كلمات كليدي : حواس ظاهری، حواس باطنی، عقل عملی، عقل نظری
نویسنده : محمد درگاهزاده
انسان علاوه بر حواس ظاهری (بینائی، شنوائی، بویایی، چشائی و لمسایی) و حواس باطنی (حسن مشترک، خیال متخیله، واهمه و حافظه) که در آنها با سایر حیوانات مشترک است، قوّۀ مخصوص به خود نیز دارد که عبارتند از: عقل عملی و عقل نظری؛
توضیح اینکه: نفس انسانی دو جهت دارد:
1-ادراک اشیاء
2-تصرّف در بدن
که از جهت اول اثر پذیر است و از جهت دوم اثر گذار.
فلاسفه به تبع این دو جهت، دو قوه برای نفس اثبات کردهاند:
الف) قوهای که به واسطه آن نفس، اشیاء را درک میکند (عقل نظری)؛
ب) قوهای که مصدر و خواستگاه افعال و رفتار انسان میشود (عقل عملی)؛
ناگفته پیداست که اطلاق عقل بر این دو قوه از باب اشتراک لفظی است زیرا این دو قوه که یکی جنبه اثرپذیری دارد و دیگری جنبۀ اثرگذاری، کاملاً با هم متفاوت هستند.
لازم به ذکر است عقل عملی که خواستگاه صدور افعال نفس است زمانی میتواند محرک انسان به انجام دادن کاری باشد که به طور جزئی و خاص، حُسن آن کار را درک نماید زیرا نفس از امور کلی منبعث و متأثر نمیشود مثلاً صرف اینکه عدالت به طور کلی نیکو است موجب رفتار عادلانه از جانب نفس نمیشود.
عقل عملی برای رسیدن به این اداراک جزئی از عقل نظری کمک میجوئید به این نحو که عقل نظری به طور مطلق میگوید: عدالت نیکو و ظلم زشت است و عقل عملی با افزودن یک مقدمه جزئی به این دریافت عقل نظری، یک نتیجه جزئی میگیرد و میگوید این رفتار در مورد فلان شخص عادلانه است و نتیجه میگیرد پس این رفتار در مورد فلان شخص نیکوست و باید انجام داده شود.
عقل عملی و نظری اصطلاح دیگری نیز دارند، توضیح اینکه ادراکات انسان بر دو گونه است:
1ـ ادراک اموری که با افعال و رفتار انسان ارتباط ندارند.
2ـ ادراک اموری که مربوط به اعمال و رفتار انسان است.
از این رهگذر عقل که کار ادراک را عهدهدار است به دو قوه تقسیم میشود:
اول- قوهای که امور دستۀ اول را درک میکند مثل علم به آسمان و زمین، که آن را «قل نظری» نامند که مبنای حکمت نظری است؛
دوم- قوهای که امور دسته دوم را درک میکند مانند علم به زیبایی عدالت و زشتی ظلم و آن را «عقل عملی» نامند که مبنای حکمت عملی و اخلاق است.
در حقیقت این دو تقسیم در عقل نظری به اعتبار مدرکات آن است.