دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

صورت

No image
صورت

كلمات كليدي : صورت، ماده، علت صوري، جوهر، عرض، صورت جسميّه، صورت نوعيّه

نویسنده : احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)

صورت در لغت، شکل و قیافه، هیئت، تمثال و مانند آن را گویند.[1] امّا در اصطلاح فلاسفه، صورت یکی از اقسام جوهر است و در تعریف آن گفته‌اند:

«صورت، جوهر بالفعلی است که منشأ آثار و خواصّ شیء است»[2]

مراد از قید «بالفعل»، همان منشأ آثار و خواصّ شیء بودن است مثل آب که صورت «آب بودن» منشأ آثار آن می‌باشد. یعنی همۀ خواصّ و آثار آب از آن سرچشمه می‌گیرد.

مثال مشهوری که برای فهم بهتر «صورت» و «مادّه» می‌زنند این است که: وقتی به میز توجه می‌کنیم نحوۀ خاص میز بودن -که منشأ آثار میز است- را صورت آن و چوب یا فلز را مادّۀ آن می‌دانند.

یکی از ویژگی‌های صورت این است که مستقل از مادّه نیست بلکه همواره در مادّه‌ای موجود می‌شود و از این جهت شبیه عرض است با این تفاوت که عرض وجودی وابسته به موضوع خود دارد اما در رابطۀ صورت و ماده قضیه بر عکس است؛ یعنی این ماده است که وابسته به صورت بوده و به وسیلۀ آن فعلیت یافته و موجود می‌شود.

همانطور که صورت مستقل از مادّه نیست مادّه نیز بدون صورت تحقّق پیدا نمی‌کند بلکه همواره به واسطه صورت است که موجود می‌شود. حتی می‌توان گفت صورت از شرایط حصول مادّه و به منزلۀ فاعل آن می‌باشد.[3]

تفاوت صورت و علت صوری:

توجه به این نکته لازم است که صورت با علت صوری به لحاظ مصداق یکی و به لحاظ مفهوم و حیثیت مختلفند. به این معنی که اگر آن دو را نسبت به یکدیگر در نظر بگیریم ماده و صورت خوانده می‌شوند و اگر نسبت به مجموع مرکب از این دو در نظر بگیریم علّت مادی و علت صوری برای آن مرکب خواهند بود.[4]

از نکات قابل توجه دیگر اینکه ترکیب جسم از مادّه و صورت، ترکیب انصمامی نیست بلکه ترکیبی اتحادی است. به تعبیر ساده‌تر هر مرکبی را که در نظر بگیرید همۀ اجزاء آن (هر جای آن را که دست بگذاریم) هم مادّه است و هم صورت لکن حیثیات و جهات با یکدیگر متفاوت است.[5]

در اینکه آیا ترکیب ماده و صورت انضمامی است یا اتحادی، حداقل دوقول وجود دارد:

1-قول ارسطو (مشائین و تابعین آنها)‌: و حتی قبل از آنها تا زمان ارسطو معمولاً‌ ترکیب ماده و صورت را ترکیب انضمامی می‌دانستند. ترکیب انضمامی به ترکیبی گفته می‌شود که دارای ویژگی‌های ذیل است:

الف: هر جسمی در خارج، از اجزائی عینی که بالفعل مغایر و متکثرند ترکیب یافته است.

ب:‌ماده که منشأ بالقوه بودن اجسام است، خود جوهری ذاتاً‌ بالقوه است و فاقد هر گونه فعلیتی است.

ج: صورت که منشأ خواص بالفعل اجسام است، جود جوهری ذاتاً‌ بالفعل و فاقد قوه است.

د: صورت گرچه واقعیتی مغایر ماده و مغایر جسم است و نیز اگر چه واقعیتی بالفعل است لکن چون ذاتاً‌ حالّ در ماده است فقط در ضمن جسم، در حال ترکیب با ماده، یافت شدنی است و به تنهایی یافت نمی‌شود و هکذا مادّه نیز اگر چه مغایر با صورت و مغایر با جسم است ولی چون فاقد هر گونه فعلیتی است فقط در ضمن جسم، در حال ترکیب با صورت یافت شدنی است.

هـ:در هر جسمی دست کم دو صورت وجود دارد: صورت جسمیه، که منشأ‌جسمیت جسم است و صورت نوعیه که منشأ خواص نوعی اجسام است و بالتّبع موجب تنوع آنهاست. در یک کلام، ترکیب انضمامی، ترکیبی است که مغایرت و تکثر اجزاء آن، خارجی و حقیقی است، نه ذهنی و اعتباری. مثلاً‌ از دیدگاه ارسطو، مشائیان و کسانی که از آنها در این رأی تبعیت کرده‌اند، طلا خود جوهری است که از سه جوهر دیگر ترکیب یافته است: 1-جوهر بالقوه یا همان ماده که منشأ بالقوه بودن جسم است‌2–صورت جسمیه که منشأ جسمیت طلاست 3-صورت نوعیه که منشأ همه خواصی است که در طلا یافت می‌شود که در دیگر انواع اجسام یافت نمی‌شود مانند: رنگ زرد درخشنده آ‌ن، خاصّیت ضد زنگ آن، خاصیت رسانایی آن و امثال اینها.

2- قول ملاصدرا:‌ ایشان معتقد است ترکیب ماده و صورت ترکیب اتحادی است. مقصود از ترکیب اتحادی این است که واقعیت جوهر جسمانی، واقعیتی بسیط است که در آن بالفعل کثرتی یافت نمی‌شود مع الوصف هم وجود صورت است (‌یعنی صورت همراه آن است) چون دارای آثاری است که از صورت انتظار می‌رود و هم وجود ماده است (‌یعنی ماده همراه آن است).‌ چون دارای آثاری است که از ماده انتظار می‌رود. و در عین حال وجود جسم است؛ یعنی دارای آثار جسمیت است. هر چند ایشان با تبیینی که از حرکت جوهری دارند[6]معتقدند وجود جسم وجود بالفعل است که دارای وجود بالقوه ماده و صورت نیز هست. یعنی همان وجود جمعی ماده و صورت را دارد نه وجود خاص و تفصیلی آن دو را؛ زیرا آثاری دارد که بیش از آثاری است که از وجود ماده و صورت انتظار می‌رود.

در واقع ایشان انضمامی دانستن ترکیب ماده و صورت را مستلزم دو اشکال اساسی می‌دانند: الف- ترکیب انضمامی، ترکیب حقیقی و بالذات نیست؛ یعنی حاصل آن ترکیب که همان مرکب و کلّ است، شیئی حقیقی نیست تا ماهیتی دیگر داشته باشد. پس ترکیبی مجازی و بالعرض است و به عبارتی اصلاً ترکیب انضمامی امکان پذیر نیست؛ چرا که در این ترکیب، فرض این است که اجزاء مرکب، در خارج در حین ترکیب نیز واقعیاتی بالفعل مغایر و متکثرند و در عین حال واقعیت خارجی واحدی دارند. این ترکیب در حقیقت، مرکب پنداری و فرضی است نه ترکیب حقیقی.

ب– بر فرض که ترکیب انضمامی صحیح باشد، ترکیب ماده و صورت نمی‌تواند ترکیب انضمامی باشد؛ زیرا فعلیت و وجود مساوق‌اند و تا وقتی که شیئی موجود نشود فعلیت پیدا نمی‌کند و بالعکس تا چیزی فعلیت پیدا نکند موجود نمی‌شود. پس ممکن نیست شیئی بالقوه محض و فاقد هر گونه فعلیتی باشد و موجود باشد. چنین شیئی مادامی که این چنین است فقط بالقوه موجود است اما این ویژگی، ذاتی مادّه و غیر قابل انفکاک از آن است؛ زیرا به نظر مشائین، ‌مادّه حتی هنگامی که در اثر ترکیب با صورت، فعلیت یافته است، باز چنین فعلیتی ذاتی آن نیست وگر نه خود از ماده و صورت مرکب می‌شود و بسیط نیست بلکه در حین ترکیب با صورت نیز هنوز بالقوه است نه بالفعل. یعنی خود شیئی از اشیاء جهان نیست. پس جزء‌ مادّی جسم، فقط بالقوه موجود و بالقوه شیء است نه اینکه خود شیئی از اشیاء ‌باشد و تنها جزء‌ صوری آن بالفعل موجود و یکی از اشیاء ‌است. پس انضمام دو شیء تا زمانی که دو شی‌ء‌ هستند -و لو نیاز آنها طرفینی و یکی از آنها بالقوه باشد- به هر شکلی که فرض شود به وحدت حقیقی نمی‌انجامد تا حاصل آن یعنی کل و مرکب، شیئی حقیقی باشد بلکه فقط ترکیب اتحادی است که مستلزم وحدت حقیقی و حصول شیء واقعی است. [7]

صورت جسمیّه و صورت نوعیّه

اختلاف آثاری که در اجسام گوناگون جهان مشهود است ایجاب می‌کند که به حسب اختلاف آثار جسمانی، تقیسم دیگری در صورت انجام گرفته و در نتیجه، جسم مطلق با توجه به صورت‌های تازۀ جوهری که پیدا می‌کند به اقسام مختلفی تقسیم شود. در حقیقت با ترکیب هیولی و صورت جسمیه، جسم پیدا می‌شود و این نقطۀ شروع ترکیب‌های بعدی است. هر ترکیب جدیدی، خواص تازه‌ای ایجاد می‌کند تا جایی که ترکیبات خاتمه می‌یابند. هر ترکیب تازه، دارای خواص تازه بوده و یک «صورت نوعیّه» مخصوص به خود دارد و همچنین مجموع چندین نوع که نوع تازه‌ای به وجود می‌آورند، «مادّه» برای صورت نوعیّه جدید می‌باشند و در نهایت مجموع صورت و ماده یک نوع جدید می‌باشند.[8]

با توجه به آنچه که گفته شد می‌توان صورت را به دو نوع صورت جسمیه و صور نوعیه تقسیم کرد. صورت جسمیه‌ همان است که ترکیب آن با هیولی جسم را به وجود می‌آورد و صور نوعیه صورت‌هایی هستند که با جسم ترکیب شده و مرکب‌های پیچیده‌تری را به وجود می‌آورند. با ترکیب اولین صورت نوعیه با جسم عنصر ایجاد شده و با ترکیب عناصر مواد مرکب دیگر حاصل می‌شوند.[9]

قدمای فلاسفه، آب، خاک، باد و آتش را چهار عنصر اصلی می دانستند، امروزه عناصر اصلی را حدود دوازده تا می دانند که برخی از آنها عبارتند از: آهن، مس، سدیم، کلسیم و...، اما به نظر می رسد با توجه به تعریف عنصر، باید ذزاتی همچون الکترون،پروتون،نوترون و ذرات شبیه آنها را جزء عناصر اصلی دانست . چنان که یکی از تعاریف جسم از نظر مصداق نیز، همان اجزاء ریز می باشند [10]

علامه طباطبایی بعد از نقل و نقد فی الجملة اقوالی که در مورد حقیقت جسم بیان شده، نظر صحیح را چنین تقریر می‌کند:

مصداق جسم، أجزای ریز و کوچکی هستند که از کنار هم قرار دادن آنها امتداد جوهری جسم به‌وجود می‌آید. البته آن اجزای ریز یک ویژگی ظریف دارند که عبارت است از تقسیم‌پذیری تا بی‌نهایت. یعنی آن اجزاء اگر چه بسیار کوچک‌اند لکن هرکدام از آنها تا بی‌نهایت قابل تقسیم هستند. چنان که در مباحث حرکت و قوه فعل بیان شده است، مراد امکان تقسیم (یعنی تقسیم بالقوّه) است نه تقسیم بالفعل. چون با تقسیم بالفعل، جسم نیز از بین می‌رود.

نکتة دیگری که علامه دربارة جسم می‌فرماید این است که آن اجزای کوچک و صغار، وقتی کنار هم گذاشته می‌شوند صورت‌های نوعیّة اجسام را به‌وجود می‌آورند.

به عبارتی، مصداق جسم، همان ذرّات ریز هستند و از اجتماع آنها صورت‌های نوعیّة اجسام تشکیل می‌شوند[11]

مقاله

نویسنده احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS