24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : بیع، نسیه، زمان، بایع، مشتری، معامله، ثمن، قیمت بیع نسیه
نویسنده : محمدحسين بيگدلو
نسیه در لغت به معنای خرید و فروش چیزی به وعده، که پول آن بعداً داده شوداست.[1] و در اصطلاح فقهی معنای بیع نسیه آن است که کالا حاضر باشد و بعد از معامله به مشتری تحویل گردد و پرداخت قیمت به توافق طرفین مهلت داشته باشد یعنی مشتری قیمت کالا را در وقت تعیین شده به بایع بدهد.[2]
1- اخبار: روایات رسیده و هم چنین سنت عملیه از حضرات معصومین (علیهمالسلام) که در برخی موارد بیع نسیه انجام میدادند و چون فعل معصومین حجت است. این فعل معصومین دلالت بر مشروعیت بیع نسیه دارد.
2- سیره عقلاء و متشرعه :مراد از سیره عقلاء شیوه توده عقلاء است از هر مذهب و ملت در پیروی از روش خاصی. مثل سیره عقلاء بر آن چه را که نمیدانند در هر موضوع به خبره آن رجوع میکنند. و این سیره اگر شارع آن را امضاء و تأیید کرده باشد حجت است.مراد از سیره متشرعه: سلوک و رفتار عمومی عصر قانونگذاری و دوره نزدیک به قانونگذاری است مثل اتفاق بر این که از میراث خمس نمیدادند.
بیع نسیه یکی از اقسام بیع است. مثلا اگر زید از بکر کالایی را بخرد و به او بگوید پولش را یک ماه بعد میدهم و بکر هم قبول کند این بیع نسیه است. در بیع نسیه بایع به خاطر اغراضی جنسش را نسیه میدهد یک موقع است که فعلاً نیازی به پول ندارد. میخواهد در آینده پول را بگیرد یا یک موقع است که اگر مبیع را نقدی بفروشد خریدار ندارد. بنا بر این نسیه میدهد تا مشتری جذب کند یا سود بیشتری بدست بیاورد. بالاخره در این بیع، بایع و مشتری به خاطر غرضی اقدام به خرید و فروش میکنند. در بیع نسیه تمام شروطی که در بیع شرط است. (از جمله این که متعاقدان بالغ و عاقل باشند از روی قصد و اختیار معامله کنند، سفیه نباشند.) شرط میباشد به اضافه این که شرط خاصی در آن لازم است. یعنی باید زمان پرداخت قیمت جنس کاملا معین باشد.[3]
یکی از شرایط صحت بیع نسیه این است که زمان پرداخت در آن باید کاملاً مشخص شود. مثلاً مشتری بگوید پول تو را بعد از ده روز میدهم. چون در معامله نسیه زمان هم دخالت دارد یک مقدار از مبیع در مقابل ثمن قرار گرفته و مقداری از آن در مقابل زمان. اگر زمان معلوم نباشد. مشخص نمیشود که چه مقدار از بیع در مقابل ثمن و چه مقدار از مبیع در مقابل زمان قرار گرفته است.[4]
در بیع نسیه قبل از این که زمان پرداخت قیمت برسد بر مشتری واجب نیست آن را پرداخت کند اگر چه بایع مطالبه ثمن کند. یعنی اگر مشتری پرداخت نکند گناهی بر گردنش نیست و مشتری هم قبل از این که سر رسید پرداخت برسد پولش را به بایع بدهد بر بایع هم واجب نیست پول را تحویل بگیرد. و بایع در موقعی که وظیفهاش این است که ثمن را بگیرد از گرفتن ثمن مشتری خودداری کند. مشتری رجوع به حاکم کند و در صورت نبود حاکم بر مؤمنین عادل رجوع میکند که ثمن را از طرف بایع بگیرند و ذمّه مشتری هم برئ میشود و اگر ثمن در صورت خودداری بایع از گرفتن آن (بدون تقصیر) مشتری تلف شود. مشتری ضمانی ندارد.[5] در معامله نسیه جایز نیست در مقابل اضافه کردن مدت، ثمن را زیاد کنند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان