24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : درجات عقل، مُثُل، عقل بالقوة، عقل بالملكة، عقل بالفعل، عقل بالمستفاد
نویسنده : محمد درگاهزاده
از دیر باز بین فلاسفه کیفیتِ حصول و پیدایش علم مورد سؤال بود. از میان فلاسفه متقدم به افلاطون نسبت داده شده که معتقد بود علم و معرفت به محسوسات تعلق نمیگیرد زیرا محسوسات متغییر و جزئی هستند در حالی که متعلق علم باید ثابت و کلی باشد. او معتقد بود معرفت حقیقی درک «مُثُل» است که واقعیتهای کلی و ثابت هستند. و این معرفت حقیقی برای روح هر انسانی قبل از اینکه به این عالم بیاید حاصل شده است، چیزی که هست اینکه روح، بعداً در اثر مجاورت با بدن، آن معلومات را از یاد برده است ولی از آنجائیکه در این عالم فقط نمونه و پرتوی از آن حقایق (مُثُل) موجود میباشد، روح با احساس این نمونهها گذشته را به یاد میآورد (نظریۀ تذکر).
ارسطو که خود شاگرد افلاطون بود با این نظریه مخالفت کرد. وی معتقد بود روح در ابتدا در حدّ قوه و استعداد محض است و بالفعل واجد هیچ معلوم و معقولی نیست و همه آنها در همین جهان حاصل میشوند. این نظریه، کم و بیش توسط فلاسفه مسلمان نیز پذیرفته شد. بعد از ارسطو پیروان مکتب وی عقل را از لحاظ مراحل مختلف و درجاتی که در همین جهان برای تحصیل معرفت میپیماید به مراتبی تقسیم کردهاند که عبارتند از:
عقل بالقوة – عقل بالملکة – عقل بالفعل – عقل بالمستفاد.
1 - عقل بالقوه: مرتبهای که نفس در آن مرتبه بالفعل هیچگونه معلوم و معقولی ندارد اما استعداد و زمینه کسب آنها را دارا میباشد. طفلی که تازه به دنیا آمده هیچ گونه معرفت و آگاهی ندارد اما زمینه کسب معرفت در او هست. نفس را در این مرتبه عقل بالقوه یا عقل هیولانی نامند. زیرا نفس در این مرتبه مانند هیولا قوۀ محض است و هیچ گونه معلوم بالفعلی را ندارد.
2 - عقل بالملکة: نفس انسان بعد از تولّد ابتدا از راه حواس، یک سری تصورات و تصدیقات جزئی را درک میکند و آنها را ذخیره مینماید سپس عقل با قوۀ تجرید از این تصورات و تصدیقات جزیی به بدیهیات اولیة تصوریة و تصدیقیة میرسد که اساس تفکر هر انسانی را تشکیل میدهند. این مرتبه از نفس را عقل بالملکة نامند زیرا نفس در این مرتبه استعداد و ملکۀ رسیدن به معقولات کسبی و نظری را دارا میشود.
3 - عقل بالفعل: عقل بعد از به دست آوردن بدیهیات تصوری و تصدیقی به کمک حواس، در حقیقت دارای یک سرمایۀ بزرگی است که میتواند تمامی معقولات نظری را از آنها استنتاج نماید و در صورت لزوم، آن معلومات نظری را پیش خود حاضر نماید. عقل را در این مرحله، عقل بالفعل نامند. زیرا نفس در این مرتبه میتواند هر زمان که بخواهد معقولات کسی را نزد خود حاضر نماید؛ هر چند به خاطر اشتغال به امور بدنی، تمامی معقولات در نزد عقل حاضر نیستند اما همین که عقل در این مرحله میتواند بدون زحمت و مشقّت معقولات کسبی خود را حاضر نماید. گویی تمامی معقولات، بالفعل نزد آن حاضر هستند.
4 - عقل مستفاد: کاملترین مرحلۀ عقل انسانی است که در آن تمامی معقولات نظری و بدیهی، بالفعل در نزد عقل حاضرند و نفس به خاطر عدم اشتغال به امور بدنی تمامی این معقولات را نزد خود مشاهده میکند. این مرحله از عقل برای انسانهایی که در علم و عمل کامل میباشند بعد از مفارقت از بدن حاصل میشود اما در اینکه آیا قبل از مفارقت از بدن نیز حاصل میشود یا نه، بین حکماء اختلاف نظر وجود دارد.
این مرتبه را عقل مستفاد گویند چرا که تمامی معقولات مستفاد از عقل، فعّال میباشند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان