كلمات كليدي : اهل کتاب، امیین، یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان، صابئین
اهل کتاب
اصطلاحى که بر گروهى از پیروان ادیان معتقد به کتابى آسمانى اطلاق شده است. قدر متیقن این است که یهودیان و مسیحیان از مصادیق این اصطلاح در فرهنگ اسلامى بودهاند.
اهل کتاب و اُمّیین
ساکنان شبه جزیره عربستان را در آستانه ظهور اسلام مىتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد:
1- اکثریت جمعیت را، چه در شهرها و چه در بادیه مردمى تشکیل مىدادند که دین رایج میان آنان بتپرستى بوده است و عموماً از خواندن و نوشتن نیز بهرهای نداشتهاند. این گروه ادبیات مکتوب نداشته و در حوزه دین فاقد کتاب و تعالیم مکتوب بودهاند و کتابت آنان عمدتاً منحصر به نوشتههای کوتاه تجاری، یا طلسمات و تعاویذ بوده است.
2- اقلیتى پراکنده در بخشهایى از شبه جزیره عربستان بودند که یهودی یا مسیحی بوده و با کتب دینى، به خصوص تورات و انجیل آشنایى داشتهاند. در میان این گروه عالمانى نیز بودهاند و خواندن و نوشتن و آموزش منظم نزد آنان تا حدودی رواج داشته است.
این دوگانگى فرهنگى در میان دو گروه اکثریت و اقلیت، موجب شده بود تا در اواسط سده 6م، یعنى در آستانه ظهور اسلام، مردم شبه جزیره عربستان به دو گروه امیین (بىسوادان) و اهل کتاب تقسیم گردند.
این تقسیم که پذیرش برتری فرهنگى اهلکتاب بر امیین را مىنمایاند، با وجود تلخى حقیقتى که در پس آن نهفته بود، از سوی اکثریت بتپرست نیز در عمل پذیرفته شده بود.
برای نشان دادن وجود اصطلاح اهل کتاب در پیش از اسلام، باید به این نکته اشاره کرد که این اصطلاح با وجود پذیرفته بودن کاربردی، از نظر ارزش معنایى گاه در قرآن کریم مورد انتقاد قرار گرفته است. در این باره، به خصوص باید به این مضمون قرآنى اشاره کرد که:
«در میان آنان (اهل کتب) گروهى امى هستند که دانشى به کتاب ندارند...» (بقره، 78)
از این آیه آشکارا برمىآید که همگى آنان که در طبقه اجتماعى اهلکتاب جای گرفتهاند، به واقع اهل کتاب نیستند.
نقد اهلکتاب در قرآن
آیات قرآنى گاه اهل کتاب را از جهاتى مىستاید و گاه آنان را به سختى نکوهش مىکند. اهل کتاب ستایش شده، مؤمنانی هستند که به توحید، معاد و کتاب آسمانى خود ایمانى راسخ دارند، بر عمل صالح پایدارند و فرمان کتاب خود را پیروی مىکنند. در مقابل، اهلکتاب نکوهش شده، کسانى هستند که کتاب آسمانى خود را به دور افکنده و زمام خرد و اندیشه را به دست هوای نفس سپردهاند و با توجیه کردن و پنهان داشتن آیات خداوند، از پایبندی به مضامین آنها سر باز زدهاند.
با آنکه با تحلیل آیات گوناگون قرآنى، مىتوان به آسانى نتیجه گرفت که اهلکتاب به عنوان یک گروه دینى، کاملاً از مشرکان تفکیک شدهاند و در موضعى مشخصاً از یکتاپرستى به عنوان کلمهای مشترک میان مسلمانان و اهل کتاب یاد شده است اما آیاتى نیز یافت مىشود که حاکى از وجود عقاید شرکآمیز در میان باورهای اهل کتاب است. نمونهای از این دیدگاه را در آیاتى ناظر بر عقیده مسیحیان به تثلیث، اعتقاد منقول از یهودیان و مسیحیان مبتنى بر پسر خدا بودن عُزَیر و عیسى(ع) مىتوان یافت.
اهلکتاب و دیانت اسلام
قرآن کریم با آنکه اسلام را به عنوان راه رستگاری برای همه جهانیان معرفى کرده و با تأکید اهل کتاب را به پذیرش دین اسلام فراخوانده است، ولى اهل کتاب را به پذیرش قهری آن ملزم نساخته است.
آنچه میان همگى عالمان به عنوان نقطه اتفاق دیده مىشود، آن است که برخورد اسلام با اهل کتاب دست کم در حیات اینجهانى، برخوردی تؤام با صلح و احترام متقابل مىتواند باشد. حتى مظاهر خداجویى در دین اهل کتاب نیز، از سوی قرآن کریم مورد تکریم قرار گرفته است؛ در این باره باید به آیهای اشاره کرد که در آن، صومعهها و معابد اهل کتاب در کنار مساجد یاد شده و بر این نکته تکیه شده است که همگى این مکانها، مکان ذکر خداوندند.