كلمات كليدي : قرآن، اسراف، زياده روي، اسراف كاران، افساد
نویسنده : اباذر بشيرزاده
اسراف در لغت به معنای از بین بردن و شکستنِ اعتدال(میانهروی)بوده و به معنای عادت کردن(ضراوه)[1] و تجاوز از حد و یا قرار دادن چیزی در غیر جایگاهش نیز آمده است.[2]
اصطلاحا در مورد انسانی که در افعالش(مقدار یا کیفیت) از حد خود تجاوز (افراط و زیادهروی) کند،[3] یا در مصرف مال و انفاق بدون در نظر گرفتن اعتدال، تعجیل کند، گفته میشود و چون اسرافگران عادت به زیادهروی دارند، لذا همیشه در امور و افعالشان از حد تجاوز نموده و میانه روی را نقض کرده، و در غیر طاعت الهی قدم برمیدارند که خداوند آنها را نهی فرموده است.[4]
پس اسراف به معنای خاص در اموال و امور اقتصادی است و به معنای عام قرآنی، زیادهروی در گناه؛ بلکه هرگونه زیادهروی را شامل میشود.[5]
ماده اسراف 23 بار، در 17 سوره و در 21 آیه از قرآن ذکر شده است.
علل گرایش به اسراف
غالب انسانها، رفاهطلب و دنیاپرستند و طمع انسان به قدرت، شهرت، مال، رفاه و امنیتطلبی موجب قانع نشدن انسان به حد خود میشود، در نتیجه اعمال اسرافگران، در طمع به زخارف دنیوى که دارند، در نظرشان زیبا جلوه کرده و موجب جهل و غفلت انسان از خداوند میشود؛[6]یعنی جهل، خطا و غفلت از اسباب اسراف هستند که موجب ظهور آن میشوند.[7]
خداوند سبحان در قرآن میفرماید:
«... کَذلِکَ زُینَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یعْمَلُون »[8]
«اینگونه براى اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتى این عمل را درک نمىکنند)!»
نهی قرآن از پیروی مسرفان
خداوند سبحان در قرآن کریم پیروی از اسرافکاران را نهی فرموده:
«و لا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِین »[9]
«و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید.»
یعنی از اعمال و روش زندگی آنها پیروی نکنید، چرا که اسرافکاران کسانی بودند که از مرز حق تجاوز نموده و از اعتدال خارج شدهاند و قرآن اینگونه توصیفشان فرموده:
«الَّذِینَ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ و لا یصْلِحُون »[10]
«همانها که در زمین فساد مىکنند و اصلاح نمىکنند!»
معلوم است که با افساد، هیچ ایمنی از عذاب نیست، چون انسان وقتی که از اعتدال، انحراف یابد در نهایت نه اینکه خودش را فاسد میکند، بلکه عالم را هم به تباهی میکشاند. این انسان نمیتواند راه صلاح را تشخیص دهد تا بر آن قوام پیدا کند.[11]
به عبارتی، سرچشمۀ فساد، اسراف و نتیجۀ اسراف، فساد است.[12]
معیار سنجش اسراف
خداوند حکیم برای هر امری حدودی قرار داده و خارج شدن از آن محدوده را ظلم و گناه شمرده است:
«تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون »[13]
«اینها حدود و مرزهاى الهى است از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.»
از باب مثال، خداوند برای خوردن و آشامیدن و حتی برای انفاق هم حدی قرار داده است (اعراف/31،انعام/141 و فرقان/67). در این رابطه امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: اسرافکار سه نشانه دارد:
1.آنچه در شأن او نیست، میخورد؛
2. آنچه در شأن او نیست، میپوشد؛
3.آنچه در شأن او نیست، خریداری میکند.[14]
مواردی از افساد مسرفان در قرآن
1.کشتن مردم به ناحق:
الف. خونریزی در روی زمین از روی استکبار و فساد که خداوند کشتن یک نفر را برابر با کشتن تمام مردم شمرده است (مائده/32).
ب. مثله کردن و تعدی از حد قصاص:
«و مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِولِیهِ سُلْطاناً فَلا یسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً »[15]
«و آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است.»
2. شهوترانی و همجنسبازی: قوم لوط عمل زناشوئی را ترک گفته و به عمل نامشروع لواط آلوده شدند:
«إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوةً مِنْ دُونِ النِّساءِ»[16]
«آیا شما از روى شهوت به سراغ مردان مىروید، نه زنان؟!»
وچون این عمل، تجاوز و انحراف از قانون فطرت است اسراف نامیده[17] و فرموده:
«بَلْ أَنْتُمْ قَومٌ مُسْرِفُونَ »
«شما گروه اسرافکار (و منحرفى) هستید!»
و از طرفی با این عملشان راه فطرت و نسل انسانها را قطع میکنند.[18]
«أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ و تَقْطَعُونَ السَّبِیل »[19]
«آیا شما به سراغ مردان مىروید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مىکنید؟در حالیکه خداوند زنان را برای این عمل قرار داده است.»[20]
3. ظلم به نفس و جامعه:
«قُلْ یا عِبادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه ...»[21]
«بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید...»
اسراف و تعدى بر نفس، به جنایت کردن و به ارتکاب گناه است، چه شرک باشد و چه گناهان کبیره یا صغیره؛ چون سیاق، این عمومیت را افاده مىکند.[22]
«... و إِنَّ فِرْعَونَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ و إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِین »[23]
«زیرا فرعون، برترىجویى در زمین داشت و از اسرافکاران بود.»
چون فرعون از کسانى بود که در عصیان و نافرمانى از حدّ تجاوز کرده بود و آدمکشى و ظلم را نیز از حدّ گذرانده بود.[24]
خیلی از آیات دیگر که گرفتار به خرافهگرایی برای تکذیب انبیا(یس/19)، تزیین اعمال زشت برای مسرفان(یونس/12)، ممانعت از پیروزی(آل عمران/147)، و ... را برای مسرفان به تصویر کشیده است.
عاقبت اسراف کاران:
1. اهل دوزخ
«و أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النَّار»[25]
«و مسرفان اهل آتشند.»
2. نابودیشان با عذابهای آسمانی
«لِنُرْسِلَ عَلَیهِمْ حِجارَةً مِنْ طِینٍ*مُسَومَةً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ »[26]
«تا بارانى از (سنگ و گِل) بر آنها بفرستیم* سنگهایى که از ناحیه پروردگارت براى اسرافکاران نشان گذاشته شده است.»
3. محرومیت از محبت الهی
«و لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»[27]
«و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد.»
4. هلاکت آنها وعده الهی به انبیا و مؤمنان
«ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوعْدَ فَأَنْجَیناهُمْ و مَنْ نَشاءُ و أَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِینَ»[28]
«سپس وعدهاى را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که مىخواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم و مسرفان را هلاک نمودیم.»