24 آبان 1393, 14:6
نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي
فرقه واقفیه به گروهی از شیعیانی گفته میشود که با دیدگاهی خاص از امامت و مهدویت به گروهی منحرف و گمراهکننده تبدیل شدند. این افراد با قائل شدن به مهدویت حضرت موسی بن جعفر(ع) به امامت شیعه پایان دادند و با این کار سیر امامت بعد از حضرت موسی بن جعفر(ع) را منکر شدند. واقفیه با اینکه یک گروه منحرف بودند اما از برخی علماء چون عبدالله بن بکیر و علی بن ابیحمزه و علی بن محمد طاطری و حسن بن محمد بن سماعه تشکیل شده بودند و این عالمان تأثیر بسزائی در این انحراف داشتند؛ زیرا وجود عالمان دینی در یک مجموعه باعث جذب افراد عوام و توجیه آنان میشود. اکنون به علی بن حسن معروف به طاطری و نقش او در این انحراف اشاره میکنیم.
علی بن الحسن کوفی از بزرگان واقفیه است. او به دلیل شغلش که خرید و فروش لباسهائی به نام طاطریه (به رنگ سفید دمشقی و مصری)[1]بود به این اسم خوانده شدهاست. او از بزرگان و فقهاء واقفیه محسوب میشود و در زمان امامکاظم(ع) زندگی میکرده و از اصحاب آن حضرت معرفی شدهاست.[2]مرکز فعالیتهای او کوفه بوده و نویسنده سی عنوان کتاب در زمینه فقهی و اعتقادی است.[3] که برخی از آنها عبارت است از: الحیض و النفاس، کتاب المواقیت، کتاب القبلة، کتاب فضائل أمیر المؤمنین(ع)، کتاب الصداق، کتاب النکاح، کتاب الولایة، کتاب المعرفة، کتاب الفطرة، التوحید، الإمامة، الوفاة، الصلاة، المتعة، الفرائض، الغیبة، الطلاق الأوقات، المناقب، الحجج فی الطلاق، الحج، الدعاء، الإمامة.[4] یکی از خصوصیاتی که در کتب شیعه برای معرفی او عنوان شده این است که وی در مذهب واقفه بسیار تعصب داشته و نسبت به امامیه دشمنی شدیدی ابراز میکرده و در دفاع از مذهب خود دست به نگارش کتابهای بسیاری زدهاست.[5] اما با این حال عالمان شیعه او را در نقل روایات مطمئن شمردهاند[6] و گفته شده که اساتید او نیز در نقل حدیث مطمئن هستند،[7] با اینکه اکثر آنها واقفی بودهاند. از او در اسناد شیعه به عنوان طاطری و یا علی بن الحسن و یا علی بن الحسن بن محمد الطاطری، علی بن محمد طاطری، علی بن الحسن بن محمد الطائی، علی بن الحسن الجرمی، علی الجرمی، علی الطاطری، یاد شدهاست.[8]اساتید وی نیز از واقفه بودند مانند محمد بن زیاد، جعفر بن سماعه، عبدالله بن جبله، علی بن رباط، محمد بن ابیحمزه، محمد بن سکین، درست بن ابیمنصور است. اما حسن بن محبوب نیز از علماء امامیه از اساتید او محسوب میشود. چنانکه شاگردان او نیز از مکتب واقفه هستند؛ چون: موسی بن القاسم، سلمة بن الخطاب، عبیدالله بن احمد الدهقان هستند. حسن بن محمد بن سماعه از بزرگان فرقه واقفه این اعتقاد را به واسطه طاطری بدست آورده ولی از او روایتی نقل نکرده.[9]
به دلیل اینکه طاطری در مذهب واقفیه بوده و از بزرگان این فرقه محسوب میشود، هرگز عقایدش در این باره مورد تأیید علماء شیعه نبوده بلکه بزرگانی چون ابوسهل نوبختی به نقد آراء او در امامت پرداختهاند و کتابی در این زمینه نوشتهاست.[10] علاوه بر آن تمام ادلهای که بر بطلان مذهب واقفه مطرح شده برای رد تفکرات و اعتقادات طاطری در امامت و مهدویت نیز کفایت میکند؛[11]زیرا او به عنوان اینکه یکی از بزرگان مذهی واقفیه بوده و در این زمینه کتب اصلی و مبانی واقفه را تقویت میکرده به شاگردان و همفکران او طاطریه گفته میشده ولی در واقع هیچ تفاوتی با واقفیه ندارند. با این حال او یک فرد درغگو و شیاد نبوده، به همین دلیل روایات او از افراد مطمئنی که با امام(ع) در ارتباط بودهاند و با مبانی اعتقادی و فقهی شیعه تعارض نداشته باشد، مورد پذیرش شیعه است. همانطور که گفته شده او کتابی در باب فضائل امیرالمومنین علی(ع) دارد که روایاتی از آن کتاب در کتب اصلی شیعه وجود دارد و مورد قبول است. همچنین است روایات او در زمینه فقهی. پس باید دانست که عالمان شیعه با مرزبندی بین عقیده شخص و روایات او، با ملاکهای علمی به بررسی روایات پرداخته و لو اینکه عقیده او را در یک مسأله مهم چون امامت قبول نداشته باشند. این برخورد از سوی شیعه نسبت به دیگر بزرگان واقفیه و دیگر فرق شیعی منحرف نیز وجود دارد.
به عنوان نمونه به برخی از روایاتی که طاطری به نقل آنها پرداخته و در سلسه سند آن قرار دارد و با عقاید شیعه در تضاد نیست اشاره میکنیم:
1. على بن حسن طاطرى از درست بن ابى منصور از جمیل بن درّاج نقل کرده که وى گفت: به امام صادق(ع) عرضه داشتم: فدایت شوم: معناى وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ الخ چیست؟
حضرت فرمودند: خداوند متعال جنّ و انس را فقط براى عبادت آفریده.[12]
2. على بن حسن طاطرى از درست بن ابى منصور، از محمّد بن عطیّه، از زراره، وى مىگوید: امام باقر(ع) فرمودند: خداوند عزّ و جلّ ربا را حرام کرد تا معروف و امر پسندیده از بین نرود.[13]
3. علی بن حسن جرمی از محمد بن زیاد بن عیسی از ابان بن عثمان از ابو بصیر و او از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمودند: مردی خرما فروش در زمان پیامبر(ص) فوت کرد و برادرش خرماهای او را برای خود برد در حالی که میت دارای دخترانی بود. زن آن شخص نزد پیامبر(ص) آمد و جریان را گفت و خداوند آیه میراث را نازل نمود و پیامبر(ص) خرماها را از برادر او گرفت و به دخترانش بازگرداند.[14]
نکته: وجود افرادی چون طاطری از فرق منحرف در اسناد روایات شیعه به معنی صحت اعتقادت این افراد نیست؛ بلکه استفاده از این افراد در مورد روایات است که یک محقق باید با بررسی به صحت سند و دلالت آن و مخالف نبودن با ضروریات و عقاید به آن ترتیب اثر میدهد که این فرایند با وجود اینگونه افراد منحرف در سلسله اسناد برخی روایات منافات ندارد.
[2] - طوسی، محمد بن الحسن؛ رجال ، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، 1415هـ ق، ص341 و حلی، حسن بن یوسف؛ رجال، قم، دارالذخائر، 1411هـق، ص232
[3] - طوسی، محمد بن الحسن؛ فهرست، نجف، المکتیة المرتضویة، بیتا، ص92
[4] - طوسی، محمد بن الحسن؛ فهرست، ص 92 و نجاشی، احمد بن علی؛ رجالالنجاشی، قم، انتشارات جامعه مدرسین،1407هـ ق، ص 255 و رفاعی، عبدالجبار؛ پیشین ،ج9، ص462
[5] - حلی، حسن بن یوسف؛ پیشین، ص232 و طوسی، محمد بن الحسن؛ فهرست، ص 92
[6] - حلی، حسن بن یوسف؛ پیشین، ص232
[7] - طوسی، محمد بن الحسن؛ فهرست، ص92
[8] - خوئی، ابوالقاسم؛ معجم رجالالحدیث، بیجا، بیتا، ج11،ص344 و 347 و 349 و نجاشی، احمد بن علی؛ پیشین ص255
[9] - نجاشی، احمد بن علی؛ پیشین، ص255
[10] -رفاعی، عبدالجبار؛ پیشین ،ج5، ص494
[11] - برای آشنائی بیشتر به مقاله واقفیه رجوع شود.
[12] - صدوق، محمد بن علی بن بابویه؛ علل الشرایع، قم، انتشارات مکتبة الداوری،ج1، ص13
[13] - همان، ج2، ص483
[14] - طوسی، محمد بن الحسن؛ تهذیبالأحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش،ج9 ، ص279
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان