دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تقدم و تأخر طبعی

No image
تقدم و تأخر طبعی

كلمات كليدي : تقدم و تأخر، طبع، تقدم بالطبع، تقدم زماني، ملاصدرا، علت ناقصه

نویسنده : حسن رضايي

تقدم در لغت فارسى به معنی پیشى، در زبان فرانسه معادل واژه Anteriorite و در زبان انگلیسى، معادل واژه Anteriority است. در اصطلاح فلسفی، پیشى عبارت است از موجودیت چیزى قبل از چیز دیگر بطورى که شى‌ء دوم فقط پس از ایجاد شى‌ء اول ایجاد شود.[1]

تقدم و تأخر که از اعراض ذاتی وجود است[2] دارای اقسامی است که عبارتند از تقدم و تأخر بالطبع ، بالشرف، بالزمان، بالرتبة، بالدهر، بالحق، بالحقیقة و المجاز، بالجوهر، بالعلیة.[3] از این میان، تا زمان بوعلی سینا دو قسم تقدم و تأخر مکانی (رتبی) و زمانی مشهور بوده است.[4] متکلمان قسم بالذات (که قسمی از تقدم و تأخر زمانی و میان اجزای زمان است) را به آن اضافه نمودند و میرداماد تقدم و تأخر دهری را اضافه نمود و ملاصدرا تقدم بالحق و تقدم بالحقیقه و المجاز را به این لیست اضافه کرده است. [5]

تقدم به طبع که تقدم علت ناقص بر معلول است[6] عبارتست از تقدمى که در آن متأخر به نحوی محتاج متقدم است و متقدم در آن تاثیر می‌گذارد ولی تاثیر او به نحو کامل و مانند تاثیری که موجود متقدم در تقدم و تأخر علّی می‌گذارد، نیست[7] و با از بین رفتن متقدم، متأخر هم از بین می‌رود ولی با از بین رفتن متأخر، متقدم نیز از بین نمی‌رود. مانند تقدم یک بر دو و تقدم مثلث بر خطوطی آن.[8] توضیح اینکه علت ناقص، به این دلیل که وجود معلول متوقف بر وجودش است، در وجود خود، مقدم بر معلولش است و اگر علت ناقص نباشد، وجود معلول ناممکن خواهد بود. به عبارت دیگر، معلول تنها در صورتی می تواند وجود داشته باشد که علت ناقص آن نیز وجود داشته باشد، اما علت ناقص می تواند در صورتی که معلول نباشد، خودش موجود باشد. بنابراین نسبت علت ناقص به وجود، بیش از نسبت معلول به وجود است و به همین دلیل است که علت ناقص تقدم بر معلول دارد.

تفاوت تقدم طبعی و علّی:

اگر چه این دو قسم از تقدم و تأخر در این جهت اشتراک دارند که با عدم تحقق علت، تحقق معلول ممتنع است، اما در چند جهت یا یکدیگر تفاوت دارند که این جهات عبارتند از:

اولا: وابستگی متأخر در تقدم علّی به نحو کامل است و تحقق متأخر تنها متوقف بر وجود علتش است؛

ثانیا: تأثیر متقدم در متأخر در این قسم بر خلاف قسم طبعی کافی است و نیازی به وجود چیز دیگری به عنوان علت موجده نیست؛

ثالثا: تحقق یافتن معلول در فرض وجود علت تامه، ضروری است بر خلاف تقدم طبعی که تحقق معلول ضروری نیست؛

رابعا: وجود علت در فرض وجود نداشتن معلول در تقدم علّی ممنوع است ولی در تقدم طبعی، علت می‌تواند وجود داشته باشد هر چند معلولش نباشد.[9]

ملاک تقدم و تأخر طبعی:

ملاک در تقدم و تأخر طبعی، اشتراک در اصل وجود است. یعنی متقدم و متأخر در اصل موجود بودن با هم مشترک هستند اما با این اختلاف که وجود متأخر متوقف و وابسته به وجود متقدم است؛ به گونه‌ای که اگر متقدم تحقق نیابد، متأخر نیز به وجود نخواهد آمد، اما عکس این قضیه (یعنی توقف وجود متقدم بر وجود متأخر) صادق نیست.[10]

رابطه تقدم زمانی و طبعی

برخی از فلاسفه معتقدند که تقدم و تأخر زمانی نیز یکی از اقسام این نوع از تقدم است. شیخ اشراق که این نظر به او منسوب است، تقدم و تأخر زمانی را یک قسم از تقدم و تأخر طبعی به شمار می‌آورد. زیرا همانطور که در تقدم و تأخر باطبع، وجود متأخر به نحوی متوقف بر وجود متقدم است و با ارتفاع و از بین رفتن متقدم، متأخر نیز از بین می‌رود در تقدم و تأخر زمانی نیز چنین امری وجود دارد. پس ضرورتی وجود ندارد که این تقدم زمانی را قسمی مجزا بدانیم. [11]

ایرادی که بر این کلام گرفته شده است این است که این دو را نمی‌توان یکی دانست؛ زیرا در تقدم و تأخر طبعی، اجتماع متقدم و متأخر در وجود، جایز و ممکن است، بر خلاف تقدم و تأخر زمانی که اجتماع جزء متقدم و متأخر در آن ناممکن می‌باشد. در نتیجه باید گفت که تقدم و تأخر میان اجزای زمان، ذاتی است و اجزای زمان از آن جهت که جزء زمان هستند، بر یک‌دیگر تقدم وتأخر دارند، نه از آن جهت که هر یک، علت ناقص برای جزء پس از خود است و جزء بعدی متوقف بر جزء قبلی است. بنابراین با توجه به تفسیر رایج تقدم طبعی، این کلام درست نیست و نمی توان این دو قسم را یکی دانست.

اما تحقیق این است که تقدم و تأخر زمانی، بر اساس توقف وجودی اجزای زمان بر یک‌دیگر استوار است و این قابل انکار نیست. ولی وجود زمان، یک وجود سیال و گذرا است و هر جزئی از آن قوه جزء پس از خود را همراه دارد، به همین علت، اجتماع دو جزء آن در وجود ناممکن است؛ زیرا مستلزم اجتماع قوه شیء با فعلیت همان شیء است که امری محال و ممتنع است. اما این مسئله هیچ منافاتی با توقف وجودی اجزای زمان بر یکدیگر ندارد. زیرا قدر مسلم این است که این تقدم و تأخر لازمه نحوه خاص وجود زمان می باشد که قوه و فعل در آن با هم آمیخته است و از این رو است که گذرا و سیال است. بنابراین اگر بخواهیم تقدم و تأخر زمانی را به تقدم و تأخر طبعی ارجاع دهیم، باید در تفسیر طبعی بگوییم: «تقدم و تأخری است که در آن، متأخر بر متقدم توقف وجودی دارد» و این دو صورت دارد. گاهی اجتماع متقدم و متأخر ممکن و حتی لازم است، مانند تقدم علت ناقصه بر معلول خود و گاهی اجتماع متقدم و متأخر ممکن نیست. مانند تقدم بعضی از اجزای زمان بر بعضی دیگر.[12]

معیت طبعی:

در مقابل این تقدم و تأخر ، معیت و همراهی طبعی قرار دارد که عبارتست از همراهی و تساوی دو جزء مساوی نسبت به کل که هر دو علت ناقص برای کل هستند. مثل اکسیژن و هیدروژن که هر دو علت ناقص برای آب هستند و این روی تقدم طبعی بر آب دارند اما نسبت آنها با آب یکسان است؛ یعنی چنین نیست که یکی از آنها متوقف بر دیگری باشد و در نتیجه به آب نزدیکتر باشد بلکه هر دو در عرض یکدیگر آب را به وجود می اورند و از این جهت معیت طبعی دارند.[13]

مقاله

نویسنده حسن رضايي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS