گاهی فرق متعدد در نامگذاری تشابه کامل دارند بدون اینکه در عقاید و عملکرد شبیه به هم باشند و نیز ممکن است در یک زمان بوده و یا فاصله زمانی داشته باشند. در فرق شیعی حسینیه را میتوان فرقهای نامید که بر فرق و یا احزاب گوناگون به اعتبارات مختلف اطلاق شده است. در این مقاله به معرفی احزاب معروف به حسینیه در فرق شیعه میپردازیم.
فرق حسینیه در شیعه
گروه اول حسینیه مختاریه
اولین فرقه موسوم به حسینیه در زمان مختار ثقفی در کوفه بوجود آمد. ایشان کسانی بودند که در کوفه به خونخواهی امام حسین (ع) قیام کردند و ایشان را اصحاب ابراهیم بن مالک اشتر میدانند. شبها در کوچههای کوفه تظاهرات میکردند و شعار یا لثارات الحسین (ع) سر میدانند و به همین جهت به ایشان حسینیه گفتهاند.[1] این گروه که سپاه مختار ثقفی را تشکیل میدادند با سرلشگری ابراهیم به جنگ عبیدالله بن زیاد رفتند و در این جنگ پیروزمندانه نیز شعارشان یا لثارات الحسین (ع) بود.[2] از این گروه فقط انقلاب علیه بنیامیه و به خونخواهی شهید کربلاء هویداست.
موقعیت این فرقه
این فرقه با پیروزی بر لشگر عبیدالله بن زیاد و تسخیر کوفه زمینه را برای تفکر کیسانیه بوجود آورد. گرچه بطور قطع نمیتوان گفت که تمام افرادی که در حسینیه بودند از کیسانیه حمایت میکردند ولی عملکرد دو انقلاب ایشان در کوفه در صورتی استمرار پیدا میکرد که رهبری و امامت شخصیتی از بنی هاشم را در برابر بنیامیه علَم میکردند و او کسی جز محمد بن الحنیفه نبود و به همین جهت حسینیه از زمینه سازان فرقه کیسانیه محسوب میشود.
گروه دوم حسینیه زیدیه
دومین فرقه شیعی که حسینیه نام دارد همان فرقه مشهور زیدیه است در کتب شیعه چنین اطلاقی به زیدیه داده شده ولی نزد اهل سنت اینگونه نیست.[3]
مشخصات حسینیه زیدیه
امامت در نزد این فرقه به این ترتیب است:
امام اول: امام علی بن ابی طالب(ع) شهید مسجد کوفه در سال 40 ه.ق
امام دوم: امام حسین بن علی(ع) شهید کربلاء در سال 61 ه.ق
امام سوم: زید بن علی: شهید کوفه در سال 121 ه.ق
امام چهارم: فرزند زید به نام یحیی بن زید بن علی، در جوزجان خراسان در سال 125 ه.ق خروج کرد و کشته شد.
امام پنجم: فرزند دیگر زید به نام عیسی بن زید بن علی که وی در زمان خلافت مهدی عباسی در کوفه درگذشت.
امام ششم: محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب معروف به نفس الزکیه که زمان خلافت منصور دوانقی در سال 145 ه.ق خروج کرد و کشته شد.
پس از او هر کسی از آل محمد (ص) که به طاعت خداوند دعوت کند (جهاد کند) امام است.
ملاک امامت در این فرقه
فرقه زیدیه و یا حسینیه امامت را منحصر در دو مؤلفه کرده است
1- امام در نزد ایشان باید از آل محمد (ص) باشد و ایشان را فرزندان امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، قلمداد کردهاند.
2- امام ایشان باید به طاعت خداوند دعوت کند و شاید دعوت به طاعت خداوند در نزد این فرقه فقط با جهاد آشکار علیه دشمنان تفسیر شده باشد.
به هر حال این فرقه از اسلام غیر از جهاد را نشناخته و گویا تمام مبارزات خویش را در جهاد خلاصه کردهاند. این گروه شناخت تک بعدی از اسلام داشته و انحراف این گروه از امامیه بخاطر همین تفکر است. امامیه مبارزات خود را در قالبهای گوناگون و به مناسبت زمان و مکان انجام میدهد و ثانیاً امامت در نزد امامیه منصوص و معین است و منحصر به 12 نفر است و مانند این فرقه کلی و غیر معین نیست.
گروه سوم حسینیه
با افتراق جارودیه به فرق متعدد با فرقهای موسوم به حسینیه مواجه میشویم، جارودیه در طول تاریخ دوام بیشتری از خود نشان داده است: زیرا در هر دورهای با قیام یکی از نوادگان حسنین(ع) به او پیوسته و قائل به مهدویت او میشدند. فرق جارودیه در مدت تقریبی 250 سال قائل به مهدویت در مورد چهار تن شدند که عبارتند از:
1. محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب نفس الزکیه، در سال 145 کشته شد.
2. محمد بن قاسم بن علی بن عمر بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، در زمان معتصم عباسی در طالقان خروج کرد و دیگر از او خبری نیست.
3. یحیی بن عمر بن یحیی بن الحسین بن زید بن علی، در زمان مستعین عباسی در کوفه خروج نمود و کشته شد.
4. حسین بن القاسم بن علی بن عبدالله بن محمد بن القاسم بن اسماعیل بن ابراهیم بن الحسن بن الحسن المجتبی که وی متولد سال 372 میباشد و در سال 404 کشته میشود. به طرفداران او که در واقع تفکر جارودی داشتند حسینیه گفته میشود. این فرقه در مورد رهبر خویش غلو مینمودند و او را افضل از رسول الله (ص) میپنداشتند و کلام او را بُرندهتر از کلام خدا میانگاشتند و کسانی را که به این غلو گردن نمینهادند از اهل جهنم معرفی میکردند.[4]
گروه چهارم حسینیه
در تشیّع فرقهای خارج از پیکره اسلام نفوذ کرد. این فرقه به هیچ یک از مبانی تشیع پای بند نبود. این فرقه به رنگ و مبانی مسیحیت درون تشیع به رهبری ابی منصور عجلی بوجود آمد. شخصیت اصلی این فرقه با عکس العمل شدید صادقین(ع) روبرو شد و راه نفوذ او در امامیه به کلی بسته شد اما او و طرفدارانش به راه و اندیشه خود ادامه دادند و در همین مهلکه به هلاکت رسید. یارانش بعد از قتل او به دو حزب تبدیل شدند.
1. عدهای بنابر وصیت و یا پیشبینی ابی منصور العجلی قائل به مهدویت محمد بن عبدالله بن الحسن معروف به نفس زکیه شدند. این گروه را محمدیه میگویند و قاعدتا باید بعد از کشته شدن محمد بن عبدالله این فرقه نیز منقرض شود و یا اینکه در رنگ و غالب دیگری به فرقهای دیگر ملحق شود.
2. عدهای قائل به جانشینی حسین بن ابی منصور العجلی شدند. در این فرقه فرزند به راه پدر ادامه داده و رهبری گروه را با همان اعتقادات منصوریه به عهده میگیرد. این فرقه را (حسینیه) نامیدهاند. اطرافیانش قائل به نبوت حسین ابی منصور شدند همانطورکه قبل از او قائل به نبوت پدر بودند. او ترور مخالفینشان را برای یارانش جایز میشمرد همانطور که پدرش جایز شمرد. ایشان با کشتن و ترور مخالفین به اموال مقتولین نیز دستبرد میزدند و خمس حاصل از این اکتساب جنائی را به حسین بن ابی منصور میپرداختند و از این راه به اموال کلانی دست پیدا کرد. او برای خود به تشکیلاتی گسترده رسیده بود و همین امر موجب نگرانی حکومت مرکزی یعنی دولت عباسی شد و به دستور مهدی عباسی این اموال مصادره شد و حسین و یارانش به قتل رسیدند.[5]