معتزله در لغت یعنی گروهی که خود را از دیگران کنار بکشند اما در اصطلاح به کسانی میگفتند که در مصداق ایمان و کفرِ در اهل کبائر، نه حرف خوارج و نه حرف مرجئه را نپذیرفتند و قسمتی مابین این دو را قائل شدند و رهبرشان واصل ابن عطا میباشد.[1]
حدیث متواتر در نظر اهل حدیث، حدیثی است که از جماعتی نقل شده که برای انسان علم آور است. زیرا اجتماع آنها بر کذب محال میباشد.[2]
برخی از فِرَق بزرگ اهل سنت بودهاند که بعدها و در طول زمان به فِرَق مختلفی تقسیم شدند که از جمله آنها مذهب اعتزال بود که از واصل بن عطا شروع شده و بعدها منجر به این شد که دو مکتب بزرگ اهل سنت به نام اشاعره و معتزله تقسیم شدند که بعدها هر کدام از این دو فرقه به فرق کوچکتری تقسیم شدند که فرقه هذیلیه از فرق منشعب مکتب اعتزال بود.
تاریخچه هذیلیه
هذیله پیروان أبیالهذیل میباشند.[3] وی که معروف به ابوهذیل علاف بصری بوده است [4]به سال 135 ه.ق بدنیا آمد[5] و در سال 235 از دار دنیا رفت. از این جهت به وی علاف گویند که در محله علافان بصره زندگی میکرد. وی شیخ و بزرگ معتزله بوده و از طبقه ششم معتزله محسوب میشود. او از شاگردان مکتب عثمان بن خالد بن ولید و وی هم از شاگردان واصل بن عطا میباشد. هر چند برخی گفتهاند که وی مکتب اعتزال را از حسن بن ابی الحسن بصری[6] گرفته است.
وی دارای اعتقادات خاصی بوده است که طبق اظهار نظر برخی از جمله شهرستانی، این عقاید خود را در ابتدای امر از فلاسفه اخذ نموده[7] و بعد با پر و بال دادن، تبیین و توجیه، آنها را به شکل جدیدی بیان نموده است و غالب آنها عقایدی است که یا مخالف با اجماع و یا مخالف با اعتقادات اشاعره بوده است. وی حدود 100 سال عمر کرد و در اوائل حکومت متوکل حدود سال 235 ه.ق از دار دنیا رفت.[8]
ابو هذیل بخاطر اعتقاداتش مورد تکفیر علمای اهل سنت قرار گرفت و کتب زیادی به عنوان ردیه و اثبات کفر او به رشته تحریر در آمد که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- کتاب کبیر فی فضایح ابی هذیل تالیف معروف مرداد
- الرد علی ابی هذیل فی المخلوق تالیف جبایی
- توبیخ ابی هذیل تالیف جعفر ابن حرب
اعتقادات هذیلیه
1. ابو هذیل قائل به فنا و از بین رفتن مقدورات الهی بود تا جایی که میگفت بعد از فناء مقدورات الهی، خود خدا هم توان تغییر یا نگهداری و یا بازگرداندن آنها را ندارد. بدین معنا که مثلا نعمتهای بهشتی و عذابهای جهنم تمام شدنی است و بعد از تمام شدن آنها اهل بهشت و اهل جهنم بیحس و بیحرکت باقی میمانند و بر هیچ کاری توانایی ندارند و در این حال خدا هم قدرت بر زنده کردن مردگان یا به حرکت در آوردن ساکنان و خمودان ندارد و همچنین خداوند نمیتواند چیز جدیدی را احداث نماید.[9] در واقع وی قدرت خدا را ابدی نمیداند و این مطلب ناشی از آن است که این افراد قدرت خدا را چیزی جدای از ذات خدا میدانند و قدرت را ابدی نمیدانند. این در حالی است که آیات بسیاری از قرآن دلالت بر قدرت خدا و حیطه آن میکند. همچنین در روایات مختلف به این مطلب اشاره شده است که قدرت خدا چون جزء ذات اوست و ذات خدا ابدی است و هیچ وقت زائل نمیشود قدرت هم که جزء ذات است هیچ وقت از خدا زائل نمیشود؛ مثل آنچه ابان بن احمر از امام صادق(ع) روایت کرده است که حضرت میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى ذَاتٌ عَلَّامَةٌ سَمِیعَةٌ بَصِیرَةٌ قَادِرَه»[10] (بدرستی که ذات خداوند متعال، عالم و شنونده و بیننده و قدرتمند است. )
2.ابو هذیل معتقد است که اهل بهشت مجبورند که از نعمتهای بهشت مصرف کنند و اهل آتش هم مجبورند از عذابهای جهنم بچشند و در واقع میگوید که در قیامت هم جبر هست و دلیلی هم که هذیلیه برای این قول ابو هذیل میآورند این است که قیامت دار جزا است نه دار تکلیف و اگر افعال بندگان به اراده خودشان باشد و بتوانند عملی را کسب کنند آنوقت میشود دار تکلیف نه دار جزا. در جواب باید گفت: تکلیف، برای افعالی است که خدا دستور داده -اعم از اینکه دستور به فعل باشد یا دستور به ترک- ولی در آن دنیا که امر به عمل یا ترک عملی وجود ندارد.
3.وی اعتقاد داشت بواسطه عبادات زیاد نمیتوان قصد تقرب به خدا داشت و همچنین میگفت تمام افراد که به ظاهر مسلمان یا کافرند در واقع مطیع خدا هستند. متاسفانه این طرز تفکر در برخی از افراد عارفنما نیز موجود میباشد همانطور که گفتهاند:
اگر مومن بدانستی که بت چیست یقین کردی که دین در بت پرستی است
اگر کافر ز بت آگاه بـــــــــودی چرا در دیـــــن خود گمـــــراه بودی
4. وی کلام خدا را تقسیم به حادث و غیر حادث میکند. همچنین وی معتقد بود که کلام اهل بهشت و جهنم در روز قیامت از خدا صادر میشود و خود آنها متکلم کلام خود نیستند.
5. وی اعتقاد داشت که اگر قرار باشد حکمی از ناحیه اخبار برای ما ثابت و لازم شود و یا معجزهای اثبات گردد باید آن حکم از ناحیه حداقل بیست نفر نقل شده باشد که لااقل یکی از آنها از اهل بهشت باشد و تواتر یا عدم تواتر حجت نیست بلکه آن چیزی که حجیت میآورد وجود همان یک نفر اهل بهشت در بین آنها است.
اهل سنت حدیثی دارند به عنوان عشره مبشره که از سعید بن زید روایت شده که نبی مکرم اسلام(ص) فرمودند: از قریش ده نفر اهل بهشتند: من و ابوبکر و عمر و عثمان و علی و زبیر و طلحه و عبد الرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقاص و سعید (راوی روایت).[11]
این حدیث بین اهل سنت مطرح بوده ولی در واقع از احادیث جعلی میباشد.[12]
6.وی اعتقاد داشت بر روی زمین، گمراه و زندیقی یافت نمیشود مگر با کفری که دارد در بسیاری از چیزها فرمانبردار خداست.[13]
در پایان باید گفت که هذیل حدود 60 کتاب و رساله در رد مخالفان خود نوشت و ابراهیم نظام از یاران وی بود.[14]