كلمات كليدي : عقل سرخ، پیر روحانی، كوه قاف، درخت طوبی، گوهر شبافروز، ناكجاآباد، عقل نظری، عقل عملی
نویسنده : محمد درگاهزاده
عقل سرخ نام یک داستان فلسفی به نوشته شیخ اشراق میباشد که در آن مطالب فلسفی و عرفانی با قلم داستانی و رمزگونه بیان شده است. سهروردی به تبع از ابنسینا دست به نوشتن این گونه از داستانهای تمثیلی زده است در واقع رسالههای عرفانی سهروردی ادامهدهنده و کاملکننده حکایتهای فلسفی - عرفانی ابنسینا میباشد.
این داستانها، بیانگر شرح مراحلی هستند که نفس، پس از رها شدن از قید و بندها و عروج تدریجی و خروجش از زندان عالم جسمانی میپیماید.ماجرای اصلی این داستانها، دیدار قهرمان داستان با پیری روحانی و گفتگوی حاصل از این دیدار میباشد که در طی این گفتگو مطالب فلسفی و عرفانی با زبان رمز به مخاطب فهمانده میشود.
خلاصهای از داستان عقل سرخ:
عقل سرخ حکایت یکی از سفرهای معنوی سهروردی میباشد که از زبان پرندگان بیان شده است. سهروردی در این داستان نفس خود را به «بازی» تشبیه کرده است که در دام صیادان گرفتار شده است و پر و بال و چشمان او بسته است و او پیوسته در آرزوی پرواز و پرکشیدن به آسمانهاست تا اینکه یک روز نگهبانان را از خود غافل مییابد و لنگان لنگان با پر و بال بسته رو به سوی صحرا مینهد. در آنجا شخصی را میبیند که رنگِ ریش و رخسار او سرخ بود، «باز» میپندارد که آن شخص جوان است. خود آن شخص میگوید: «من اولین فرزند آفرینش هستم و ریش و موی من سپید است؛ ولی آن کسی که تو را در دام، اسیر گردانید، مرا در چاه سیاه انداخته است و این رنگ سرخ من، از آن است؛ زیرا هر سپیدی که نور به او برسد، چون با سیاه آمیخته شود، سرخ مینماید.
سپس آن پیر، «باز» را از مقام خود با خبر میکند که آشیان اصلی «باز» در آنجاست و بعد از آن پیر، عجائبی را که در جهان دیده است بر میشمارد. آن عجایب عبارتند از:
1-کوهِ قاف که همان جایگاه پیر و آشیان اصلی باز است.
2-گوهر شبافروز
3- درخت طوبا
4-دوازده کارگاه
5-زرهِ داوودی
6-تیغ بَلارَک
7-چشمه زندگانی.
تأویل رمزهای این داستان: کوه قاف رمز عالم بالاست. گوهر شبافروز رمز ماه است و درخت طوبی رمز خورشید، دوازده کارگاه رمز دوازده بُرج فلکیاند. زره داوودی رمز تن انسان است، تیغ بلارک رمز مرگ است و چشمۀ زندگانی رمز عالم زندگی جاودان، مزرعه رمز کرۀ زمین و ناکجاآباد، رمزِ شهرِ فرشتگان یا نفسها و عقلهاست. صحرا کنایه از عالم مثال و چاه سیاه رمز عالم خاکی و مادی میباشد. «باز» همان نفس یا روح انسانی است و دو چشم «باز»، اشاره به عقل نظری و عقل عملی دارد. مقصود از نگهبانان حواس ظاهری و حواس باطنی انسان میباشد.
هدف سهروردی از طرح این داستان: سهروردی خود این داستانها را تصویرگر تعالیم فلسفۀ اشراقی میداند و شاگردان را تشویق به مطالعه آنها میکند تا در درون خود به آن تجربهها برسند.
باورهائی که مضامین این داستان را تشکیل میدهند؛ عبارتند از:
الف) اعتقاد به دو بعدی بودن انسان و هبوط روح از عالم روحانی به جهان جسمانی
ب) اشتیاق روح به پیوستن به اصل خود در عالم بالا و حبس او در زندان تن و غربت او در این جهان
ج) شواغل حسّی و تعلّقات جسمانی
د) ریاضت کشیدن و حکمت ورزیدن برای رفع این موانع و رسیدن به مرگ اراد
ه) ادراک بیواسطه لذتهای روحانی و معارف قدسی پس از رهائی از حواس ظاهری و گشوده شدن چشم باطن
و) سیر در مراتب وجودی و مقامات عرفانی به مدد راهنمائی فرشته یا پیر.