دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خاندانهای یارسان

No image
خاندانهای یارسان

نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي

كلمات كليدي : اهل حق، يارسان، آيين ياري، سلطان اسحاق، سرسپردگان

دلیل عمده­ای که باعث استمرار فرقه اهل­حق شده، این است که افرادی از خاندانهای مختلف به طور خصوصی نماینده مخصوص فرقه هستند.عشیره و خاندان­گرائی باعث اقتدار طلبی خاندانها نسبت به یکدیگر شده و همین عامل باعث رشد برخی از آنها می­شود. فرقه اهل­حق نیز از این طرفند برای استمرار خود استفاده کرده.سلطان اسحاق با این روش و انتخاب برخی از اقوام به این فرقه جنبه تشکیلاتی بخشید. در این مقاله معرفی خاندانهای ریاست طلب این فرقه می­پردازیم.

تشکیلاتی شدن یارسان

اولین کسی که به فرقه اهل­حق نظم تشکیلاتی داد، سلطان اسحاق بود. وی این کار را به عنوان استمرار فرقه انجام داد. او با نصب بنیامین به سمت پیری و داود به سمت دلیل در واقع دو رهبر برای تمام اهل­حق معین نمود.اما این دو نفر به علت ازدواج نکردن نتوانستند از نسل خود برای این فرقه دلیل و یا پیر تعیین کنند به همین منظور هفت خاندان را برای رسیدگی به امور آیین فرقه تعیین کرده و اداره هر کدام را به بزرگ آن خاندان سپردند.این عده موسوم به هفتوان و خاندانهای هفتگانه منسوب به هفت تنان، هنوز هم به نام آن پیران نامیده می­شوند. این مطلبی است که نزد عموم اهل­حق پذیرفته شده­است. هر فرد اهل­حق به دستور سلطان اسحاق باید سر سپرده یکی از این خاندانها باشد.[1] قاسم افضلی از رهبران خاندان شاه­ابراهیمی معتقداست که فرزندان سلطان اسحاق رهبری خاندانهای هفتگانه را به عهده داشتند و خود سلطان اسحاق نیزاز فرزندان حضرت محمد(ص) است. وی از هفت تن را اینگونه می­نامد: سید محمد، سید عبدالوفاء، سید شابدین، سید حبیب شاه، سید باویسی، سید میر، سید مصطفی.[2]

نام خاندانهای اهل­حق

خاندانهای اهل­حق که توسط سلطان اسحاق تعیین شده عبارتست از:[3]

1. خاندان شاه ابراهیمی

شاه ابراهیم فرزند محمد گوره سوار به دستور سلطان اسحاق معروف به ایوت شاه، شاه ایوت، ملک طیار، برای ارشاد مردم عراق راهی بغداد شد.هم اکنون در اطراف خانقین به نام کاکائی معروف هستند.وی مجموعه­ای از اشعار به نام دیوان ایوت دارد.پیروان این دوده در موصل عراق و کرمانشاه و صحنه و کرند غرب و گوران و قلی خانی پراکنده هستند.افضلی از سران این فرقه اظهار داشته­است که اهل­حق از زمان اطاعت می­کند و خود را با شرائط و مقتضیات زمان هماهنگ می­کنند و این از دستورات ایل بیگ است.

2. خاندان یادگاری

ایشان خاندانی منسوب به بابا یادگار هستند که از مادری بکر!! زائیده شد و به دستور سلطان اسحاق برای ارشاد مردم هندوستان راهی آن دیار شد.امروزه پیروان او در پاکستان و افغانستان به ذکری و غلات مشهور هستند.عدم تأهل بابا یادگار مانع از تعیین جانشین از نسل وی است وبه همین دلیل دو نفر از پیروان خود را به جانشینی تعیین کرد و خاندان بابایادگار منسوب به بابا یادگار از نسل آن دو جانشین هستند.

3. خاندان خاموشی

این خاندان از فرزندان اکابر خاموش فرزند علی هستند. جد وی ابوالوفاء است که از افراد هفت تن می­باشد که سلطان اسحاق وی را بر این سمت تعیین نمود.به خاندان خاموشی خاندان ابوالوفاء نیز می­­گویند.مسند نشین این خاندان اکنون نصرالدین حیدری از تیره حیدری است. بلکه وی توسط عناصری از دولت موقت (دکتر سنجابی) رهبر تمام اهل­حق شد. نصرالدین از کسانی است که فرقه نورعلی الهی را کافر دانسته و کتابهائی چون آثارالحق را از کتب ضاله می­شمارد.او همچنین گفته ما به معاد و بهشت و جهنم اعتقاد داریم ولی به تناسخ معتقدیم.

4. خاندان قلندری

این خاندان منسوب به عالی قلندر از شاگردان سلطان اسحاق می­باشند. وی برای ارشاد مردم بغداد به دستور سلطان اسحاق به آن دیار شتافت.به دلیل عدم تأهل فرزندی برای ادامه راه و جانشینی وی نبود و به همین صورت فوت کرد.سلطان اسحاق نیز دده علی و دده حسین را به عنوان جانشین قلندر تعین کرد و فرزندان ایشان خود را به قلندر منسوب می­کنند.

5. خاندان میرسوری

این خاندان منسوب به میراحمد معروف به میرسور هستند. وی از افرادی بود که توسط سلطان اسحاق به عنوان هفتوانه تعیین شد. وی در میان کوههای اورامان که به نام خودش مشهور است مرد و در همانجا دفن شد.

6. خاندان باویسی

این خاندان از نظر جمعیت و پایگاه اجتماعی از ضعیفترین خاندانهای اهل­حق محسوب می­شوند. باویسی از افراد هفتونه بود که توسط سلطان اسحاق به این مقام رسید.

7. خاندان مصطفائی

این خاندان منسوب به مصطفی یکی از افراد هفتوانه است و از ضعیفترین خاندانهای اهل­حق محسوب می­شوند. خاندانهای دیگر اهل­حق خودشان ریاست خاندانی را تأسیس کردند و خودشان را به خاندانهای دیگر اهل­حق ملحق کردند، مانند:[4]

1. خاندان ذوالنوری

این خاندان منسوب به ذالنور قلندر هستند. وی فرزند خان اسمره بوده و در قرن نهم در لرستان به دنیا آمد. به دلیل عدم تأهل بستگانش راه وی را به نام او ادامه دادند.آقای ذالنوری از سران کنونی این خاندان خوردن گوشت خروس را به دلیل تقدس خروس نهی می­کند؛ زیرا بنابر نامه سرانجام، بنیامین از افراد هفت تن در خروس تجلی کرده.

2. خاندان آتش بیگی

ایشان منسوب به آتش بیگ فرزند محمد بیگ لرستانی که در قرن یازدهم به دنیا آمد.وی جانشین پدرش شد و خود را مظهر خداوند خواند.این خاندان برخلاف دیگر دوده­های اهل­حق پایبندی خود را به احکام شریعت بیشتر نشان داده­اند. سام­الدین مشعشعی معروف به سام از سران این فرقه سال 69 در روستای گره بان در میان جماعت اهل­حق ادعا می­کند که امام حسین(ع) است.

3. خاندان شاه حیاسی

این خاندان به شاه حیاس انتساب دارد.وی در قرن دوازدهم به دنیا آمد و در جوانی خود را مظهر خدا نامید. دراویش اهل­حق و طرفداران نورعلی الهی انشعابی از این فرقه می­باشند.

4. خاندان بابا حیدری

این خاندان به حیدر فرزند منصور ملقب به براگه منسوب است. وی در قرن سیزدهم در روستای توت شامی از منطقه گوران باختران متولد شد و در سال 1280 کشته شد. وی خود را مظهر خداوند نامید. مهمترین پیروان وی تیمور بانیارانی است.

5. خاندان صاحب زمانی( جیحون آبادی)

خاندانی که در قرن سیزدهم بوجود آمد و سر و صدا و مخالفتهای زیادی در جامعه اهل­حق بوجودآورد، خاندان جیحون آبادی است که توسط نعمت الله جیحون آبادی پایه گذاری شد.آنان ادعا می­کنند که مذهب امامی اثنی عشری دارند و بلکه خود را از شیعیان برتر می­دانند. وی دارای کتابی به نام شاهنامه حقیقت (حق­الحقائق)است.بعد از وی فرزندش فتحعلی مشهور به نورعلی الهی راه وی را با نوشتن کتابهائی چون آثارالحق و برهان­الحق و معرفه الروح و تفسیر القرآن و فرقان الاخبار و رازهای عرفانی ادامه داد.بعد از مرگ وی فرزندش بهرام و خواهرش مشهور به ملک جانی از سران این خاندان محسوب می­شدند.در سال 69بهرام الهی دستور داد تا پیروانش سبیلهای خود را بتراشند و نماز بخوانند که موجب درگیری و مخالفتهای بسیاری بین اهل­حق شد.

سیادت

سیادت خاندانهای اهل­حق لقبی است که سلطان اسحاق به ایشان داده است و یا خود اهل­حق به آنها چنین گفته­اند و به هیچ عنوان سیادت ایشان به معنی رسیدن نسب ایشان به پیامبر(ص)نیست.فقط خاندان شاه ابراهیمی در این زمینه ادعا می­کنند که از اولاد سلطان­اسحاق است و سلطان­اسحاق را از اولاد امام موسی بن جعفر(ع) می­دانند.[5]

تفاوت اعتقادی خاندانهای اهل­حق

در بین خاندانهای اهل­حق تفاوت چشمگیری در اصول وجود ندارد، بلکه در مسائل فرعی به خاطر اختلاف نظر رهبران این فرقه اختلافاتی حاصل شده­است.نصرالدین حیدری بر ضد فرقه علی­اللهیه اعلامیه صادر می­کند و فرقه بابایادگاری می­گوید هر کس سر انار را ببرد قاتل بابا یادگار است. اما فرقه شاه ابراهیمیه سر انار را می­برند. خاندان ذالنوری از کشتن خروس کراهت دارند ولی خاندان آتش بیگی مراسم خود را با کشتن خروس زینت می­دهند.خوک نزد برخی خاندانها حلال و نزد برخی حرام است.برخی شراب را حلال و چای را حرام دانسته و عده­ای شارب را می­زنند و عده­ای زدن شارب را جایز نمی­دانند[6] و خاندان شاه ابراهیمیه ادعی سیادت خود از جانب سلطان اسحاق دارند و وی را از نسل امام کاظم­(ع) می­دانند ولی بقیه خاندانها سیادت را عنوان جعلی رهبران می­دانند. برخی معتقدند که سلطان اسحاق پرنده­ای بود که در دامن دایراک خاتون به بچه­ای تبدیل شد و....[7]

مقاله

جایگاه در درختواره تاریخچه فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

شافعیه

No image

دهریه

No image

مالکیه

No image

بربهاری

No image

فرقه صفاتیه

پر بازدیدترین ها

No image

خاندانهای یارسان

No image

اهل حق

No image

فرقه مشبهه Mshbhh

No image

دهریه

No image

بربهاری

Powered by TayaCMS