اهل حق
نام مسلک عرفانى خاصى است. مؤسس این مسلک به طورى که گفتهاند، سلطان اسحاق ملقب به سلطان سهاک (یا صحاک ) و صاحب کرم است که از طایفه اکراد، در قرن هفتم هجرى، ظهور نمود. پدرش معروف به «شیخ عیسى» است که نسبش به حضرت امام موسى کاظم (ع) مىرسد، محل تولدش قریه «برزنجه» یا « شهر زور » شهرستان سلیمانیه، استان کرکوک واقع در کشور عراق فعلى است.
سلطان اسحاق، براى انتظامات داخلى تشکیلات اهل حق، ابتدا پیر بنیامین را به سمت پیرى، و داود را به سمت دلیل براى کل اهل حق منصوب نمود سپس هفت خاندان به نام «سادات خاندان حقیقت» تأسیس نمود و اداره هر خاندان را به یکى از بزرگان و پیران اهل حق سپرد. مهمترین شرط ورود به مسلک اهل حق، سرسپردن به وسیله پیر و دلیل به یکى از یازده خاندان سابق الذکر است که این اعلام سر سپردگی خود مراسم خاصی دارد. او پیروان خود را نیز به دوازده طبقه طولی تقسیم نمود که هر طبقه معرف مقام روحانى خاصى از لحاظ قرب و بعد به مبدأ مىباشد.
مقدسات سنتى اهل حق:
علاوه بر مقدسات مشهوره دینى، اهل حق پنج چیز را هم طبق سنت خود مقدس مىدانند که هر پنج در عرض یکدیگر قرار دارند:
1- بیابس.
2 – کلامها.
3 - جمع و جمع خانه ( اجتماع جماعتى از اهل حق در محلى به نام جمع خانه براى عبادت و اذکار)
4 - نذر ( اول: آنچه طبق احکام شرعى با قصد قبلى یا آنى انفاق مىشود. دوم: خوراکیهائى که به دستور اهل حق به صورت نذر با تشریفات خاص در جمع اهل حق دعا داده شده و به مستحقین اطعام مىگردد).
5- شرط و اقرار.
ذکر:
خفى (تشریفات صرف نذر همیشه با اشتغال به ذکر خفى همراه است).
جلى ( بنا به اقتضاى زمان و مکان گاهى هست و گاهى نیست و همیشه همراه با موسیقى است).
عبادات اهل حق:
اهل حقی که خود را مسلمان و تابع قرآن مىدانند، عبادات مخصوصه را مکمل نماز شرعى قرار داده و موسوم به «نماز اهل حق» مىنمایند که مراحلى به شرح زیر دارد:
اول: عبادت جسمانى در عالم ناسوتى.
دوم: عبادتى فارغ از قیود جسمانى - عالم ملکوتى.
سوم: عبادتى فارغ از هستى ماده و صورت - عالم جبروتى.
چهارم: عبادتى در عالم توحید - عالم لاهوتى.
روزه:
اول: مقام شریعت. دوم: مقام طریقت. سوم: مقام معرفت. چهارم: مقام حقیقت که مقام چهارم منجر به صوم دائمى از لذائذ دنیوى مىشود. در روزه اختصاصى اهل حق باید هر ساله به موعد معین سه روز متوالى روزهدار بود. تاریخ این سه روز مورد اختلاف استغالبا این سه روز را «مرنوى» یعنی غار نو مىنامند که مربوط است به حالت روزه سلطان اسحاق، و سه نفر از یارانش ، در غارى در « شندر کوه» مرز ایران و عراق فعلى موقعی که تحت تعقیب دشمنان بود.
اما گروههاى دیگر اهل حق که خود را مسلمان نمىدانند، نیاز را جایگزین نماز مىدانند و شرکت یکبار در هفته در جمعهاى نذر و ذکر را براى تمام عبادات کافى مىدانند.
اهل حق مسلمان و تابع قرآن تناسخ و حلول و اتحاد را مردود مىدانند. در حالى که گروههاى دیگر اهل حق (على اللّهىها و شیطان پرستان و غیره) خود را تناسخى معرفى مىنمایند. البته اهل حق مسلمان، بر اساس کتاب برهان الحق، در مورد رسیدن به کمال و وصال حق، معتقد به رجعت روح در زندگىهاى متوالى (ولى محدود به تعداد و مدت معین) هستند.
پراکندگی جغرافیایی:
در کشور ایران: در تمام استانها، بخصوص کردستان، آذربایجان، فارس، گیلان و تهران، طوایف و خانوارهاى اهل حق وجود دارد. در غرب، همه افراد ایل گوران و اکثریت ایل سنجابى و شمار فراوانى از افراد ایلهاى کلهر و زنگنههاى کندواله و ایلهاى جلالوند و عثمانوند اهل حقاند.
در کشور ترکیه: در استانهاى خاورى به ویژه در میان کرد زبانان، گروههاى اهل حق وجود دارند.
در کشورهاى افغانستان و پاکستان و هندوستان نیز گروههائى از پیروان این مسلک زندگى مىکنند.
نیز شمارى از اروپاییها و امریکاییها به علت انتشار کتب این مسلک به زبانهاى خارجى، به گروه اهل حق مسلمان پیوستهاند.
بعضى از اهل حق در نامههائى که به مراجع مختلف نوشتهاند شمار خود را حدود شش میلیون نفر اعلام داشتهاند. ولى این رقم مستند نیست و مبالغه به نظر مىرسد.
اهل حقهاى امروزى:
1 - گروه شیطان پرستان، که بیشتر در کرند و سرپل ذهاب و نواحى مجاور آن و در بین ایل گوران هستند اینان شیطان را تقدیس مىکنند و خوک را مقدس مىشمارند و از گوشت آن مىخورند و با طهارت مخالفند.
2 - گروه علىاللّهى، که شامل تعداد بسیارى از طایفههاى اهل حق مىشود. اینان تصور مىکنند که حضرت على (ع) جسماً و ذاتاً خدا است. دین خود را جدا از اسلام مىدانند و واجبات شرعى را قبول ندارند.
3 - اهل حق مسلمان، که داراى مذهب امامى اثنى عشرى هستند. در اواسط قرن نوزدهم به کلى در اقلیت قرار گرفته بودند، ولى با پیدایش حاج نعمت اللَّه جیحون آبادى (م 1298 ش) از انزوا بیرون آمدند.
از حاج نعمت اللَّه کتاب حق الحقایق (یا شاهنامه حقیقت) فرقان الاخبار بر جای مانده است. اهتمام وى به نوشتن اصول و مبانى عقیدتى اهل حق باعث شد اهل حق مسلمان از اقلیت خارج شود. بعدها نیز فرزندش حاج نور على الهى (1353 - 1274 ش) کتابهاى برهان الحق و معرفت الروح انتشار داد.
از گروه على اللّهى و شیطان پرستان هم کتابها و جزواتى منتشر شده است: دفتر رموز یارستان - گنجینه سلطان صحاک - اهل حق. گردآورى سید قاسم افضلى شاه ابراهیم، مجموعه آئین و اندرز و رمزیارى نوشته مجید اقاضى، شناخت رهروان عشق على (ع) - اهل حق، نوشته داود موحد بشیرى، گنجینه یارى، نوشته کاظم نیک نژاد.
درباره مسلک اهل حق تا قرن گذشته اسنادى منتشر نشده بود. آنها عقاید خود را جزء اسرار مىدانستند و تعلیمات مسلکى از هر نسلى به طور شفاهى و سینه به سینه ، به نسل بعد منتقل مىشده است، تعلیمات و گفتارهاى بزرگان اهل حق همیشه به صورت شعر بیان مىشده و این اشعار که ترکیب بسیار جالبى هم دارد معروف است به «کلام» یا «دفتر». علماى این مسلک، «کلام خوان» نامیده مىشدند. از اواسط قرن 13 هجرى نوشتن کلامها، رسم شد . قدیمىترین نسخه خطى کلام که در دست است مربوط است به حدود 200 سال قبل و بقیه کلامها تاریخ متأخرترى دارند.
در ابتدا امر وحدت عمل و عقیده در بین اهل حق اولیه وجود داشته است. اما رفته رفته که تشکیلات اهل حق وسعت یافت ، اختلافها شروع شد چنان که از روستایى به روستاى مجاور، آداب و رسوم مختلف و گاه متضاد دارند و در هر روستائى یک یا چند نفر سمت پیشوایى دارند که به خاطر پیشوایى که بر مریدان تحت نظر خود دارند سید نامیده مىشوند.علل اختلافات را مىتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1 - وسیع شدن محدوده جغرافیایى،
2 - نبودن وسایل ارتباطى و کلامهاى مکتوب معتبر.
3 - اختلاف زبان و ملیت و آداب و رسوم قومى و اجتماعى اقوام متنوعى پیروان
4 - سودجوئى بعضى از پیشوایان بى سواد محلى.
5 - بى سوادى اهل حقها و عدم دسترسى آنها به علماى با تقوا و بى نظر.
منبع:
- دایره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی و دیگران، قم، شهید سعید محبی، چاپ اول،1376