخ بهائی، شیخ حر عاملی، علامه مجلسی، سید بحرالعلوم، کاشف الغطاء، و بسیاری از بزرگان و مجتهدین و مراجع عظام تقلید شیعه از جمله عالمانی هستند که در طول تاریخ شیعه در کتب مختلف علمی، بحث تحریف قرآن و زیادت و یا نقصان آن را مطرح نموده و با رد چنین نظری به پاسداری از اعتقاد شیعه پرداختهاند.[17] آقا بزرگ تهرانی نیز در الذریعه به عالمانی که در رد تحریف قرآن رساله و یا کتابی نگاشتهاند، اشاره کرده است؛[18] مانند: التحریف و التبدیل نوشته ابوالقاسم احمد بن علی الکوفی، التحریف و التبدیل نوشته ابوجعفر محمد بن الحسن کوفی، التنزیل من القرآن و التحریف نوشته ابوالحسن علی بن حسن فضال، کشف الارتیاب عن تحریف القرآن نوشته شیخ محمد تهرانی، رد کشف الاتیاب نوشته میرزای نوری، نزاهة المصحف الشریف عن النسخ و النقص و التحریف نوشته سید هبه الله شهرستانی.