كلمات كليدي : قياس، استقرا، تمثيل، صورت، مقدمه، نتيجه، حدود
نویسنده : مهدي افضلي
انسان در بسیاری از موارد برای آن که بتواند خود به حقیقت یک امر دست یابد یا آنرا برای دیگران معرفی کند، نیازمند به استفاده از زبان مشترک و بهرهگیری از روشهای علمی برای فهمیدن یا فهماندن است. در این روشها گاه از قواعد عام استفاده میکند و در پرتو آن به مطلوب خویش میرسد، گاه با تفحص در جزئیات به یک حکم کلی دست مییابد و گاه با یافتن یک جهت مشترک میان دو چیز، حکم یکی را به دیگری سرایت میدهد. به ترتیب این سه روش را "قیاس"، "استقرا" و "تمثیل" مینامند. در این نوشتار قیاس مورد بررسی قرار میگیرد.
در تعریف قیاس گفتهاند:
"قول مولف من قضایا متی سلمت لزم عنه لذاته قول آخر"
"قولی است تشکیل یافته از بیش از یک قضیه که هرگاه پذیرفته شوند، از پذیرفته شدن شان لذاته و بالاضطرار قول دیگری لازم میآید."
تک تک واژگان به کار رفته در تعریف فوق برای منظور خاصی آورده شده است. از توضیح آنها میتوان به حقیقت قیاس دست یافت.
1. قول: ذکر این قید بسان جنس است و تمام مرکبات تام خبری را شامل میشود.
2. مولف من قضایا: بسان فصل است و با آوردن آن استدلالهای مباشر را از ذیل قیاس خارج میکنند، زیرا در استدلال مباشر تنها یک قضیه وجود دارد که در صورت قبول آن، قبول قضیه دیگری لازم خواهد بود.
3. متی سلمت: سلمت از ماده تسلیم و مفاد آن این است که در ثمر بخش بودن قیاس لازم نیست که مقدمات آن بالفعل مسلم باشد، بلکه همین قدر که مسلم انگاشته شود کفایت میکند.
4. لزم عنه: با این قید دو گونه دیگر از استدلال، یعنی استقرا و تمثیل را خارج میکند، زیرا در آن دو هر چند سایر شرایط تا حدودی رعایت شده، ولی به معنای این نیست که لزوما نتیجه خاصی را در پی داشته باشند و میان مقدمات و نتیجه رابطه ضروری برقرار باشد، به گونهای که نتوان با صدق مقدمات صدق نتیجه را نپذیرفت.
5. لذاته: با این قید قیاس مساوات را بیرون میکنند، زیرا در قیاس مساوات حکم به صدق نتیجه به دلیل ضمیمه کردن یک مقدمه بیرونی است، نه این که مقدمات ذاتا به نتیجه خاصی منتهی شود.
اصطلاحات مربوط به قیاس
در قیاس از یک سلسله اصطلاحاتی که در تمام انواع آن حضور دارد نام برده میشود:
1. صورت: مراد از صورت یا صورت اقتران یا تالیف دو قضیه است که قیاس از آن دو تشکیل میشود.
2. مقدمه: هر چیزیکه صورت قیاس از آنها تشکیل میشود، به آن مواد قیاس نیز میگویند.
3. نتیجه: نتیجه همان است که پیش از تدوین قیاس مطلوب ما بوده است، پس از آن که مقدمات چیده شده و نتیجه گرفته شد آنرا نتیجه مینامیم.
4.حدود: اجزاء ذاتی یک مقدمه را حدود مینامند. بدین معنا که وقتی یک قضیه تحلیل شود، سرانجام چیزی که باقی میماند آنرا اجزای ذاتی مینامند. از باب نمونه وقتی یک قضیه اقترانی حملی مانند: "هر انسانی طالب سعادت است"، تحلیل شود تنها دو چیز باقی میماند: "انسان" به عنوان موضوع و "طالب سعادت" به عنوان محمول. اما نسبت میان دو تا دیگری باقی نمیماند، زیرا قوام آن به دو طرف است و خود وجود مستقل ندارد.
در قیاس به لحاظ ماده و صورت تقسیماتی وجود دارد که به لحاظ ماده در بحث از صناعات خمس مورد بحث قرار میگیرد و به لحاظ صورت ذیل اقترانی و استثنایی و اقسام مختلف آن تبیین میشود.