11 خرداد 1395, 22:21
یکی از گامهای نخستین در راه اصلاح نفس و تهذیب اخلاق و پرورش ملکات والای انسانی، خودشناسی است. انسان از طریق خودشناسی به کرامت نفس و عظمت خلقت الهی و اهمیت روح آدمیکه پرتوی از انوار الهی است، پی میبرد و از همین راه خالق خویش را شناخته و مسیر عبودیتش را طی مینماید.
پیامبر (ص) فرمودند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ کسی که خود را بشناسد، تحقیقاً پروردگارش را میشناسد.اما منظور از خودشناسی در این حدیث چیست؟ اینکه اگر انسان خودش را بشناسد، خدا را خواهد شناخت، به چه معناست؟بدن انسانها دارای ساختار بسیار پیچیدهای است، منظم کار کردن میلیونها سلول در کنار هم با ساختار پیچیده و بسیار منظم چشم که هنوز که هنوز است دانشمندان نتوانستهاند برای آنها تبیینی پیدا کنند و... نشان از قدرت و حکیم بودن خداوند دارد. به همین دلیل در این حدیث امام علی (ع)، از انسانها میخواهد خود را بشناسند، چرا که این امر باعث شناخت خداوند میشود.حركت انسان در مسیر تكامل و قرب به خدا از خودشناسی آغاز میشود. انسان تا با خودش آشنا نشود و از استعداد بی نهایت و ارزش فوق العاده جوهر انسانی خود آگاه نگردد، حركت جدی و پیگیرانهای را در جهت شكوفایی نیروهای نهفته در خود سامان نمیدهد و خط سیر درستی را در زندگی نخواهد داشت. تقریباً همه چیز از شناخت انسان و موقعیت با ارزش او در جهان هستی شروع میشود. در واقع اولین و پرفایدهترین دانستنیها برای انسان، شناخت خود است. شناختی كه بدون آن هیچ چیزی به درستی برای انسان شناختنی نیست و هیچ برنامهای مفید فایده و مؤثر نمیباشد. حتی شناخت خدا، از شناخت انسان آغاز میشود. به طور كلی انسان را دو گونه شناخت است. شناخت درون و شناخت بیرون. برای شناخت بیرون از شناخت درون باید آغاز نمود. بدون شناخت درون، شناخت بیرون چندان حقیقی و مؤثر نیست.خودشناسی اگر درست انجام شود، انسان در مسیر درست زندگی قرار میگیرد و در صورتی كه ناصحیح باشد، راه انسان جهت انحرافی به خود میگیرد و از مسیر حقیقی زندگی خارج میشود.در این حدیث، امام علی(ع) از انسانها میخواهد به خودشناسی و تفکر در خود بپردازند، اما همچنین از آنها میخواهد که در همین محدوده شناخت باقی نمانند و قفس درون را بشکنند و از شناخت درون به شناخت بیرون و خداوند پل بزنند. خودشناسی یعنی از حصار کوچک تن گذشتن و رسیدن به دنیای حقیقی. اگر ما بتوانیم قسمت کوچکی از دنیای ماورایی را با استفاده از خودشناسی و خداشناسی درک کنیم دیگر دلمان به این دنیا بند نمیشود و مدام هوای عالم بالا را میکند و بالطبع برای رسیدن به آن دنیا و درک لذتهای آن تلاش میکند.تا انسان از شناخت صفات و ملکات خود غافل باشد، نمیتواند به اصلاح خویش بپردازد،خویشتن شناسی مراتب مختلفی دارد: یک مرتبه آن شناخت خویش از نظر استعدادها و سرمایههای خاصّی که در هر یک از زن و مرد وجود دارد، است، نوع دیگر خویشتن شناسی اخلاقی است که شناخت خویشتن در این مرتبه به شناخت صفات، استعدادها و ملکات اخلاقی مربوط میشود. انسان با تأمل در خودش و با تفکر در اینکه منشاء وجودیش چه کسی است و اینکه چه کسی او را خلق کرده، به این نتیجه خواهد رسید که نباید زندگی خود را بیهوده صرف کند و باید در مسیری گام بردارد تا بتواند به سعادت دنیا و آخرت برسد. اما پس از تفکر در سرآغاز خودش، انسان وضعیت کنونی خودش را مورد بررسی قرار خواهد داد و تلاش خواهد کرد شرایط منفی و مثبت خود را مورد بازبینی قرار دهد و در نتیجه سعی خود را خواهد کرد از شرایط منفی خود کاسته و به شرایط مثبت خود اضافه کند و در نهایت پس از بررسی وضعیت کنونی به وضعیت نهایی خود فکر خواهد کرد؛ اینکه به کجا خواهد رفت و چه سرنوشتی انتظارش را خواهد کشید و... انسان با تفکر در وضعیت ابتدایی، کنونی و نهایی خودش میتواند شناخت جامعی از خودش بدست آورده و در نتیجه هدف نهایی خود را مشخص کند و از این طریق به شناخت خداوند برسد.بنابراین انسان در درجه اول باید خود را بشناسد؛ ویژگیهای مثبت و منفی خودش؛ قابلیتهای خودش، تواناییهای خودش و... را بشناسد تا بتواند به شگفتیهایی که خداوند در او آفریده پی ببرد و در نتیجه خداوند را بشناسد.
کسانی که سفره دلشان را برای دیگران باز میکنند و سیر تا پیاز را تعریف میکنند حرمت و اعتبار خودشان را پایین میآورند. هر چه مردم از مشکلات و نابسامانیهای زندگی مان کمتر بدانند، آبرو و عزت بیشتری نزدشان خواهیم داشت. قطعاً هر کسی اسراری دارد که باید از دیگران پنهان کند و اگر غیر از این کند اشتباه کرده است. حتی به نیت مشاوره هم نباید جایی که برای غیر از شخص مشاور، برای افراد دیگر هم شنود دارد اسرارمان را بگوییم. وقتی میخواهیم با دیگران درد دل کنیم باید حواسمان باشد که داریم برای شخص مخاطب دو امکان را فراهم میکنیم؛ یکی اینکه بعدها از آن اسرار علیهمان استفاده کند. دیگر اینکه اسرارمان را برای دیگران بازگو کند. البته مخفی کردن، فقط مخصوص اسرار سر به مهر نیست بلکه برخی چیزهای معمولی را نیز بهتر است بی دلیل بازگو نکنیم.در حدیثی بسیار گرانبها معصوم علیه السلام درباره چیزهایی که بهتر است از دیگران پوشیده نگه داریم فرموده اند: «استر ذهبك و ذهابك و مذهبك عن أخیك» (التحفه السنیه؛ 330 و برخی دیگر) مالت، رفت و آمدت و اعتقادت را از برادرت (برادر دینی، دیگران) بپوشان. مال و اموال خودتان را به رخ مردم نکشید بلکه سعی کنید راجع به این چیزها سخن کوتاه کنید. راه و مشیتتان (معاشرتها و رفت و آمدها، بلکه رفاقتهایتان) را هم از مردم بپوشانید. گاهی محبتهایی که بین دو دوست یا برخی از اقوام با هم اوج گرفته، با حسادتها و حتی حسرتهای دیگران از بین میرود. مردم بیش از هر چیزی به جلب محبت دیگران اهمیت میدهند و نسبت به روابط عاطفی و موفق دیگران حساسیت نشان میدهند. لذا اگر خواهان پایداری یک رابطه هستید آن را اصطلاحاً تو چشم و تابلو نکنید. همچنین بسیاری از اعتقادات و افکارمان را نیز طبق این کلام حکیمانه باید مخفی کنیم. چه بسا مطرح کردن اعتقادات که منجر به جدل و کدورت خاطر و ایجاد فاصله بین مسلمین میشود.نکته :البته دروغ گفتن و دغلکاری برای حفظ اسرار، نه لازم است و نه صحیح. وظیفه ما این نیست که به هر قیمتی مخفی کاری کنیم،همین که خودمان بی جهت همه چیز را تعریف نکنیم کافی است. متأسفانه حفظ اسرار فقط به خویشتن داری نیست بلکه باید شهامت ایستادگی در برابر کسانی که عادت کردهاند در کار و زندگی دیگران کنجکاوی کنند، هم داشته باشیم. اگر بخواهیم در برخورد با شخص کنجکاو نه بی احترامی کنیم و نه اسرارمان را فاش کنیم باید یاد بگیریم چگونه سربسته یا با کنایه صحبت کنیم. یا چگونه از سکوت به شکلی زیرکانه بهره ببریم. اما اگر سؤالاتی که از ما میشود مربوط به شخص دیگری است باید پاسخ گویی را به خود شخص محول کنیم تا خودش هر چه صلاح میداند بگوید. در هر حال اسرار دیگران نزد ما امانت است و ما حق نداریم آنها را فاش کنیم. همچنین یکی از راههای مقابله با کنجکاویهای بیجای دیگران پیشگیری است. یعنی باید از انجام اقداماتی که حس کنجکاوی اطرافیان را بر میانگیزد پرهیز کرد. کسی که مشکوک عمل میکند و به قضاوت و فکر مردم اهمیت نمیدهد خودش را در مظان اتهام قرار میدهد. اینجا دیگر پاسخگویی بیشتر به نفع خود اوست.شکی نیست که کنجکاوی در زندگی خصوصی دیگران، هم به لحاظ اخلاقی زشت است و هم به لحاظ شرعی، با حکم «ولا تجسسوا» محکوم به گناه است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان