دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اندیشه ی جهان گرایی اسلام Islamic Universalism Though

No image
اندیشه ی جهان گرایی اسلام Islamic Universalism Though

اسلام، جهان گرايي، جهان شمولي، جهاني شدن، مهدويت، علوم سياسي

نویسنده : فاطمه كاشف الغطاء

جهان‌گرایی همواره به‌عنوان یکی از آرمان‌ها و اهداف مصلحان و متفکران بزرگ جامعه‌ی بشری مطرح بوده است. مقوله‌ی جهان‌گرایی یا میل به عالم‌گیرشدن که در سال‌های اخیر تحت عنوان جهانی‌شدن مطرح می‌شود، بر‌خلاف آنچه تصور می‌شود، محصول تجربه و فکر بشری در دوران مدرنیته و عقلانیت جدید نیست، بلکه مسأله‌ای است که از قدیم‌الایام در بین بشریت مطرح بوده است.

می‌توان ادعا کرد که اولین منادیان جهان‌گرایی ادیان الهی بودند؛ ادیان بزرگی چون اسلام، مسیحیت و یهودیت با آرمان‌ها و آموزه‌های جهانی در صدد تشکیل امتی واحده و حکومتی جهانی بوده‌اند. علاوه‌بر ادیان الهی، تمدن‌ها، کشورها و حتی انسان‌هایی نیز بوده‌اند که سودای جهانی شدن را در سر می‌پرورانده‌اند. دو مکتب مارکسیسم و کاپیتالیسم نیز به‌عنوان دو جریان فکری مطرح در ابعاد ایدئولوژیکی، در یک مقطع زمانی داعیه‌ی برپایی حکومت جهانی بر پایه‌ی تساوی اقتصادی را داشتند و در این رابطه طرفداران بسیاری را حول محور این اندیشه جمع کردند، لکن یک بعدی‌نگری این مکاتب و عدم توجه به نیازهای فطری بشریت باعث شکست و فراموشی آنان شد.

جهانی‌شدن و ماهیت آن در عصر کنونی

جهانی‌شدن به‌عنوان یکی از گفتمان‌های غالب، در جامعه‌ی امروز و نظام بین‌الملل مطرح است. نگاهی به هویت جهانی شدن، واقعیت و سمت و سوی آن را نشان می‌دهد؛ چرا که این مقوله در غرب ریشه دارد و در غرب متولد و بارور شده است. اصول و مبانی فکری و فلسفی آن نیز دقیقا همان اصول و مبانی فکری غربی است. اندیشه‌ورزان متعددی نیز بر ارتباط مستقیم بین جهانی شدن، غرب و پروژه بودن آن تأکید دارند و معتقدند که در رأس این برنامه منافع امریکا قرار دارد، به‌طوری‌که در انتخاب عنوان جهانی‌شدن باید با شک و تردید نگریست. جهانی‌سازی واژه‌ای است که بیانگر حقیقت این واقعه است.[1]

دکتر سجادی در کتاب در آمدی بر اسلام و جهانی‌شدن، جهانی شدن را از دو بعد مورد بررسی قرار می‌دهد. جهانی‌شدن به‌عنوان یک پروسه و جهانی‌شدن شدن به‌عنوان یک پروژه. به عبارت دیگر جهانی‌شدن دو چهره‌ی ایدئولوژیک و تکنولوژیک دارد. او در بررسی انجام‌شده نشان می‌دهد که اسلام در پیوند با بعد تکنولوژیک جهانی‌شدن و تأیید پیشرفت‌های تکنولوژیک که آشکارا با اصول و مبانی اسلام منافات ندارد به بسط و تعمیق باورهای فرهنگی و ارزشی خود می‌پردازد.

اما در بعد ایدئولوژیک تعارضات جدی بین جهانی‌شدن و اسلام وجود دارد، زیرا جهانی‌شدن در مجموعه‌ی ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصاد مترادف با غربی سازی (westernization) است.

به این ترتیب جریان جهانی‌سازی با برنامه‌ی غربی‌سازی در صدد تضعیف و یا حذف نظام‌های ارزشی دیگر و جایگزینی خود است و این به معنی تعارض آشکار با مجموعه‌ی باورها و ارزش‌های اسلامی و تمام فرهنگ‌های دیگر غیر از فرهنگ غربی است.[2]

جهان‌گرایی در منابع اسلامی

برای به‌دست آوردن تصویری درست از ماهیت تعالیم اسلامی باید به منابع اصیل اسلامی رجوع کرد. قرآن کلامی است آسمانی که از منبع لایزال وحی سرچشمه ‌گرفته ‌است و بر پیامبر نازل شده است. این کتاب چهار چوب اصلی دکترین و نظرات اصلی اسلام را تشکیل می‌دهد، بنابراین اهم قوانین اسلامی و دیدگاه‌های سیاسی جامعه‌ی اسلامی از آن اخذ و استنباط می‌گردد. پس از قرآن سنت (گفتار، کردار و تقریر معصوم) پیامبر اسلام(ص) و ائمه‌ی طاهرین(ع) از مآخذ لازم‌الاتباع در فهم نظرات اسلامی محسوب می‌گردد.[3]

بر اساس شماری از آیات قرآنی و تفاسیر آنها می‌توان به این نتیجه رسید که اسلام به‌عنوان کامل‌ترین دین و دین خاتم در نهایت عالم‌گیر خواهدشد و حکومت جهان در دست صلحا قرار خواهد گرفت. آیاتی از سوره قصص(5و6)، حجر(36-38)، توبه(33)، انبیاء(105) و نور(55) از سپردن حاکمیت زمین به دست عابدان صالح، پایان حاکمیت شیطان و جهانی شدن اسلام، وعده‌ی غلبه دین الهی بر همه‌ی ادیان، ارث رسیدن حکومت در زمین به بندگان صالح و این حقیقت که جهان در نهایت قطعا در دست صلحا خواهد بود، سخن به میان آورده‌اند.[4]

معنای برآمده از روایات نیز به تفسیر وعده‌های قرآنی می‌پردازد. بر اساس این دسته از روایات، اسلام در مسیر حرکت خود درصدد گسترش به تمام جهان است و این گسترش جهانی توسط قیام امام زمان(عج) در آخرالزمان تحقق می‌یابد، بنایراین حکومت مهدی(عج) جهانی و بر پایه‌ی قسط و عدل است.[5]

ماهیت جهانی تعالیم اسلام

صاحب المیزان جهانی‌شدن تعالیم اسلام را مطابق با مقتضای فطرت انسانی دانسته است که در نهایت قابل تحقق است. ایشان با پذیرش تعدد و تنوع قومی، زبانی و سرزمینی، آن‌را با ماهیت جهان‌گرا و فراگیر اسلام هماهنگ می‌داند؛ چرا که تعالیم اسلامی بر اساس فطرت انسانی است و کمال انسانی نیز با مورد توجه قرار دادن این تعالیم مفهوم و معنا پیدا می‌کند. تحقق عملی این معنا تاکنون پیش‌بینی نشده است، اما با توجه به آیات قرآنی مسیر نهایی حرکت تاریخ به سوی جهانی‌شدن اسلام و تعالیم آن می‌باشد.[6]

استاد مطهری در مباحث اسلام‌شناسی خود اسلام را از نظر جهان‌بینی و ایدئولوژی دارای ویژیگی‌های جامع، فراگیر و جهان‌شمول عنوان می‌کند. در تحلیل این متفکر، اسلام به دلیل این‌که مبتنی بر فطرت آدمیان است و انسانیت انسان را به‌عنوان جوهر و ماهیت واحد مورد خطاب قرار می‌دهد، مرزهای خونی، نژادی و زبانی را درمی‌نوردد و تا مرز انسانیت امتداد می‌یابد و چون میان وحی آسمانی و عقل زمینی جمع می‌کند و عنصر پویای اجتهاد را مطرح می‌کند، در همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها کارایی داشته و از جامعیت برخوردار می‌باشد. بنابراین در بیان شهید مطهری جهان‌گرایی تعالیم اسلام مبتنی بر انسان‌محوری و فطرت‌گرایی آن می‌باشد.[7] اما آیا احکام و تعالیم اسلامی با این ادعای جهانی توان اداره‌ی جهان در حوزه‌های مختلف حیات بشری را دارد؟

به این ترتیب ماهیت جاودانه‌ی اسلام و تعالیم آن قائم به ویژگی‌هایی است که جهانی بودن و جهانی شدن آن‌را حتمی می‌سازد. در این مجال به اختصار می‌توان به نکاتی اشاره کرد:

1. اصول و ارزش‌های اسلام دارای ماهیت جهانی است.

2. اسلام، جهان و انسان را به‌عنوان مجموعه‌ای واحد مورد توجه قرار داده، عدالت اجتماعی را از این منظر برای کل جوامع بشری دنبال می‌کند.

3. در اسلام تنوع قومی، زبانی و مذهبی در شکل عالی مورد تأیید و پذیرش است.

4. مخاطبان اسلام فراملی، فراقومی، و فرازمانی هستند و بنابراین امروزه کم و بیش در تمام قاره‌های جهان می‌توان پیروان این دین را شناسایی‌کرد.[8] در اندیشه‌ی اسلامی مرز، عقیدتی است و تقسیمات آن شامل دارالکفر و دارالاسلام است. در طول تاریخ اسلام به دلیل سنت الهی استدراج تقابل دارالکفر و دارالاسلام در این جهان وجود داشته است، اما در نهایت کار دنیا به دلیل پیروزی حق بر باطل چنین مرزی از بین خواهد رفت. این امر از روایات باب مهدویت استباط می‌شود.[9]

5. دین اسلام دارای ماهیت سهل‌گرایانه و به دور از تکالیف شاق و دست و پاگیر است. به این ترتیب نگاه واقع‌گرایانه به حیات انسانی و در نظر گرفتن ضرورت‌های زندگی باعث شده که در اسلام آخرت‌گرایی و دنیاگریزی نفی شود.[10]

6. ماهیت اجتهادپذیری تعالیم اسلامی مکانیزمی است که آموزه‌های این دین آسمانی را با شرایط زمانه تطابق می‌بخشد. اجتهاد یعنی کشف و تطبیق اصول کلی و ثابت بر موارد جزیی و متغیر.[11]

به‌این‌ترتیب دین اسلام بنا به ماهیت جامع و فراگیر و با عنایت به ویژگی‌های بشری و انسانی که دارد و عمدتا انسان را صرف نظر از تعلقات خونی، زبانی و سرزمینی مورد خطاب قرار می‌دهد از توانمندی برتری برای جهانی شدن برخوردار است.

حکومت جهانی اسلام[12]

با این مقدمات به این نتیجه می‌رسیم که اسلام داعیه‌دار حکومت جهانی است، حکومتی که زمینه‌ساز برقراری یک جامعه توحیدی است. مبانی فکری و فلسفی این تمدن، برگرفته از وحی الهی، بعثت انبیا و امامت اولیا است که عقل و فطرت اصیل انسانی بر آن مهر تایید می‌زند. این مبانی ارکان تمدن اسلامی در چهارده قرن گذشته را ساخته و تداوم آن نویددهنده جهانی‌شدن تمدن اسلامی است. برخی از مهم‌ترین این مبانی عبارتند از: فطرت‌جویی،[13] سرانجام‌گرایی[14] و عزت انسانی.[15]

تحقق عملی جهانی شدن اسلام منوط به ارکان و ساختاری مناسب است. برخی از این ارکان را این‌گونه می‌توان مطرح کرد: حاکمیت الله، خلیفه‌اللهی انسان و قانون واحدی که نشأت گرفته از منبع وحی و اهل بیت است.

یک چنین نظامی در صورت تحقق دارای ویژیگی‌های خاصی است که با هیچ نظام دیگر قابل مقایسه نیست. این نظام جهانی بر پایه‌ی عقلانیت، انسانیت، عدالت و امنیت شکل می‌گیرد. بر این اساس رهاورد چنین جامعه‌ای چیزی نخواهد بود جز عدل و عدالت[16]، رشد و پیشرفت[17]، عشق و معنویت[18]، صلح و امنیت[19]، رضا و رضایت[20]، نعمت و برکت[21]، فرمانبری و اطاعت.[22]

فرهنگ مهدویت، الگوی عملی فراگیری جهانی اسلام

همان‌طور که اشاره شد، ادیان الهی خصلتی جهانی دارند و تنوع دراین ادیان دال بر تنوع در محتوا نیست بلکه در ویژگی عصری آنهاست این در حالی است که پیام الهی در همه‌ی آنها واحد است،[23] و مخاطب آن نیز تمام انسان‌ها هستند. فطرت انسان هویتی الهی دارد و به دلیل اشتراک انسان در هویت الهی، این مساله خود، زمینه‌ی تحقق جامعه‌ای جهانی خواهد بود.

در سنت اسلامی به‌عنوان پیش‌بینی آینده تعابیری چون حکومت جهانی اسلام، حکومت جهانی مهدی و... به کار برده شده است که نشان‌دهنده‌‌ی آرمان عملی جهان‌گرایی در تعالیم اسلامی است.

مهدویت به‌عنوان مدینه‌ی فاضله‌ی اسلامی و ظهور منجی موعود یکی از این آرمان‌هاست. این همان جامعه‌ای است که در آن مجموعه‌ای مبتنی بر فطرت الهی بشر شکل می‌گیرد، جامعه‌ای که در آن تعلق به قوم و قبیله و نژادی خاص وجود ندارد.[24] از این رو مهدویت اسلامی مختص سرزمین یا قوم و نژاد خاصی نیست و گستره‌ای جهانی دارد.

مقاله

نویسنده فاطمه كاشف الغطاء

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS